مهرداد هرسینی: بیداری ایرانیان – بخش چهاردهم

 

قرارداد وطن فروشانه « تحت الحمایه»

در اينجا لازم به ياد آوري است كه در گيلان نيز “ ميرزا كوچك خان“ سردار جنگل  با قواي انگليس در نبرد بود.

در چنين شرايطي در سال 1298 شمسي دولت انگليس پس از بروي كار آمدن وثوق الدوله قراردادي با وي به امضاء رساند كه در چهار محور تهيه و تنظيم شده بود. وثوق الدوله براي مدتها توانست محتوي اين قرارداد را از ديد مردم و آزاديخواهان مخفي نگهدارد. يك روز قبل از سفر احمد شاه به اروپا، وي طي اطلاعيه يي محتواي آن را انتشار بيروني داد كه به قرارداد “ تحت الحمايه“ معروف گرديد.

« بر اساس این قرارداد تمامی امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت می‌گرفت. این قرارداد شامل دو قسمت است که هرکدام جداگانه به امضا رسید. پیمان نخست که عنوان رسمی آن «قرارداد نظامی و سیاسی میان ایران و بریتانیا» است از یک دیباچه و شش ماده تشکیل می‌شود و قرارداد دوم دارای چهار ماده‌است. ماده اول قرارداد اصلی (قرارداد سیاسی و نظامی) به طور رسمی اعلام می‌دارد که «دولت بریتانیای کبیر به صریح ترین بیانی که ممکن است، قولی را که در گذشته به کرات به دولت ایران داده‌است بار دیگر به موجب این قرارداد تائید کرده و برعهده می‌گیرد که استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم بشمارد». ( ایران پدیا)

با انتشار متن قرارداد روشنفكران، آزاديخواهان و مردم طي گردهمايي هايي نارضايتي خود را از آن اعلام داشتند و مجلس نيز كه در آن دوران به رياست مرحوم “ مدرس“ اداره ميگرديد از تصويب آن سرباز زد. در اين ميان قيام شيخ محمد خياباني كه به تازگي از تبعيد عثماني بازگشته بود، به ثمر رسيد.  

رهبران قيام پس از بيرون رفتن عثماني ها از آذربايجان به تبريز بازگشته و “ حزب دمكرات“ را سرو سامان دادند و با شركت در انتخابات دوره ي چهارم مجلس شوراي ملي توانستند عليرغم تمامي كارشكني هاي عوامل دربار و ارتجاع و بويژه شخص وثوق الدوله، شش كرسي از مجلس را به نمايندگان خود اختصاص دهند.

عارف قزويني شاعر و ترانه سراي برجسته ي دوران انقلاب مشروطه در پاسخ به وثوق الدوله كه گفته بود: “آذربايجان عضو فلج ايران است“،

تصنيفي بدين مضمون سرود:

هر ناكست كو عضو فلج گفت     عضوش فلج گو و لالش زبان

كليد ايران تو شهيد                   ايران تو اميد، ايران تو اميد

خياباني در يكي از نطق هاي خود ميگويد:

“ ما مجلسي ميخواهيم كه نمايندگان دلخواه مردم در آن نشسته و با آلام و اختيارات دمكراسي آشنا باشد. دمكراسي ايران زير چنگال ظلم و ستم خائنين به ستوه آمده و كم نمانده در تحت فشار مرتجعين بكلي نابود گردد. پيام ما بر اين است كه دمكراسي ايران از اين شكنجه ي خونين نجات دهيم. در اوائل انقلاب محمد علي ها رفتند و به جاي آنان ناصرالملك ها آمدند. ولي قيام اخير يا مبدل به كشتار عمومي آزاديخواهان خواهد شد و يا ايران را تجديد خواهد نمود.“

دو مبارز مشروطه

 اين دومين جنبش مترقي و مسلحانه ي ايرانيان بود كه يكسال قبل از كودتاي “ سيد ضياء“ آغاز گرديد و با رهبري “ شيخ محمد خياباني“ براي اعتلاء مردم و حفظ بنياد هاي فكري عليه استبداد قاجار و ارتجاع و عليه حضور بيگانگان در تبريز به پيروزي رسيد. خياباني در فروردين 1299 شمسي عليه دولت وثوق الدوله قيام كرد و تبريز را تحت كنترل خود در آورد.

با آزاد نمودن زندانيان سياسي و اخراج مستشاران سوئدي كه براي سركوب قيام به اين شهر گسيل شده بودند، شهرهاي مختلف اين خطه به ياري انقلابيون پيوستند و آذربايجان “ آزادي ستان “ ناميده شد. در پي آزادي تبريز شوراي انقلاب بيانيه يي به شرح زير صادر نمود:

“ بيانامه

آزاديخواهان شهر تبريز، به واسطه ي تمايلات ارتجاعي كه در يك سلسله اقدامات ضد مشروطيت حكومات محلي، تجلي مينمود و در ايالت آذربايجان با يك طرز انديشه بخشي، قطعيت گرفته بود، به هيجان آمده با قصد اعتراض و پروتست (اعتراض) شديد و متين قيام نموده اند. آزاديخواهان تبريز اعلام ميكنند كه تماميت پروگرام ( برنامه) آنان عبارت است.

از تحصيل يك اطمينان تام و كامل از اين حيث كه مامورين حكومت آزادانه مملكت را محترم و قوانين اساسيه را كه چگونگي آن را معين مينمايد، به كور صادقانه مرعي و مجري دارد. آزاديخواهان كيفيت فوق العاده باريك وضعيت حاضر را تقدير كرده ، مصمم هستند كه نظم و آسايش را به هر وسيله كه باشد برقرار دارند. در دوكلمه پرگرام آزاديخواهان عبارت است از: از قوه به فعل آوردن مشروطيت

همان منبع بالا

ادامه دارد