مهرداد هرسینی
تنها چند روز به پایان ضرب العجل از سوی ایالات متحده برای راه افتادن تمامی تحریمها بویژه تحریمهای تسلیحاتی علیه دیکتاتوری ولی فقیه باقی مانده است.
سخن از یکشنبه سیاهی برای مقام معظم و نظام اش می باشد که در فردای آن مجموعه عظیمی از مشکلات مالی، اقتصادی، بانکی، بیمه، کشتی رانی، تسلیحاتی و یا نفتی برای رژیم آخوندی پدیدار خواهند شد.
براین سیاق و با تمامی تلاش های خامنه ای برای جلوگیری از این روند، اما شاهد هستیم که طرف مقابل همچنان بر مواضع خود مبنی بر اجرای نمودن تمامی تحریم های ملل متحد تاکید ویژه دارد.
حتی دو ابر قدرتی که رژیم بر روی کارت آنها درشواری امنیت سازمان ملل سرمایه گذاری کرده بود نیز تا به امورز نتوانسته و یا نخواسته اند با حریف قدرتمند خود در انطرف آبهای اقیانوس درگیر شوند. این خود به معنای نه تنها «احتیاط»، بلکه میتوان در دنیای دیپلماسی آن را به عنوان «چراغ سبزی» برای شروع تحریم ها نیز ارزیابی نمود.
خامنه ای با کوبیدن بر طبل توخالی برجام و در شکاف موجود میان قدرت های جهانی، تا به امروز آب باریکه ای برای قدم های بعدی و مخرب خود باز گذاشته است. زیرا آنچه وی انجام داده، تنها «حفظ» توافق اتمی به هر قیمت و بدون هرگونه بهره بردن از امتیازات آن بوده است.
این همان نخ نبات عدم خروج رژیم ار برجام می باشد، زیرا خروج از توافق اتمی به معنای «خودکشی» برای نظام تلقی شده و بدین سان به «اتحاد» سه قدرت دیگر با ایالات متحده علیه مطامع ولی فقیه راه خواهد برد.
اما بسیاری از علائم و نشانه ها سخن از آن دارند که این بازی نیز به آخر خود نزدیک می شود. بدین سان وی باید در فردای راه افتادن سیاه چاله تحریم ها میان «وبا و طاعون» یکی را انتخاب نماید.
دو سناریو برای آن نیز متصور است.
نخست آنکه رژیم آخوندی اینبار نه تنها با زانوان خونین، بلکه با هیکلی خون آلود و سر و دست شکسته، به پای میز مذاکره خواهد رفت و به تبع آن به چهار شرط اصلی طرف مقابل یعنی به اتمی، منطقه ای، تروریسم و موشکی تن داده و یا بی دنده و ترمز به این تونل بی پایان با ایزولاسیون، تحریم ها و فشارهای حداکثری ادامه خواهد داد.
تنها امیدی که وی عامدانه در ارگان های زهوار درفته رژیم بدان دامن می زند، بازی با کارت انتخابت در ایالات متحده می باشد.
ولی فقیه سرمایه گذاری کلانی برای تکرار و ادامه سیاست مخرب مماشات کرده است. آمال و اروزهای وی که اکنون اساس و پایه مملکت داری و سیاست گذاری ها است، تنها برپایه «سیاست خارجی» استوار شده و بدین سان با آن امید که جمهوریخواهان در این دور بازنده بیرون آمده و فضا برای ادامه سیاست مماشات یکبار دیگر باز شود.
اما اگر چنین سناریویی تحقق نیافت، آنوقت ولی فقیه چه راهحل میان و بلندمدتی در پیش خواهد گرفت؟ این سوالی است که اکنون در میان متولیان و دلواپسان رژیم نیز پدیدار گردیده است.
بسیاری از کارشناسان براین عقیده هستند که خامنه ای در داخل کمربند را سفت و سخت بسته و نظام را یکپارچه خواهد کرد. یعنی با حذف بخش بزرگی از باندهای حکومتی و دادن قدرت بیشتر به سپاه و دوایر امنیتی و بروی کار آوردن «یک حزب اللهی جوان»، میخ خود را در داخل برای رویارویی با خارج خواهد کوبید.
همچنین در فردای پیروزی جمهوری خواهان و ادامه سیاست فشار حداکثری، خامنه ای باید منطقا از برجام خارج شود، زیرا کارت های ولی فقیه برای ادامه بازی در شکاف میان قدرت های خارجی با توافق اتمی دیگر کارآیی نداشته، بطوریکه هیچکدام آنها بدلیل «منافع ملی» خود حاضر به رویارویی با سیل تحریم ها و فشارهای ایالات متحده نخواهند بود.
مدیرکل اسبق خاورمیانه در وزارتخارجه رژیم پاسخ به این سوال را (سایت حکومتی انتخاب ۲۵ شهریور ۱۳۹۹) اینگونه داده است: «واقعیت دیگر ابزار زور و قدرت در دستان واشنگتن است. آمریکا اعلام میکند از دیدگاه من تحریمهای شورای امنیت بازگشته است و هر کشور که بخواهد برای نمونه به ایران تسلیحات بفروشد یا با ایران تجارت کند، مورد تحریم آمریکا قرار میگیرد. این امر یعنی اینکه آمریکا ابزار قهریه و نرم لازم برای اعمال فشار بر سایر کشور را دارد».
همبستگی ملی