سیاست های مخرب ولی فقیه بویژه در زمینه ریاضت دادن عامدانه به مردم دردمند میهن مان اکنون زندگی را به جهنمی برای گسل ها و اقشار ضربه خورده تبدیل کرده است.
یک نمونه این وضعیت بحرانی را می توان در بخش های کارگری و زحمتکشان بخوبی رویت نمود. سخن از قریب ۴۵ میلیون خانوار کارگری در حکومتی فاسد و غارتگر می باشد که در سایه سیاست های ضد مردمی رژیم آخوندی اکنون به نان شب نیز محتاج مانده اند.
بنابرداده های حکومتی و با توجه به نرخ شدید تورم و گرانی سرسام آور اکنون در بهترین حالت حقوق ماهانه کارگران تنها کفاف «۱۰ روز» زندگی آنان را می دهد.
این رقم که در بالاترین حالت به سقف «۴ میلیون تومان» در ماه می رسد، در مقابل خط ماهانه ۱۲ میلیون تومانی هزینه ها، ترجمان سایه بختکی بنام «ولایت فقیه» برسر بیش از نیمی از آحاد جامعه می باشد.
یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به این بحران می نویسد: «دستمزد کنونی چهار میلیونی فقط یک سوم از هزینههای فعلی یک زندگی عادی را پوشش میدهد از این رو برخی در پی جبران باقی هزینههای زندگی، کارگران مجبور به رویآوردن به مشاغل کاذب و پرخطر هستند، اقدامی که میتواند تبعات اجتماعی بسیاری را در پی داشته باشد». (خبرگزاری حکوتی ایلنا ۲ مهر ۱۴۰۰)
به یقین اعترافات فوق ترجمان بهترین حالت برای کارگران محروم میهن مان می باشد، زیرا اگر حداقل دستمز کارگری با رقم تقریبی ۱ میلیون و ششصد هزارتومان را دراین محاسبات مد نظر قرار دهیم، درآنصورت چهره هیولای فقر و فلاکت در میان کارگران و زحمتشکان روشن تر می گردد.
یک فعال کارگری ضمن به چالش کشیدن رژیم فاسد آخوندی این سوال را مطرح کرده است که «آیا مسئولان نجومی بگیر خود میتوانند با دریافت ۴ میلیون زندگی خانوادگی خود را حتی برای یک الی دو روز مدیریت کنند؟».
این همان سوال منطقی درجامعه می باشد که ریشه در ناعدالتی، فساد، غارت و دزدی های نجومی از سوی متولیان و کارگزاران حکومتی را دارند.
مضافا بر تمامی نکات فوق بایدبه شرائط وخیم برای کارگران در محیط های کاری ، تولیدی و کارخانه ها اشاره نمود. نبود قراردادهای رسمی نبود بیمه های احتماعی و سندیکاهای مستقل کارگری، وضعیت وخیم شرائط ایمنی در محیط های کارگری، عدم پرداخت پاداش عیدی و اضافه کاری و بطور کلی استثمار سازمان داده شده از سوی مدیران و کارگزاران حکومتی در بخش های تولیدی و صنعتی که عمدتا بخشی از تیول سپاه می باشند، تماما در این چارچوب ضد انسانی قرار دارند.
همچنین باید اضافه نمود که بحران فقر و فلاکت در میان خانوارهای کارگری بازنشسته بسیار گسترده و غیر قابل کنترل می باشد. حقوق ناچیز این بخش محروم پس از دهه ها کار و فعالیت اکنون بحدی است که بدون حمایت دیگر اعضآء خانواده و یا دریافت کمک های جنسی و مواد غذایی امکان حیات ندارند.
بدین سان فقر گسترده در میان این قشر زحمتکش را می توان در کوچه و خیابان ها و برسر چهارراه ها با دستفروشی، مشاغل کاذب و حاشیه ای طی آخرین سالهای عمر رویت نمود.
همبستگی ملی