مهرداد هرسینی: صلح غزه – ولی فقیه میان « چکش و سندان »

 

توافق آتش بس و به تبع آن برداشتن گامی دیگر برای ایجاد یک صلح پایدار در مناطق اشغالی فلسطین , اکنون دیکتاتوری ولی فقیه را برسر دوراهی « مرگ یا خودکشی» قرار داده است.

یک دلیل برای این واقعیت را بخوبی می توان درسکوت عامدانه خامنه ای طی هفته های اخیر و نیز سردرگمی در دوایر دیپلماتیک رژیم بخوبی رویت نمود. بدین سان , ولی فقیه درمانده که قرار بود تا در فردای 7 اکتبر بر« بازوان » جنگ افروزان , بخوانیم « فرماندهان نیروی تروریستی قدس»  بوسه بزند, حال در سکوتی مرگبار فرورفته است.

واقعیت در این میان آن است که با شکست سیاست های راهبردی وی در منطقه و سقوط تمامی از پایتخت های تحت اشغال حکومت که وی بکرات « فتح »  آنان را بوق و کرنا می کرد , رژیم آخوندی اکنون یا باید به هژمونی طرف مقابل تمکین نماید و یا دست به تقابل با روند آغاز شده بزند.

این همان نقطه ورود حکومت به تمامی ماجرا می باشد , زیرا در صورت عدم قبول خواسته های طرف مقابل و نیز عدم همکاری برای پیشبرد این طرح , بدین سان این حکومت آخوندی خواهد بود که در « انزوای» شدید منطقه ای قرارگرفته و زیر ضرب خواهد رفت.

انزوای شدید نیز نه تنها به معنای از دست دادن آخرین تتمه برای نیروهای بنیادگرا می باشد , بلکه در آن سوی دیگر این سکه به بروز تنش ها و فشارهای سیاسی , اقتصادی, نظامی , امنیتی  ودیپلماتیک نیز راه خواهد برد. مضافا براین نکات نیز باید به مختصات کنونی برای دیکتاتوری مذهبی و بویژه  پس از سقوط خاک ریزهای استراتژیک رژیم , دریافت ضربات نظامی طی جنگ 12 روزه و یا راه افتادن مکانیسم ماشه و سیل تحریم ها اشاره نمود تا بدین سان پازل بن بست برای تصمیم گیری از سوی خامنه ای روشن تر گردد.

دراین راستا نقش آفرینی پر رنگ از سوی ایالات متحده طی این مدت زمان کوتاه که رژیم آخوندی همواره با « آمریکا ستیزی» طی چهار دهه گذشته تلاش می کرد تا استراتژی خود را به « نان دانی» برای جذب نیرو و پیشبرد سیاست های منطقه ای مورد استفاده قرار دهد , اکنون به بن بست رژیم دو چندان ضریب زده است, بطوریکه عملا میدان را از نیروی تروریستی قدس و سیاست های کشور گشایانه آخوندی  گرفته و نفوذ منطقه ای ولی فقیه را به « گل» نشانده است.

در رابطه با امضاء توافق نامه آتش بس و رفتن بسوی قرارداد صلح ,  رئیس جمهور مصر از برپایی یک نشست بین المللی  با حضور « 20 کشور» در  شرم الشیخ خبرداده است. .

هدف اصلی این نشست، نیز پایان دادن به جنگ در نوار غزه عنوان گردیده که در صورت ادامه آتش بس می تواند چهره منطقه را دگرگون نماید.

به یقین در پشت طرح صلح برای غزه و چشم انداز امیدوار کننده برای تشکیل کشور فلسطین, در  سایه قطعنامه های ملل متحد برای « تاسیس دوکشور»,  طرح بزرگتری بنام « صلح ابراهیم » قرار دارد. بسیاری از کشورهای پرنفوذ در منطقه از جمله کشورهای اسلامی و همسایه , شرط ورود به این پیمان را برپایی « کشور مستقل» فلسطین بر مبنای تعهدات بین المللی اعلام کرده اند.

بدین سان در صورت رسیدن به یک صلح پایدار شاهد خواهیم بود که منطقه خاورنزدیک ومیانه دچار دگرگونی های ژئوپلیتیک گردد تا جائیکه نه تنها تعادل قوا را به ضرر دیکتاتوری ولی فقیه برهم خواهد زد , بلکه  به گسترش روابط دیپلماتیک , اقتصادی , فرهنگی , سیاسی و باز گشایی سفارتخانه ها میان طرفین و نیز به انعقاد پیمان های «امنیتی و نظامی» نیز راه خواهد برد.

اما آنچه که تا به امروز از سوی رژیم آخوندی شاهدش هستیم , همان تکرار شعر و شعارهای  خسته کننده و ملال آور همیشگی مانند « فتح قدس» می باشد که قرار بود تا خمینی ضدبشر , آن را از طریق « فتح کربلا» در دوران جنگ ضد میهنی ایران و عراق , محقق نماید!!

در چنین شرائطی این خامنه ای است که میان چکش و سندان در تله افتاده است. رفتن بسوی صلح و حسن همجواری , به معنای قبول شکست برای سیاست های راهبردی حکومت است و عدم ورود به این میدان مملو از مین نیز به معنای باز نمودن یک جبهه بزرگ از سوی کشورهای منطقه و فرامنطقه ای علیه دیکتاتوری آخوندی  می باشد.