مهرداد هرسینی
دعوت از بقایای سلطنت پهلوی به کنفرانس مونیخ اکنون این سوال منطقی را در پیش روی تمامی نیروهای آزادی خواه ایرانی , مستقل , ملی و مردمی قرار داده که بواقع چه مطامعی در پشت چنین نشست و برخاست هایی نهفته است؟
به یقین حضور فرزند شاه مخلوع و افرادی مانند نازنین بنیادی ( بازیگرهالیود) , کریم سجاد پور ( از اعضاء باند نایاک) و یا معصومه علینژاد قمی ( از ریزشی های باند اصلاح طلب رژیم آخوندی ) در حاشیه کنفرانسی که موضوع « امنیت جهانی » در دستور کار آن قراردارد , صرفا با هدف فشار بر « گراز چموشی » بنام ولایت فقیه و آرام نمودن وی و همچنین ایجاد سدی در مقابل روند دمکراتیک مبارزات مردم ایران صورت گرفته است و لاغیر.
علائم و نشانه ها برای اعمال این سیاست , در آذر ماه امسال و در اوج قیام در شهرهای میهن , پس از یک ملاقات کاملا طراحی شده میان معصومه علی نژاد قمی با رئیس جمهور فرانسه , به بیرون ساطع شده بود.
در پشت این دیدار نیز یک اتاق فکر فرانسوی تحت مدیریت فردی جنگ طلب و آشوبگر در صحنه سیاسی بویژه برای خاورمیانه و کشورهای مسلمان بنام « برنارد هاردی لوی» قرار داشت.
«معصومه علی نژاد قمی کلایی» که اکنون به « مسیح علینژاد» تغییر نام داده , پس از نخستین دیدار با رئیس جمهور این کشور, بصراحت در یکی از رسانه های متعلق به بقایای کودتای 28 مرداد بند را لو داده و می گوید « در دیدار بعدی با هیئتی از اپوزیسیون با مکرون دیدار میکنم»؟
بدین سان مشخص می شود که روح و جوهر پیام منتقل شده به وی از سوی طرف های تجاری رژیم در اروپا چیزی بجز « سرهم نمودن یک « اپوزیسیون» باسمه ای و با هدف ایجاد سد در مقابل رشد و گسترش مقاومت ایران و نیز دیپلماسی فشار بر رژیم آخوندی, نبوده است.
در فردای این دیدار نیز شاهد اوجگیری مجموعه ای از تحرکات اینترنتی از سوی وی با هدف « ایجاد « اپوزیسیون» در سه قدم می باشیم.
نخستین قدم در این راستا تولید پیام مشترکی به مناسبت سال نو میلادی با سس « علی کریمی و گلشیفته فراهانی و حامد اسماعیلیون » و سپس هشتک من وکالت میدهم و دست آخر برگزاری نشستی در دانشگاه « جرچ تاون» بود که از سوی رسانه های معلوم الحال استعماری و یا ابواب جمع دلارهای نفتی مانند « اینترنشنال» و « منو تو» در بوق و کرنا دمیده گردید تا شاید با هیاهیو , هوچی گری و ایجاد فضائی تصنعی و عاری از حقیقت , این پروژه را سرو سامان داده و محقق سازند.
در رابطه با پروژه « من وکالت می دهم » , داده های آماری , در بهترین حالت و اگر در پشت آن هیچ « رباتی » و یا « دستکاری اینترنتی» قرار نداشته باشد, از وجود قریب 400 هزار حمایت در صحنه صرفا مجازی و نه « حقیقی» سخن می گویند, امری که ترجمان شکستی سنگین برای طیف راست وابسته می باشد.
ابعاد این شکست نیز بحدی بود که حتی صدای نزدیک ترین محافل وابسته به طیف پادشاه سرنگون شده را بصدا در آورده است. موضعگیری های علنی , تحقیر , متلک و وجود انواع و اقسام لطیفه و طنز در شبکه های حقیقی و مجازی نیز آینه تمام قدی برای شکست آلترتناتیو سازی های استعماری را به نمایش میگذارند.
بهرحال محافل دست راستی در اروپا در سایه چنین شکست سنگینی همچنان بر تلاش بی وقفه خود برای پیش برد این پروژه تاکید کرده و این باند « چهار نفره » را با « سلام و صلوات » به مونیخ دعوت می نمایند.
مضافا براین واقعیت نیز , حضور این افراد نیز در نشستی با سناتور منندز , از حامیان سازمان مجاهدین خلق و مقاومت ایران , به یقین کاملا طراحی و از پیش برنامه ریزی شده بود, تا شاید با اعمال فشار و ایجاد « شوک روحی » و دادن این پیام که « مجاهدین مردم ایران را نمایندگی نمیکنند و به دموکراسی اعتقاد ندارند»!! , وی را وادار به موضعگیری علیه نیروی پیشتاز جنبش بنمایند.
اما پاسخ این سناتور متنفذ مبنی براینکه « قبل از هر چیز، من به طیف گستردهیی از صداها گوش کردهام که خواستار آزادی برای مردم ایران هستند و متعهد به دموکراسی و حقوقبشر هستند», به یقین آینه تمام قدی برای شکست این سیاست با هدف سیاه نمایی و هیولا سازی از مقاومت ایران می باشد.
دراین رابطه نیز باید به حضور گسترده هزاران ایرانی آزاده و اشرف نشانان طی دوروز از برگزاری این نشست در مونیخ با شعارهای « نه شاه , نه شیخ , پیش بسوی جمهوری دمکراتیک » اشاره نمود که صد البته بساط و میز مماشات گرایان با دیکتاتوری ولی فقیه را برهم زده است.