آلترناتیو و پاسخ به دعاوی آخوند ساخته

این روزها همهٔ شرایط داخلی و منطقه‌یی و بین‌المللی دست به‌دست هم داده و تعادل‌قوای بین مردم ایران و حاکمیت آخوندی را در سمت مردم تغییر داده است.

در صحنهٔ داخلی تنها پس از گذشت ۱۰۰روز و اندی از ریاست رئیس‌جمهور «یهویی»، دست خالی او برای همه رو شده است. پس از گران کردن نان، تخم‌مرغ، لبنیات، مسکن، سیمان، خودرو، عوارض جاده‌ها، بلیط هواپیما، قطار و… و بعد از قطع کردن برق ملت، اکنون شبانه‌روز در حال نقشه کشیدن برای بالا بردن قیمت بنزین است. از بین تمام وعده‌های دروغ، تنها وعده‌یی که او حقاً توانسته است به سرانجام برساند، همان بود که گفت مسیر رئیسی جلاد را در اثبات منویات «مقام معظم» و البته با تشدید اعدام و دست بریدن و… ادامه خواهد داد. به همین دلیل پیمانهٔ صبر اقشار مختلف به‌سر آمده و به خیابان‌ها ریخته‌اند. تظاهرات عظیم هزاران معلم شریف بازنشسته در آخرین روز آبان در مقابل مجلس رژیم آخوندی با شعارهای «فریاد، فریاد، از این همه بیداد» نمونه‌یی از خشم نزدیک به انفجار مردم است.

در صحنهٔ منطقه‌ای، با ضربات وارد شده بر نیابتی‌های رژیم، سر مار یعنی مرکز همهٔ مشکلات منطقه بیرون زده است. دود و دم کذایی «محور مقاومت» به کنار رفته و ضعف رژیم بیش‌از‌پیش در برابر دیدگان تحلیل‌گران سیاسی قرار گرفته است. دیگر حنای تهدیدهایی هم‌چون «دست‌ها روی ماشه است!» رنگی ندارد. به همین دلیل موج ریزش علاوه بر نیروهای رژیم در داخل، در همان نیروهای نیابتی نیز بیداد می‌کند که طلبکارانه فریاد می‌زنند: «[رژیم] ایران کجایی؟»؛ رکب‌خوردگانی که اکنون می‌بینند ارباب‌شان آنها را هم‌چون بسیجی‌های یک‌بارمصرف دوران جنگ، گوشت دم توپ خود کرده است.

در صحنهٔ بین‌المللی هم که هماهنگ و متأثر از وضعیت رژیم در داخل و منطقه است، انزوای رژیم روزبه‌روز افزایش می‌یابد. شکاف بین اروپا و آمریکا به‌طور نسبی بسته شده و دیگر رژیم امکان مانور بین آنها را ندارد. هنوز جوهر هفتادویکمین قطعنامه محکومیت رژیم به‌خاطر نقض وخیم حقوق‌بشر در کمیتهٔ سوم مجمع عمومی ملل متحد خشک نشده که وحشت از پیامدهای قطع‌نامهٔ شورای حکام سراپای نظام را فراگرفته است. بر جمیع تحولات بین‌المللی مربوط به رژیم باید آمدن ترامپ را نیز افزود که یک تغییر دوران جدی در مماشات و مددرسانی به رژیم آخوندی به‌حساب می‌آید و خودش روی بقیهٔ تحولات تأثیرگذار است.

رسوایی ۳دروغ!

در چنین شرایط ملتهبی است که آلترناتیو بیش از هر زمانی اهمیت پیدا می‌کند. بدون وجود یک نیروی جایگزین شایسته، مردم ایران تضمینی برای دوران پس از سرنگونی ندارند. کافی است نگاهی به تاریخ ۱۰۰سالهٔ گذشتهٔ این میهن بیاندازیم که چگونه در غیاب یک سازمان پیشتاز، فداکاری‌های چند سالهٔ مشروطه با خلع‌سلاح مجاهدان تبریز در پارک اتابک ناکام ماند و فرصت‌طلبان نیروهای انقلابی را به حاشیه راندند. بیش از نیم قرن دیکتاتوری پهلوی پدر و پسر حاصل همان فقدان آلترناتیو کارآمد بود. این تجربه تلخ، نزدیک به نیم قرن دیگر با خمینی تکرار شد و همان درد دوباره عود کرد.

اما اکنون وجود یک آلترناتیو همه‌جانبه در قامت «شورای ملی مقاومت ایران» تمام ابرهای تردید و «از کجا معلوم»ها را کنار زده و یک افق روشن در برابر دیدگان تمام توده‌های به‌جان آمده و منتظر قرار داده است.

این آلترناتیو علاوه بر خاطرجمعی دادن به مردم ایران، به خلق‌ها و کشورهای منطقه و سایر کشورها نیز این اطمینان را می‌دهد که ایران پساآخوندیسم با استقرار یک حاکمیت مردمی دارای استعدادها و نیروهای شایسته‌ای است که این کشور را به مرکز صلح و آشتی در منطقه تبدیل خواهند کرد.

آلترناتیوی که بیش از ۴دهه است در صف مقدم نبرد با ارتجاع خمینی ایستاده و بالاترین قیمت‌ها و بیشترین شهدا را تقدیم کرده است. تمام مواضع سیاسی‌اش در خدمت به جبهه خلق و در راستای ضربه زدن به منافع آخوندی بوده است. یک تشکیلات سازمان‌یافته با کادرهای کارآزموده هم‌چون ۱۰۰۰زن مبارز به عنوان شورای مرکزی و نزدیک به ۱۰۰۰زندانی سابق دارد. در کف خیابان‌های اغلب شهرهای ایران نیروی رزمندهٔ دارد، در خارج از ایران، بسیاری از متخصصان و تحصیل کردگان مشتاق آزادی ایران را جذب کرده است. با اجرای بزرگ‌ترین گردهمایی‌ها شناخته‌شدگی بین‌المللی دارد و از جانب بسیاری از شخصیت‌های برجستهٔ سیاسی مورد تأیید قرار گرفته است. یک برنامهٔ ۱۰ماده‌ای و جامع برای فردای ایران دارد که بیش از نیمی از برندگان جایزهٔ نوبل در قید حیات، از آن حمایت کرده‌اند.

با چنین آلترناتیوی، فضاسازی‌های مسموم‌کنندهٔ رژیم دربارهٔ تهدیدات موهوم پس از رفتن آخوندها – هم‌چون نبودن جایگزین، سوریه‌ای شدن یا تجزیهٔ ایران و… – رنگ باخته است. هر کسی که سر بلند کرده و چشم بگشاید، حضور مستحکم و مؤثر و ابعاد گستردهٔ این جایگزین مردمی را می‌بیند که در میدان‌های مختلف شکوفا شده و آماده به‌عهده گرفتن مسئولیت دوران گذار و انتقال قدرت به مردم ایران است؛ واقعیت مهمی که خانم رجوی در صحبت‌های اخیر خود در روز چهارشنبه (۳۰آبان) در پارلمان اروپا در قالب «۳نکته» به آن اشاره کردند:
«اول: دیکتاتوری دینی و طرفداران آن می‌گویند آلترناتیوی وجود ندارد. این یک دروغ محض است و مردم و منتخبان جهان که پیش از این گفتم علیه آن برخاسته‌اند.

دوم: آخوندها می‌گویند بدون آن‌ها، ایران، سوریه یا لیبی و دستخوش هرج و مرج می‌شود! این، آن روی سکهٔ ادعای نبودن آلترناتیو است. وقتی آلترناتیو شایسته‌یی وجود داشته باشد، جایی برای هرج و مرج نیست. میلیون‌ها ایرانی دور از وطن هم، با تخصص‌ها و سرمایه‌هایشان به ایران باز خواهند گشت.

سوم: می‌گویند ایران تجزیه خواهد شد! این هم باز یک دروغ است. در جریان قیام‌ها، هموطنان بلوچ و کرد شعار می‌دادند از کردستان تا تهران، و از زاهدان تا تهران، جانم فردای ایران. آنها حقوق خود را می‌خواهند و نه تجزیه…»

سایت مجاهدین خلق