مهرداد هرسینی: مالیخولیای ولایت

تازه ترین سخنان ولی فقیه کودک کش  در جمع مشتی بسیجیان وارفته به یقین ترجمان ابعاد بیماری « مالیخولیا» برای حاکمی ورشکسته و درمانده می باشد که اکنون ثمرات سیاست های مخرب خود را یکی پس از دیگری در منطقه بحرانی خاورنزدیک دریافت می کند.

وی که تلاش می کرد تا عامدانه « شکست » مهم ترین سیاست راهبردی رژیم را لاپوشالی نموده و آن را با وارونه نمایی برگردن محملاتی مانند « بسته بودن راه » بیاندازد, یکبار دیگر نشان داد که به چه میزان بزدل و از قبول مسئولیت برای کشتار بیش از نیم میلیون مردم دردمند سوری, آواره نمودن بیش از 5 میلیون  و یا هزینه بیش از 50 میلیارد دلار برای حفظ بشار اسد خون ریز , در هراس می باشد.

خامنه ای در این سخنان از جمله می گوید : «در این روزهای آخر بعضی از کمکهایی که برای منطقه مثلاً حدود زینبیه لازم بود, از امکانات از نفرات نیروها بنا بود از اینجا به آنجامنتقل بشود , تمام مسیر را هواپیماهای صهیونیسیتی و آمریکایی مسدود کردند, اف ۱۵‌ها آمدند بالای آسمان هیچ هواپیمایی را اجازه ندادند که عبور بکند».

بواقع بیان چنین جملاتی آنهم از سوی فردی که قرار بود تا « قدر قدرت » منطقه باشد!! , نمایانگر این واقعیت است که وی به چه میزان در چنگ دیدگاه های مخوف و مافیایی ولایت اسیر است.

ظاهرا ولی فقیه درمانده انتظار داشت تا کشورهای همسایه که اکنون آماج بمب , موشک و ترور از سوی دیکتاتوری ولی فقیه می باشند, برای نیروهای زهوار دررفته و متواری سپاه و یا نیابتی های آن , « فرش قرمز» پهن نمایند و راه را برای صدور تسلیحات و نیرو باز بگذارند!!

حال با سقوط « عمق استراتژیک » رژیم , شاهد خواهیم بود که این موج به آخرین سنگرهای وی در منطقه نیز  رخنه خواهد کرد. سخن از عراق و یمن می باشد که به مانند ابزاری برای سیاست های ولی فقیه با هدف ترور و صدور کشور گشایی عمل میکنند.

وجود نیروهای نیابتی مانند « حشد الشعبی, کتائب , سازمان بدر, سرایا الخراسانی , واحد های نخبه , النجبا و یا عصائب» در عراق و یا « حوثی ها » در یمن , تماما برای این اهداف سازماندهی و تولید شده اند.

برای نمونه و براساس داده های بین المللی گروه تروریستی کتائب , در سال « 2007 با هدایت و سازماندهی نیروی تررویستی قدس » در عراق متشکل از «  چند گروه شبه‌نظامی است که پس از سرنگونی حکومت صدام حسین به وجود آمدند. این گروه‌ها عبارت‌اند از: لشکر ابوالفضل العباس، گردان‌های کربلا، زید بن علی،‌ علی اکبر و سجاد»..

اماصرفنظر از این واقعیات باید به عمق هراس رژیم و ریختن تبعات شکست های وی بدرون  جامعه و حتی حکومت اشاره نمود , امری که خود را نه تنها در تهدیدات از سوی ولی فقیه , بلکه سرکرده قضائیه رژیم , آخوند دژخیم اژه ای نیز به نمایش می گذارد.

خامنه ای دراین سخنان ضمن کشیدن شمشیرسرکوب  از نیام علیه مردم ایران و خواسته های بحق آنان اینگونه جامعه را تهدید می کند : « در داخل اگر کسی در تحلیلی در بیانی جوری حرف بزند, که معنایش خالی کردن توی دل مردم باشد این جرم است باید دنبال بشود, یک عده‌یی البته همت‌شان این است که توی دل مردم را خالی کنند این نباید اتفاق بیفتد».

وی بدین سان به همان سیاست پوسیده و همیشگی رژیم در چنین مواقعی روی آورده تا از بروز خشم و انزجار اجتماعی که در منطق خود « خیمه » نظام آخوندی را به زیر خواهند کشید , جلوگیری بعمل آورد.

چراغ سبز برای دستگیری , صدور احکام اعدام و زندان و نیز  سرکوب جامعه از سوی بالاترین فرد در دیکتاتوری ولی فقیه به معنای ورود نیروهای امنیتی , بسیج سرکوبگر , سپاه مردم کش و تمامی دوایر اطلاعاتی به این ماجرا با هدف بستن « دهان » مردم است.

آری خامنه ای بشدت ترسیده و مرگ رژیم اش را اکنون به عینه تجربه میکند.

این همان پاسخ منطقی تاریخ به تمامی دیکتاتورها , بویژه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهن مان می باشد.