طی روزهای گذشته استخری شدن هاشمی رفسنجانی , از پایه گذاران و یارغار ولایت فقیه ,
بار دیگر از سوی خانواده وی رسانه ای و به موضوعی دیگر برای جنگ و جدال میان
باند های درونی رژیم تبدیل گردید.
یک دلیل برای این امر نیز مجموعه شکست های اخیر خامنه ای در زمینه سیاست های راهبردی, ضعف و زبونی رژیم و نیز
چشم انداز سرنگونی برای حکومت می باشد که اکنون باند مقابل را
به « شاخی» علیه وی برای امتیاز گیری تبدیل نموده است.
همچنین بدلیل عدم شفافیت از سوی ولی فقیه و نیز هرگونه امکان برای بررسی مرگ نفردوم
در دیکتاتوری مذهبی از سوی یک مرجع مستقل و بین المللی در منطق خود به « قوزی بالا قوز»
دیگر برای خامنه ای تبدیل گردیده است.
بنابرداده های حکومتی , رفسنجانی در آن دوران که خدمات زیادی به ولی فقیه کرده و تنها
شخص در درون حکومت بود که از اسرار پشت پرده و بروی کار آوردن خامنه ای نه تنها
اطلاع دقیق داشت بلکه حتی شخصا اسباب منصوب شدن وی بر کرسی « ولایت فقیه » را
فراهم نمود, ظاهرا به هنگام شنا در استخر سکته کرده است!!
اما دختر وی ,در تازه ترین سخنان پرده از یک توطئه با هدف « ترور» و سربه نیست کردن پدر خود خبر داده است .
فاطمه , دختر بزرگ وی در سخنانی از جمله گفته است : « دو نفر به دفتر من در دانشــگاه آمدند.
دو کلاس داشــتم و بین دو کلاسم بیرون آمدم تا کارهای کلاس بعدی را انجام بدهم. دیدم دو
نفر آقا در دفتر من نشستهاند. اصلا گفتند ما با شــما کار داریم.گفتند میخواهند پدر شما را ترور
کنند، طوری هم ترور میکنند که فکر کنید به مرگ طبیعی فوت کرده. گفتم چرا؟ گفتند
چون… من خندیدم و فکر کردم جدی نمیگویند. گفتند آمدیم به شــما بگوییم که مواظبت کنید».
این سخنان در حالی بیان می شود که خامنه ای تلاش بسیاری برای مخدوش نمودن این پرونده
بخرج داده است. در این رابطه نیزتمامی دوایر و رسانه های وابسته به اطلاعات آخوندی
تنها موضوع را به مرگ طبیعی گره زده تا بدین سان این خبط را تولید نمایند که گوئیا هیچ
توطئه و دستی در این ماجرا در کار نبوده است!!
وی در ادامه قدری به عمق ماجرا رفته و می افزاید : « [پدر در خاطراتش]… اسم دو نفر را
نوشته که سال ۹۵ نزد من آمدند و گفتند کمیته چهارنفره تشکیل داده اند و اســم آن کمیته را هم نوشته اند که علیه شما کار میکنند.
هر کاری بوده با خانواده شــما و خودتان کرده اند به نتیجه نرسیدند و
بابا جمله را اینطور تمام کرده که «میخواهند دست به اقدامات خطرناکی بزنند».
این نکات در حالی بیان می شود که در آن دوران یکی از نزدیکان رفسنجانی , بنام مسیح مهاجری گفته بود که قربانی
را « ۲۲ دقیقه دیرتر به بیمارستان » منتقل کرده و صبح همان روز نیز
بلندگوها و آیفون ها را در استخر جمعآوری کرده بودند.
دختر رفسنجانی سپس به عدم صدور مجوز و گواهی مرگ از سوی پزشکی قانونی اعتراف
می کند و می افزاید : « اتفاق مهم دیگری که افتاده این بود که هیچکس حاضر نشــد برای بابا
گواهی فوت صادر کند. بابا گواهی فوت نداشت! چون به دکترها گفتند علت مرگ را بنویسید
سکته قلبی! ولی در بیمارستان شهدا هیچکس قبول نکرده بود. من در جایی بودم، پرستاری
من را دید و گفت میدانید پدر شما گواهی فوت نداشته؟ گفتم نه. گفت هیچکس حاضر نشده بنویسد».
حال اگر این انکات را به مانند پازلی در کنار یکدیگر قرار دهیم , به یقین به واقعیتی بنام
« استخری کردن » رفسنجانی از سوی دوایر وابسته به بیت خامنه ای خواهیم رسید, زیرا ولی فقیه در
یک حساب سرانگشتی و از آنجائیکه برای به کرسی نشاندن فرزند خود مجتبی و نیز یکدست سازی رژیم خیز برداشته بود ,
حذف مهم ترین و نافذ تری فرد در الیگاریشی آخوندی برای وی به اوجب واجبات تبدیل گردید , بطوریکه ناچار شد تا
مهم ترین سد در مقابل این سیاست راهبردی را از میان بردارد.
این واقعیت را نه تنها مردم ایران در کوچه و بازار بکرات بدان اشاره کرده اند , بلکه حتی
طلبه های حوزه و وابسته به سپاه نیز بکرات با بلند کردن تابلو هایی با مضمون « «ای آنکه
مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت» مورد تائید قرارداده , تا بدین سان ضمن انداختن
سایه هراس و ترس در دل باند مقابل , مهر تائیدی بر دست داشتن حکومت در این قتل
عامدانه بزنند.