رشد و نمو پدیدههایی مانند فقر و به تبع آن فلاکت در رژیم دزد و غارتگر آخوندی اکنون بحدی است که پارهای از متولیان نظام نیز دیگر ابایی برای بیان و ارائه آمار وارقام آن ندارند.
تازه ترین اعترافات از سوی یک عضو مجع تشخیص مصلحت نظام در دیکتاتوری ولی فقیه سخن از وجود قریب« ۲۰ میلیون » ایرانی میباشد که از بدیهی ترین و ساده ترین امکانات برای زندگی محروم می باشند.
آقا محمدی دراین رابطه میگوید: « این افراد از امکانات اولیه زندگی مانند مسکن، اشتغال، تحصیلات تا ۱۲سال، سلامت، خوراک و پوشاک محروم هستند». ( سایت حکومتی بهار 28 اردیبهشت 1402)
ترجمان این جملات به معنای وجود فقر مطلق در کشوری است که بروی منابع سرشار طببعی ، نفت و گاز قرار گرفته است. برهم خوردن تعادل اجتماعی که اکنون به بروز شکاف عمیقی طبقاتی راه برده است ، به یقین از جمله دلائل برای بروز این بحران ضد انسانی می باشد.
همچنین باید به واقعیت دیگری بنام وجود فساد ساختاری در دیکتاتوری ولی فقیه اشاره نمود. براین اساس حجم بزرگی از درآمد های ملی که توسط متولیان فاسد و دزد رژیم و یا آقا زاده ها به سرقت رفته اند، نقش ویژه ای برای ضریب زدن به این بحران ایفا نموده اند.
نیم نگاهی به مناظر شهرها و بخش های ضربه خورده مانند کردستان، ایلام، لرستان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و یا کرمان تنها گوشهای از این وضعیت وخیم را به تصویر میکشند.
مضافا براین نکات نیز باید به هزینه های سرسام آور حکومت برای پیشبرد سیاست های مخرب اتمی، موشکی و صدور بنیادگرایی به کشورهای اسلامی و همسایه اشاره نمود تا بدین سان به بخشی از مجموعه دلائل برای نبود بودجه و به تبع آن سروسامان دادن به بحران فقر و فلاکت رسید.
این کارگزار حکومتی در ادامه به بی تفاوتی و بی عملی حکومت اذعان کرده و میافزاید: «خیلیها برای از بین بردن ضعفها سعی در پاک کردن صورت مسأله دارند».
بدین سان مشخص می شود که سیاست راهبردی ولی فقیه نه تنها تولید عامدانه فقر میباشد، بلکه تلاش دارد تا با پنهانکاری و انداختن تقصیر بر گردن « عوامل دشمن »، ناتوانی، ضعف مدیریتی و بی بضاعتی برای دولت نحس سیزدهم را لاپوشالی نموده و بدین سان بخش بزرگی از آحاد جامعه را به کمک های جنسی و مالی حکومت وابسته نماید.
این کارگزار رژیم ضمن اعتراف به این سیاست میافزاید: « یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در کل ایران “قابلیت توانمندسازی ندارند و این افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار خواهند گرفت».
ابعاد فقر و فلاکت در ایران آخوند زده اکنون بحدی است که عطف به داده های حکومتی اکنون قریب « 60 میلیون » ایرانی زیر خط فقر زندگی میکنند. آخرین آمار مربوط به فقر مطلق نیز به پیش از بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی بر می گردد که سخن از وجود قریب « ۳۰ میلیون » نفر را دارند. براین اساس تنها تا سال۱۴۰۰ « یک سوم » جمعیت کشور به زیر خط فقر سقوط کرده اند
دراین رابطه، آخرین دادههای از سوی مرکز پژوهشهای مجلس رژیم به افزایش « ۱۰ میلیون نفر » به جمعیت فقر طی یک دهه گذشته اعتراف کرده بود.
براین اساس در حالیکه جمعیت زیر خط فقر در ابتدای دهه نود قریب « ۱۶ میلیون نفر» بوده اما در پایان این دهه این جمعیت به بیش از« ۲۶ میلیون نفر» رسیده است.
همچنین در راستای پنهانکاریهای عامدانه حکومت نیز شاهد هستیم که آخوند رئیسی طی یک سال گذشته از ارائه هرگونه آمار و ارقام در زمینه های مهمی مانند تولید، اقتصاد، روند روبه رشد بیکاری، نرخ واقعی تورم و نیز نرخ فقرو فلاکت خودداری نموده است.
یک دلیل برای این واقعیت نیز همان وجود شکست سیاست های وی در تمامی زمینه ها، بغیر از « اتمی و موشکی و آعدام ها » می باشد که در صورت هرگونه شفافیت به یقین به قیام ها و اعتراضات بحق در جامعه ضریب خواهد زد.
همبستگی ملی