تبعات ناشی از تحولات شتابان در منطقه خاور نزدیک و سقوط خاک ریز های نظام آخوندی یکی پس از دیگری , اکنون به مانند « کک در تنبان » کلیت نظام افتاده است.
یک دلیل برای این روند منطقی نیز همان سرازیر شدن نتایج شکست های خامنه ای در زمینه سه سیاست راهبردی یعنی اتمی , منطقه ای و کشورگشایی می باشد.
بدین سان شاهد هستیم که هنوز جوهر توافق نامه آتش بس و پیمان صلح در شرم الشیخ خشک نشده , چگونه باند های هار و زهواردررفته نظام یکی پس از دیگری به میدان آمده و ضمن به چالش کشیدن شخص ولی فقیه , بجان یکدیگر افتاده اند.
تازه ترین نمونه این روند را می توان در مصاحبه وزیر سابق خارجه حکومت و ماله کش اعظم نظام , محمد جواد ظریف با روزنامه النهار چاپ لبنان رویت نمود که در آن ضمن به چالش کشیدن سیاست خارجی خامنه ای از جمله می گوید : « گذشت زمان لزوماً به نفع ایران نیست و فرصتهای فعلی برای مذاکره ممکن است در ماههای آینده از دست برود».
وی در ادامه موضوع را دوقبضه کرده و می افزاید : «مذاکره واقعی یعنی از زندان گذشته بیرون آمدن و از همه امکانها و ظرفیتهای قدرت ملی استفاده کردن». ( سایت حکومتی الف 22 مهر 1404)
بیان چنین جملاتی به معنای کشیدن فرش از زیر پای خامنه ای می باشد , زیرا وی تنها فردی در درون نظام آخوندی است که بعنوان « حاکم مطلق» , تا کنون و بکرات دست رد برهرگونه مذاکره مستقیم با ایالات متحده زده است.
یک دلیل برای این امر نیز همان وجود بحرانی بنام « شکنندگی» در درون نظام آخوندی است , زیرا در یک جمع بندی اجمالی رفتن رژیم آخوندی به پای هر میز مذاکره ای به معنای قبول شروط طرف مقابل با هدف رسیدن به یک « نتیجه » ملموس می باشد, امری که نه تنها به بروز شکاف در هرم قدرت , بلکه به باز شدن فضای تنفسی برای جامعه و افزایش فشارها برای خواسته های ملی راه خواهد برد.
در شرائط کنونی نیز هر گونه مذاکره و رسیدن به یک نتیجه ملموس, چیزی بجز عقب نشینی خفت بار و تسلیم در مقابل شرائط آمریکا و اتحادیه اروپا برسر استراتژیک ترین سیاست های ولی فقیه نیست.
سخن از « برد موشک ها تا سقف 500 کیلومتر , توقف کامل غنی سازی و ارسال اورانیوم های غنی شده بالای 60 درصد به میزان تقریبی 410 کیلو به خارج, آزادی تمامی گروگان های خارجی در ایران » است که درمختصات کنونی و با از دست رفتن کارت منطقه ای , هرگونه تن دادن رژیم به این خواسته ها , معنایی بجز « سرخم کردن » در مقابل طرف نمی باشد
در نمونه ای دیگر آخوند حسن روحانی , رئیس جمهور اسبق نظام نیز در تازه ترین موضعگیری با زن پوزخند به ولی فقیه گفته است : «ما میتوانیم هم نجنگیم هم تسلیم نشویم و راه دیگری را پیدا کنیم، یعنی راه تعامل را پیدا کنیم».
راه تعامل نیز به یقین همان رفتن بسوی میز مذاکرات مستقیم می باشد که محمد جواد ظریف نیز در همین ایام آنرا مطرح کرده است.
همچنین باید به مواضع اخیر ناظق نوری که روزی, روزگاری « دلداده امام »!! بود اشاره نمود.
وی با زدن زیرآب « گروگانگیری » دیپلمات های آمریکایی در فردای انقلاب 57 , آن را « اشتباه بزرگ » نامیده است.
ناطق نوری , رئیس پیشین مجلس رژیم در این رابطه میگوید : « ناپختگی و بیتجربگی وجود داشت. ما تجربه کار اجرایی یا مدیریت حکومتی نداشتیم و برخی خطاها از همان آغاز، رخ داد. مثلاً از نظر من، تصرف سفارت آمریکا بهعنوان «لانه جاسوسی» اشتباه بزرگی بود؛ بهنظر میرسد بسیاری از گرفتاریها از همان نقطه آغاز شد». ( سایت حکومتی انتخاب 22 مهر 1404)
بدین سان مشخص می شود عبور خودی های نظام از « خطوط قرمز» که تماما علیه سیاست های راهبردی ولی فقیه صف آرائی کرده اند, معنایی بجز باز شدن سرکلاف شقه و شکاف در هرم قدرت , آنهم در فردای چرخش بزرگ در خاور نزدیک و رفتن بسوی صلح , ندارد.
دراین راستا بای تاکید نمود , خامنه ای که اکنون در ضعیف ترین نقطه ممکن در هرم سیاسی و عقیدتی رژیم قرار گرفته , النهایه با سه راهکار روبرو است.
وی یا باید دست به عقب نشینی و تسلیم زده و راه تعامل با کشورهای غربی را اتخاذ نماید, یا همچنان بی دنده و ترمز برسیاست های کنونی که باعث ویرانی و صدمات زیادی به کشور گردیده , پافشاری نماید و النهایه سیاست خرید وقت و چرتکه انداختن تا سپری شدن دوران ریاست جمهوری ترامپ در کاخ سفید با اهرم سرکوب خونین در ایران.
