ویروس ولایت – رشد بی‌سابقه بازماندگان از تحصیل

یکی از تبعات برای سیاست‌های مخرب ضد علمی و ضد فرهنگی در دیکتاتوری ولی‌فقیه همان بروز «فقر آموزشی» در کشور می‌باشد.

با نیم‌نگاهی به وضعیت و زیربناهای مدارس، محیط‌های تحصیلی، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و یا آمار روبه افت دانش آموزان و دانشجویان به‌خوبی می‌توان به بروز وخامت در این بخش حیاتی در ایران آخوند زده رسید.
در این رابطه تازه‌ترین داده‌های قطره‌ای از سوی مدیرکل حکومتی در بخش ابتدایی آموزش‌وپرورش سخن از وجود قریب «یک‌میلیون ترک تحصیل و یا بازمانده از تحصیل» است.

این کارگزار حکومتی اعتراف کرده است: «حدود ۱۸۵ هزار دانش‌آموز بازمانده از تحصیل و ۷۵۰ هزار دانش‌آموز تارک تحصیل در کشور وجود دارد» (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲ خرداد ۱۴۰۱)

به‌یقین آمار واقعی برای بازماندگان از تحصیل بسیار فراتر از این اعترافات قطره‌ای می‌باشد، زیرا با نیم‌نگاهی به معابر و خیابان‌ها و وجود میلیون‌ها کودک کار و یا جوان بیکار می‌توان به ابعاد فاجعه «فقر آموزشی» و دلایل برای فرار جوانان از تحصیل رسید.

یک دلیل برای بروز این بحران اجتماعی و فرهنگی نیز در واقعیتی بنام «فقر گسترده» در میان آحاد جامعه نهفته است. رکود اقتصادی که با خود بیکاری، فقر و فلاکت را به همراه آورده، در ذات طبیعی خود بسیاری از کودکان و نوجوانان را عملاً از چرخه تحصیلی به خارج پرتاب نموده است.
بسیاری از خانواده اکنون به دلیل فقر مالی توان تقبل هزینه‌های سرسام‌آور برای تحصیل فرزندان خود را ندارند. بر این منطق نیز کودکان راهی بازار کار و یا خیابان‌ها شده تا به سهم خود، بخشی از مخارج زندگی خانواده را تأمین نمایند.

این کارگزار حکومتی با اذعان به وجود اختلاف طبقاتی در آموزش‌وپرورش کشور می‌افزاید: «اگر به هر دلیلی بچه‌های ما مدرسه نیامدند و یا با افت تحصیلی به مقاطع بالاتر رفتند و در مقابل دانش‌آموزانی با هزینه‌های هنگفت به بالاترین کیفیت یادگیری دست یافتند، یک شکاف بسیار فاجعه‌بار ایجاد می‌شود که تبعات بسیاری به همراه خواهد داشت. همین شکاف و اختلاف است که می‌تواند سرچشمه بزه و فساد و غیره شود».

سخن از کودکان کار، دست‌فروش، زباله گرد و محروم در سرزمینی است که بر دریایی از منابع طبیعی قرارگرفته، اما مردم آن با درد و رنج و فقر و فلاکت دست‌وپنجه نرم می‌کنند.
همچنین خامنه‌ای با عدم اختصاص بودجه برای بخش‌های مهمی مانند «آموزش‌وپرورش» و با راه‌اندازی سانسور و ایجاد اختناق در مدارس و محیط‌های تحصیلی و یا تهی نمودن محتوی درسی و حذف متون علمی، فلسفی و یا علوم انسانی، تلاش دارد تا از کودکان لشکری از نیرو برای بسیج سرکوبگر تولید نماید.

نیم‌نگاهی به بودجه سال جاری در دولت آخوند جلاد ابراهیم رئیسی و عدم توازن برای بودجه آموزشی نسبت به بخش‌های دیگر، به‌خوبی می‌توان به این سیاست ضد انسانی رژیم رسید.
برای نمونه در حالیکه کل بودجه برای بخش مهمی مانند آموزش‌وپرورش با رقمی معادل «۱۳۱ هزار میلیارد تومان» تصویب گردیده، اما بخش بزرگی از این رقم یعنی «۴۶ هزار میلیارد تومان» قرار است برای «آمادگی دفاعی دانش آموزان» هزینه شود که ترجمان ریختن بودجه به جیب بسیج سرکوبگر می‌باشد.

همچنین باید به وضعیت و زیربناهای نابسامان مدارس و محیط‌های آموزشی در کشور اشاره نمود تا پازل بحران قدری روشن‌تر گردد.
بافت‌های فرسوده مدارس، بهینه نبودن سیستم آموزشی، شرایط ضد انسانی برای معلمان و فرهنگیان دردمند، نبود وسایل ایمنی و گرمایشی، نبود امکانات ورزشی، چند شیفته بودن مدارس، وجود مدارس انتفاعی و غیرانتفاعی، عدم وجود تغذیه رایگان برای کودکان نیازمند، هزینه‌های سرسام‌آور برای نیازهای تحصیلی و یا شهریه‌های سنگین که در بسیاری از شهرها تا سقف ۱۰ میلیون تومان در سال نیز افزایش‌یافته، تماماً در چارچوب سیاستی بنام خانه‌نشین نمودن و ترک تحصیل کودکان و جوانان می‌باشد.
همبستگی ملی