شکار شاه بدست میرزا رضای کرمانی
با توجه به نياز مبرم به نفت، اين پالايشگاه توانست در خلال جنگ اول جهاني، كمكهاي بزرگي به عمليات جنگي
قواي متفقين بنمايد. تا پايان جنگ ظرفيت آن به يك ميليون تن در سال رسيد، اما « از كل در آمد حاصله كه از ابتداي
استخراج تا سال 1919 ميلادي بالغ بر يك ميليون سيصد بيست و پنج هزار ليره استرلينگ بود، فقط سهم ناچيز
470000 ليره عايد خزانه ي ايران گرديد»
كتاب خليج فارس
سخن از آن بود كه نارضايتي عمومي از استبداد قاجار و ارتجاع وابسته به آن، دخالت هاي بيگانگان در امور داخلي،
بيعدالتي، ظلم و تعدي شاهزادگان و حكام بلايات، دادن انواع امتيازات گوناگون به دول خارجي- براي نمونه امين
سلطان اتابك نخست وزير مظفرالدين شاه در سال 1278 شمسي در ازاء دريافت وام، امتياز گمرك شمال را به مدت
75 سال به روسيه واگذار نمود و در همين سال مسيو نوز بلژيكي وزير كل گمركات ايران شد – ، سفرهاي پرخرج
شاه و وابستگانش به خارج، استقراض خارجي، عقب ماندگي از ساير ملل و سرانجام بحران هاي مالي و اقتصادي،
روز بروز بر تنفر عموم از شاه مي افزود و زمينه را براي بيداري ايرانيان و شكل گيري مباني فكري آنان آماده مي
ساخت. در اوائل جنبش مشروطه جمعيت ايران بالغ بر 10 ميليون ميگرديد كه بخش عمده ي آن را دهقانان و
كشاورزان تشكيل ميدادند. يك چهارم جمعيت از ايلات و يك پنجم نيز شهر نشين بودند. كشاورزان از داشتن زمين
محروم بودند و محصولات آنان بر اساس پنج اصل زير بين دهقان و مالك تقسيم ميگرديد:
زمين ، آب ، بذر ، دام ، انسان
طي دهسال دو حادثه ي مهم نقش بسزايي در شتابگيري مبارزات مردم عليه شاه ايفا نمودند. نخست جنبش وسيع
تنباكو عليه امتياز نامه ي توتون بود كه ناصرالدين شاه انحصار آن را در سال 1270 شمسي به شركت انگليسي
« تالبوت» واگذار نموده بود . در تاريخ معاصر از آن همواره بعنوان « جنبش تنباكو » ياد شده و سرانجام در پي
اعتراضات گسترده و تحريم تنباكو از سوي مردم، شاه و دربار مجبور به لغواين امتياز گرديد.
دوم قتل ناصرالدين شاه بدست « ميرزا رضاي كرماني » بود كه خود نشان ديگري از ضربه پذيري شاه و حكومت
داشت و نهايتا موجب فروريختن ديوار ترس در بين مردم گرديد. ميرزا رضاي كرماني از جمله شيفتگان سيد جمال
الدين اسد آبادي بود كه پيش از برگزاري جشن پنجاهمين سال سلطنت ناصر الدين شاه، وي را بدليل جنايات و ستم
هايش بر مردم و همچنين تاراج ثروت هاي ملي و انعقاد قراردادهاي وطن فروشانه، در حرم حضرت عبدالعظيم با
شليك گلوله به قتل رساند. ميرزا كه خود درد داغ و درفش شاه را طي چهار سال زندان چشيده بود، بعد از آزادي از
زندان قزوين با تني مجروح روانه ي استامبول گرديد. در اين شهر سيد جمال الدين به ياري وي آمد و ميرزا با بهره
گيري از كمالات سيد پس از چند ماه درمان دوباره ايران ايران ميگردد. در شهر بار فروش ( بابل) ميرزا رضاي
كرماني يك تپايچه روسي خريدو قبل فرارسيدن نوروز مخفيانه وارد تهران گرديد و در حرم حضرت عبدالعظيم به
انتظار نخستين فرصت براي گرفتن انتقام مردم رنجديده از ناصرالدين مي نشيند. وي سرانجام شاه را در همان محلي
كه سيد مورد تحقير و آذار گزمگان دربار قرارگرفته بود، به قتل ميرساند. ميرزا در دفاعيات خود از جمله ميگويد:
« پادشاهي كه پنجاه سال سلطنت كرده باشد و ثمر اين درخت وكيل الدوله ها، عزيز و السلطنه ها، امين خاقان ها و
اين اراذل و اوباش و بي پدر مادر هايي كه ثمره اين شجره شده اند و بلاي جان عموم گشته اند، باشد، بايد چنين
شجره يي را قطع كرد كه ديگر اين نوع ثمر ندهد. ماهي از سر بگندد، ني ز دم. اگر ظلمي ميشد، از بالا مي شد»
تاريخ اجتماعي ايران- به قلم مرتضي راوندي شعر زير را از ميرزا رضاي كرماني در دفاع از قتل ناصرالدين شاه
بچاپ رسانده است:
محب آل رسول غلام هشت و چهار فدايي همه ي ايران، رضاي شاه شكارم
رضا به حكم خدا كشت ناصرالدين شاه را كه كيفر عملش بود، من گناه ندارم
تني چگونه زند خويش را به قلب سپاهي اگرچه لشگر غيبي مدد نبود به كارم
نشان مردي و آزادگي است كشتن دشمن من اين معامله كردم كه كام دوست بر آرم
ادامه دارد