فضاحت نمایش انتخابات خامنهای ادامه دارد و هر روز پردهی دیگری از این کمدی درام آخوندی در مقابل دیدگان مردم به روی صحنه میآید. این بلبشو آنقدر رسواست که رئیسجمهور نظامشان را که مثلا شخص اول اجرایی مملکت است و طبق عرف خودشان میبایست از پایتخت کاندید میشد از استان خراسان جنوبی (و نه حتی از خراسان رضوی) کاندیدا کرده و همه رقبا را هم حذف کردهاند تا بدون هماورد وارد خبرگان شود.
اما این امر همهٔ طنز داستان نیست و موارد بیآبرویی این سیاهبازی بیش از اینهاست. نشریه حکومتی هممیهن در ۹بهمن ۱۴۰۲ برخی افتضاحات و «عجایب آماری» از انتخابات رسوای خامنهای آورده است که گوشههایی از شعبدهٔ غیرجدی خامنهای را برملا میکند:
- این دوره «غیررقابتیترین دوره» در تمام نمایشهای انتخاباتی خبرگان نظام است.
- «در ۷ استان البرز، خراسان جنوبی، زنجان، سمنان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان، هیچ رقابتی وجود ندارد»! ای روسیاهی عظیم!
- «در شیراز که ۵ کرسی برای رقابت وجود دارد، فقط ۴ نفر تأیید صلاحیت شدهاند»! ای لودگی مبتذل!
- «در زنجان یک کرسی برای رقابت وجود دارد اما هیچکسی تأیید صلاحیت نشده است»! ای سرشکستگی، ای عار!
- وضعیت ۷ استان دیگر هم بلاتکلیف است و «احتمالاً تعداد حوزههای غیررقابتی بیشتر هم خواهد شد»! ای هزل لجنمال، که بیشتر هم خواهد شد!
کاملاً پیداست که ولیفقیه ارتجاع در منتهای ذلت و استیصال روی همه دیکتاتورها و مستبدان جهان را سفید کرده به سیم آخر زده است. او تقریباً در مسیر تمامیتخواهی به کسی رحم نکرد و همه صداهای مخالف و نیمهمخالف و غیرهمسو را از دم تیغ گذراند. او اصلاً دیگر دنبال رونق انتخاباتی هم نیست، بیآبرویی هم برایش مهم نیست، گوشش را به تکهپرانی و طعنه سایرین نیز بسته است، اما میداند که روی تیغ راه میرود و کوچکترین شکاف و کمترین مخالفتی در داخل مجموعهٔ تحت حاکمیتش میتواند به یک جرقه و سپس به یک حریق تبدیل شود. حواسش بهشدت جمع است که در شرایط بحرانی فعلی که جان مردم به گلویشان رسیده است اولین اشتباه آخرین اشتباه اوست؛ در نتیجه با هیچکس تعارف ندارد و برای یکدستی سیستم سرکوبش، جنایتکاری مثل پورمحمدی از دستاندرکاران قتلعام ۶۷ را هم خفه میکند.
عز و جز سوتهدلان اصلاحاتی نیز همچنان ادامه دارد و با رد صلاحیت مهرهٔ اصلیشان یعنی روحانی دیگر بهصورت کامل از رسیدن به قدرت ناامید شدهاند. آنها توقع این مقدار غدر از سوی پدرخوانده را نداشتند و در حالت شوک به سر میبرند و مویه میکنند که «ارتکاب چنین اقدامات حذف کننده و یکدست ساز دور از انتظار نبود اما نه در این حد»!
رای و دیدگاه مردم ایران
در این بین و جالب، رأی و دیدگاه مردم ایران است؛ مردمی که سالیان سال است با مرزبندی سفت و سخت با دشمن ایران و ایرانی، از این شعبدهبازیهای مسخره عبور کردهاند.
اگر تمام فکر و ذکر خامنهای این روزها مشغول «مهندسی انتخابات» برای عبور از «گردنه انتخابات» به هر قیمت است، تمام تلاش و دغدغهٔ مردم ایران پیدا کردن راهی برای خلاصی از این نظام جهل و جنایت و چپاول است و در همین تلاش است که به گسترش هر چه بیشتر کانونهای شورشی رسیدهاند.
اگر در دیکتاتوری آخوندی، خالصسازی، تقلبات گسترده، رأیفروشی و رأی خریدن، پر کردن صندوقها و… است که تعیین میکند کدام مهرهٔ خامنهای بر مسند قدرت تکیه زند، در کف خیابانهای ایران، این جوانان شورشی هستند که در مقابل مراکز سرکوب سپاه و قضاییه و… با تاریکی هوا رأی خود را با بالاترین صدا و طوری که طنین آن به همه جای شهر برسد اعلام میکنند.
اگر در نظام قرونوسطایی خامنهای «احراز صلاحیت» توسط شورای نگهبان آخوندی صورت میگیرد در نزد مردم ایران «صلاحیت» با شاخص «مقاومت» و «مبارزه» علیه نیروهای اشغالگر از آن آلترناتیوی است که بیش از چهار دهه است بیشترین قیمت را با بالاترین عدد شهدا و زندانیان پرداخت کرده است.
و اگر در نمایشهای مضحک نظام آخوندی «اتاق تجمیع» است که مهرههای از قبل انتخابشده را دستچین و اعداد و ارقام نهایی را اعلام میکند، در نهایت یکانهای ارتش آزادیبخش خواهند بود که در تسویهحساب با آخرین دستههای شکستخورده سپاه، پیروزی مردم ایران را اعلام و اعلان خواهند کرد.
خوشا مردم ایران با داشتن مقاومتی که از روز اول با عنوان پرافتخار «عدم اعتقاد و التزام به اصل ولایت فقیه» دامان خود را از نجاست آخوندی پاک نگه داشته و توانسته است شعارهای «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای» را تودهیی و فراگیر کند. همان مقاومتی که شعار محوری روز را فریاد میزند که: «در این رژیم جایی برای انتخاب نیست. زمان زمان انقلاب است».
سایت مجاهدین خلق