مهرداد هرسینی : ایران در آینه تاریخ – بخش دهم

دوران پیش از کودتا – فرار شاه از ایران

“ محمد رضا كه از آخرين تك خال هايش محروم مانده، ياس بر او مستولي مي شود و ديگر هيچ ميلي در او  برا

ماندن مشاهده نميگردد و مرتب تكرار ميكند، براي من ديگر جايي در ايران نيست. ماندن در اين جا و در اين شرايط

معنايش تائيد سياست نخست وزير عليه من است. حتما بايد از ايران برويم. سعي دارم روحيه اش را تقويت كنم. دوستان

با وفا را به كاخ  “ اختصاصي “ دعوت ميكنم كه در ميان آنان وزير دربار قره گزلو، امام جمعه يي كه خطبه ي عقد ما

را خواند، و نصرالله انتظام كه سفير ايران در واشنگتن شد، حاضراند. شاه با شوخي هاي اين دوستان نمي خندد، ورق

بازي نمي كند . به هنگام بازي هاي جمعي كه در ميهماني ها براي سرگرمي انجام ميكرد، در سالن نمي ماند….“

كاخ تنهايي- ثريا اسفندياري همسر دوم شاه واقعیت در دوران پیش از کودتای استعماری – ارتجاعی 28 مرداد آن بود که شاه اساسا

سست و از هرگونه ثبات شخصیت بی بهره بود, زیرا حکومت نه براساس راس مردم و از بتن جامعه برخاتسه , بلکه با دخالت دولت

های خارجی بویژه انگلیس صورت گرفته بود.

این امر نیز در منطق خود از وی عنصری  دنباله رو ,  مطیع و فرمانبر ساخته که با کوچک ترین تحولات داخلی و

 اعترضات مردمی , به فروپاشی روح و روان وی ختم می گردید.

وی در این رابطه در 31  اردیبهشت 1332 , به منابع سفارت آمریکا در تهران گفته بود: «انگلیسی‌ها خاندان قاجار را

بیرون انداختند و پدرم را سر کار آوردند. آن‌ها پدرم را بیرون انداختند و می‌توانند من را هم بیرون بیندازند» و «اگر

انگلیسی‌ها می‌خواهند که من بروم، باید فوراً بدانم تا بی سر و صدا بروم». به همین دلیل از امضای فرمان عزل مصدق

و انتصاب سرلشکر فضل‌الله زاهدی به نخست‌وزیری طفره می‌رفت. سازمان‌های جاسوسی آمریکا و بریتانیا اشرف

پهلوی، اسدالله رشیدیان (عامل بریتانیا) و نورمن شوارتسکف (پدر) را برای جلب رضایت شاه فرستادند اما شاه اراده

اقدام علیه مصدق را نداشت». ( بی بی سی 1 مرداد 1396)

بهرحال شاه با کمک اشرف , خواهر دوقولوی خود و سازمان جاسوسی خارجی موضوع کودتا , با  سقوط دولت ملی

دکتر مصدق موافقت کرد. اشرف برای اجرائی نمودن این طرح نخست به سوئیس رفت و با مشاوران آمریکایی

 دیدارهایی را به انجام رساند و طرح کودتا را در بازگشت به اصلاع شاه رساند.

وی نیز بلافاصله در ترایه 25 مرداد  با دستوری دکتر مصدق را عزل که با مقاومت و هوشیاری رهبر جنبش ملی

 روبرو گردید.

شاه که از بسیار از تبعات این اقدام خود ترسیده , از ایران فرار کرده , نخست به عراق و سپس به ایتالیا  می رود.

باید خاطر نشان نمود که يكماه قبل از كودتاي 28 مرداد، دكتر مصدق پيامي به مناسبت قيام ملي سي تير خطاب به ملت

ايران و درتجليل از اين روز تاريخي فرستاد. در بخشهايي از اين پيام از جمله آمده است:

 

“هموطنان عزيزم، به مناسبت تصادف با روز سي ام تيربا ياد بود شهيداني كه جان خود را در راه استقلال و عظمت

كشور فدا كرده اند، مراسمي برپا خواهيد كرد كه هم مراتب تكريم و احترام قلبي خود را  به روح پاك اين سربازان

مجاهد راه حريت و آزادي تقديم كنيد و هم بدينوسيله ايمان و علاقه ي باطني خويش را به ادامه ي مبارزه يي كه اين راد

مردان فداكار در راه آن شربت شهادت نوشيده اند، ابراز و اظهار نمائيد…….. نهضت مقدس سي ام تير نشان دادكه ملت

ايران در مبارزه با اجانب به پايداري و استقامت مصمم است و ثابت كرد كه اين ملت آن جا كه پاي شرافت و استقلال

مملكت در ميان باشد، مرگ را بر زندگي آلوده به ننگ ورسوايي ترجيح ميدهد و به هيچ قيمت از ادامه ي نهضتي كه به

بهاي خون فرزندان خود خريده است، باز نخواهد ايستاد….“

خاطرات دكتر مصدق

 

شاعر آزاده و مردمي ، كريم پور شيرازي قطعه شعر زير را در وصف مبارزات مردم و براي “ شهداي سي تير“

سروده است:

اي شهيدي كه بخون خفته و گلگون كفني          اي عزيزي كه بخون غرقه ز عشق وطني

اي هزاري كه بخون گشته پروبال تو غرق        از سيه كاري و خونخواري پير زُغني

اي شهيدي كه دم مرگ نوشتي بر خاك            “ پيشوا زنده و جاويد“ ز خون بدني

جان شيرين بنهادي بسر عشق وطن                 تا كه پرويز بداند تو همان كوه كني

 سينه ي چاك تو را ديد چو مادر خنديد              پدري گفت بنازم كه تو فرزند من

نازم آن لحظه كه خون دهنت خندان بود             كه نگويند كه گرياني و خونين دهني

نازم آن غيرت و آن همت و آن عزم بلند            كه جز ايران به دم مرگ نگفتي سخني

اي بخون خفته شهيدان به شما باد سلام              اي كفن پوش عزيزان به شما باد سلام

مهرداد هرسيني  تيرماه 1383

ادامه دارد