مهرداد هرسینی : جنگ طلبی آمد , نیامد دارد

ضربه مهلکی که روز گذشته دیکتاتوری ولی فقیه  با کشته شدن هفت تن از فرماندهان نیروی تروریستی قدس , از جمله سرتیپ محمدرضا زاهدی، سرکرده نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران، شاخه سوریه و لبنان و نیز  سرتیپ حسین امین الله، رئیس ستاد کل, در دمشق دریافت کرد,  به واقع بیان کننده دو حقیقت می باشد.

نخست ضربه پذیری این دیکتاتوری کودک کش و جنگ افروز و دیگری نقش بلامنازع رژیم آخوندی در مجموعه بحران ها بویژه آتش افروزی در منطقه بحرانی خاورنزدیک تا شاخ آفریقا.

بدین سان مشخص می شود که بر خلاف دروغ های ولی فقیه مبنی براینکه ما در جنگ های منطقه  هیچ نقشی نداریم , سپاه مردم کش پاسداران با نیروی تروریستی قدس در پوش « دیپلماتیک » , به چه میزان در سازماندهی , تسلیح , صدور موشک و پهپاد ,  پمپاژ دلار و یا جذب نیرو برای آتش بیاری و صدور انقلاب به کشورهای همسایه و اسلامی نقش بازی می کند.

این همان نقطه کلیدی در کل ماجرا می باشد که متاسفانه سیاست مخرب مماشات طی هفت ماه گذشته عامدانه برآن خاک پاشیده و حاضر به قبول مسئولیت و تقابل با افعی ولایت در تهران نیست.

در سایه این سیاست است که رژیم آخوندی با راه اندازی موج سرکوب خونین در داخل کشور و خالص سازی , هرچه بیشتر جری شده تاجائیکه قدم به قدم در حال بلعیدن منطقه است.

 به یقین این امر بدون امکانات مالی , آنهم با صدور نفت و بازی گرفته شدن  در صحنه بین المللی و بویژه  در سایه چشم پوشی مماشات گرایان بر اعمال تحریم ها , میسر نگردیده است.

اخیرا دونالد ترامپ , رئیس جمهور اسبق آمریکا در مصاحبه ای از وجود  «200 میلیارد دلار» در آمد های رژیم آخوندی  پرده برداشته است. 

وی در این رابطه می گوید : « من اجازه نمی‌دادم کسی چیزی از آن‌ها بخرد. هیچ پولی برای حزب‌الله نداشتند. هیچ پولی برای هیچ کسی نداشتند. باید برای کارهایشان پول می‌داشتند. سپس بایدن آمد و از تحریم‌ها صرف‌نظر کرد، همه چیز را رها کرد و حالا آن‌ها(ایران) ۲۰۰ میلیارد دلار پول نقد در اختیار دارند». ( سایت حکومتی عصر ایران 17 بهمن 1402)

بدین سان می توان به نقش دلارهای نفتی و باد آورده برای راه اندازی سرکوب خونین در داخل ,  ماشین کشتار , جنگ و ترور از سوی دیکتاتوری درمانده ولی فقیه در منطقه رسید.

همچنین وجود مجموعه بحران های داخلی و بخصوص واقعیتی بنام « سرنگونی»  , در منطق خود خامنه ای درمانده را برآن داشته تا با سیاست صدور « بحران » به خارج از مرزهای کشور , دست به قدر قدرتی کاذب , آنهم برای مردم بی دفاع و بی سلاح در ایران بزند.

سخن از بحرانی بس عمیق می باشد که منشاء تمامی سیاست های راه بردی برای دیکتاتوری مذهبی گردیده , تاجائیکه در منطق خود آن را وادار نموده است , حذف سرسپرده ترین نیروهای سابقا وفادار به حاکمیت را در دستور کار خود قرار دهد.

این نیز واقعیت دیگری درآن روی دیگر سکه برای جنگ افروزی های خامنه ای می باشد .