مهدی سامع
پس از به هلاکت رسیدن قاسم سلیمانی و با نمایش مُرده گردانی که حاکمیت با هزینه کلان به راه انداخت، برخی از کسانی که در گذشته خواستار «مسلح شدن سپاه به سلاح سنگین بودند»، اکنون که این نیروی منفور، مخرب و ضد انسانی به سلاح مافوق سنگین مسلح شده، در ماتم کشته شدن یکی از جنایت کار ترین سرکردگان سپاه، با حربه «خطر جنگ»، چند دیدگاه انحرافی را تبلیغ و ترویج کردند و گفتند و نوشتند که:
– مردم برای مخالفت با جنگ (کدام جنگ را نگفتند) همسو با رژیم به صورت میلیونی (استناد به آمار رژیمی که همیشه دروغ می گوید) در مراسمهای جنازه گردانی شرکت کرده اند.
– قاسم سلیمانی خطر داعش را از ایران دور کرد (به داعش حاکم در تهران کاری ندارند)
– و بالاخره این که کشتن حاج قاسم، باعث انفعال مردم و کاهش مبارزات آنان خواهد شد.
اکنون ببینیم این نظرات لابد خیلی کارشناسی که در دود و دَم یک معرکه گیری مضحک به طور گسترده پوشش رسانه ای داشت، چگونه دود شد و رفت به هوا.
در اولین ساعات بامداد روز چهارشنبه 18 دی، کمی بیش از یک ساعت از پینگ پونگ موشکی با آمریکا، سپاه جنایتکار پاسداران با موشکهایی که قوی تر از آن حتی یک آمریکایی را هم زخمی نکرده است، به یک هواپیما شلیک کردند و 176 تن از سرنشینان آن را به قتل رساندند.
اما قاتلان حقیقت را کتمان کردند و بازهم بر طبق سنت همیشگی جکومت مشتی دروغ و ادعاهای مضحک تحویل مردم دادند. این حرف تهمت ناروا نیست. به حرفهای جواد ظریف، حسام الدین آشنا، علی ربیعی که مثلاً «اعتدالیون» هستند و ذوب شدگان در ولایت که لابد «عامیون» هستند و همه جا پوشش داده شده می توان مراجعه کرد.
ایستادگی مسئولان کانادا و اوکراین و اطلاعات آمریکا که به این دو کشور ارایه شد و موج انزجار داخلی و بین المللی سپاه پاسداران را مجبور کرد که مسئولیت موشک پرانی به هواپیما را، البته با استدلالهای مسخره، بپذیرد.
روز جمعه 20 دی اعتراف سپاه پاسداران رسانه ای شد و روز شنبه 21 دی تیر آرش از کمین دانشگاه پرتاب شد و هر سه نظریه «دانشمندان»، «کارشناسان» و لابد «صلح طلبان» را نقش برآب کرد.
خروش خلق از دانشگاههای تهران شروع شد و به سرعت مورد حمایت مردم قرار گرفت. طی روزهای شنبه 21 و یکشنبه 22 دی، در دستکَم 20 شهر و در دهها مکان در این شهرها زنان و مردان آزادیخواه خامنه ای و ولایت اش و قاسم اش را شستن و آویزان کردند.
دیدن فیلمهای منتشر شده از این خیزش افتخار برانگیز نشان می دهد که:
– مردم کل نظام را با شعارهای زیر نشانه گرفته اند:
«مرگ بر دیكتاتور/ مرگ بر اصل ولایت فقیه/ جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم/ خامنه ای قاتله ولایتش باطله/ دشمن ما همین جاست دروغ می گن آمریکاست/ سلیمانی قاتله، رهبرشم خائنه/ سلیمانی قاتله رهبرشم قاتله جاهله خائنه/ مرگ بر این ولایت، این همه سال جنایت/ مرگ بر خامنه ای/ ننگ ما ننگ ما، رهبر الدنگ ما/ به من نگو فتنه گر فتنه تویی ستمگر/ کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل رو ستایش کنیم و …..»
– مردم با شعارهای زیر نشان می دهند که از سپاه پاسداران تنفر دارند و هیچ ترفندی نمی تواند آب تطهیر بر این نهاد جنایتکار بریزد:
«سپاه جنایت می کند، رهبر حمایت می کند/ سپاه بی كفایت، مایه ننگ ملت/ سپاهی حیا کن، مملکتو رها کن/ دیکتاتورِ سپاهی، داعشِ ما شمایی/ سپاه بی کفایت مایه ننگ ملت و ….»
– و بالاخره مردم برای نظریه پردازان «واقع بین» که همیشه آمار رژیم را درست و اصل می گیرند شعار دادند:
«بى شرف، بى شرف، دروغگو، دروغگو »
قرار دادن این شعارهای همگانی در کنار پاره کردن بنرهای جنایتکار جنگی، قاسم سلیمانی تروریست، شفافیت صحنه جنگ رژیم با مردم ایران را نشان می دهد. این جنگ واقعی ترین و جدی ترین جنگ هم برای رژیم و هم برای مردم ایران است.
بار دیگر جانباختن سرنشینان هواپیمای اوکراین را به خانواده و آشنایان آنان تسلیت می گویم و این نوشته را با یکی دیگر از شعارهای مردم و با گرامی داشت یاد و نام بیش از 1500 شهید قیام سترک آبان امسال پایان می دهم؛ بجنگ تا بجنگیم!
مهدی سامع
یکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۸ ـ ۱۲ ژانویه ۲۰۲۰
جنگ خبر