اقتصاد ایران اکنون در سایه سیاستهای مخرب و غارتگرانه ولیفقیه بهمانند بیماری در حال مرگ میباشد.
یکی از شاخصها برای اثبات این واقعیت همان وجود تورم افسارگسیخته میباشد که بنا بر تازهترین دادههای از سوی سازمان برنامهوبودجه، تنها طی یک دهه گذشته از مرز «200 درصد» نیز گذشته است.
بدینسان باید اذعان نمود که تورم در ایران آخوند زده دیگر به معنای کلاسیک آن تعریف نمیشود، بلکه ترجمان واقعی آن یعنی «بیکاری، فقر و فلاکت» میباشد که بهتبع خود مرزهای نوینی را در علم اقتصاد نوردیده است.
در این رابطه معاون سازمان برنامهوبودجه اعتراف کرده است: «اگر به رشد اقتصادی توجه کنیم شاهد نوسانات شدید هستیم. باید به سمت ثبات در اقتصاد حرکت کنیم. عدم ثبات به معنای تورم است. این موضوع دو ریشه منحوس دارد یکی نا ترازی نظام بانکی و دیگری که بزرگتر است نا ترازی نظام بودجه است».
این سخنان بدان معنا است که دیکتاتور ولیفقیه باوجود حجم عظیمی از درآمدهای نفتی و صادراتی، حتی در دوران تحریمها، قادر به کنترل تورم و بهتبع آن گرانی سرسامآور نیست.
یک دلیلی برای بروز این بحران فزاینده، همان بستر فساد و غارت در اقتصاد خصولتی میباشد که سرمنشأ تمامی آنها به بیت خامنهای و ارگانهای تحت کنترل وی وصل میباشد.
خامنهای طی سه دهه گذشته دستان آلوده دولت، نهادهای امنیتی و سرکوبگر مانند سپاه مردمکش پاسداران و مافیای اقتصادی را برای رانتخواری و باهدف دور نگهداشتن آنان از هرگونه ورود به دنیای سیاستباز گذاشته است.
در این رابطه یکی از شاخصها برای ارزیابی پیک تورم از سوی مرکز آمار حکومتی همان «بررسی و محاسبهٔ شاخصهای قیمت هم در بخش مصرف و هم در بخش تولید» میباشد.
بدینسان با هر دستکاری عامدانه در بهای کالاهای مصرفی و نیازمندیهای معیشتی، مسکن، خودرو، انرژی، آب، ترابری و یا خدماتی که تماماً در اختیار حاکمیت، دولت بیسواد آخوند رئیسی و یا باندهای فاسد آن قرار دارند، شاهد ضریب خوردن برای نرخ تورم میباشیم.
بدینسان مشخص میشود که چگونه رژیم غارتگر آخوندی با افزایش هر ریال برای نیازمندهای جامعه، روزانه به میلیاردها تومان از طریق اخاذی دست مییابد.
این کارگزار حکومتی در ادامه گوشهای از بحران تورمی در کشور را اینگونه به تصویر کشیده است: «امروز وضعیت تورم بسیار نگرانکننده است. اگر سیکلهای تورم را در سه دهه اخیر مقایسه کنیم در شاخههای سهساله، پیک تورم سهساله در دهه هفتاد ۱۱۳ درصد، دهه هشتاد ۱۱۹ درصد و امروز بیش از ۲۰۰درصد است». (سایت حکومتی آفتاب نیوز ۱۸ اسفند ۱۴۰۱)
بدینسان باید تأکید نمود که اقتصاد ایران از نقطه «ابر تورم» نیز گذشته است، زیرا در علم اقتصاد «ابر تورم یا تورم افسارگسیخته زمانی به وجود میآید که تورم بیش از ۵۰٪ در ماه یا بیش از ۱٪ در روز باشد».
این روند نیز بهتبع خود به بروز بحرانهای دیگری مانند «افت ارزش پول ملی»، «افزایش شدید نقدینگی» و نیز «کاهش شدید قدرت خرید مردم» راه برده است.
همچنین باید تأکید نمود که یکی از ریشههای تورم، برهم خوردن تعادل میان درآمدها و هزینههای دولت میباشد، امری که اکنون در دولت فربه و نحس آخوند رئیسی به وقوع پیوسته است.
هزینههای سنگین نظامی، امنیتی، اتمی، صدور تروریسم، جنگافروزی و بنیادگرایی در این میان نقش ویژهای برای خالی شدن صندوقهای دولتی ایفا نمودهاند.
بدینسان تنها راه باقیمانده برای ایجاد تعادل در کسری بودجه، همان استقراض از بانک مرکزی یا فروش درآمدهای ارزی به بانک مرکزی میباشد که در منطق خود به رشد سرسامآور نقدینگی راه برده است. افزایش نقدینگی نیز مناسبترین بستر برای «رشد تورم» و «گرانی» است، امری که اکنون در ایران آخوند زده به وقوع پیوسته است.
بدینسان خامنهای با ادامه چنین سیاستهای مخرب و ویرانکنندهای، کشور را برای ده ها سال با بحران لاینحل اقتصادی روبرو نموده، واقعیتی که به گفته کارشناسان اکنون بهمانند سیاهچالهای در حال بلعیدن آخرین تتمههای مالی، تولیدی و اقتصادی میباشد.
همبستگی ملی