سرانجام مجلس بازخواست از روحانی را کلید زد، روشن است که مطرح شدن سؤال از روحانی، بحران درون رژیم را شدت میدهد. بیشک تک و پاتکهای دو باند علیه یکدیگر در فرصت یک ماههیی که روحانی برای پاسخگویی به مجلس دارد، با توجه به شرایط انفجاری اقتصادی-اجتماعی و شروع دور اول تحریمها که از ۱۳مرداد آغاز میگردد، خیلی حادتر هم خواهد شد.
رژیم ظرف ماههای اخیر تلاش زیادی کرد که تا جنگ باندهای درونی رژیم منجر به سؤال از روحانی در مجلس ارتجاع، چیزی که مهرههای باند خامنهای در مجلس از آن بهعنوان استیضاح نام میبرند نشود. چرا که پیامدهای چنین حرکتی برای تمامیت نظام آخوندی زیانبار بود.
اینک، استیضاح؟!
روشن است که بعضی از مهرههای باند خامنهای در مجلس مثل نقوی حسینی خیز استیضاح روحانی را برداشتهاند و حتی بعضیها مثل حاجی دلیگانی مشغول جمعآوری امضا برای مطرح کردن عدمکفایت روحانی هستند. جدای از اینکه اینها چقدر شانس موفقیت دارند یا ندارند، اما همین حرکت در همین حد، گویای فضای موجود است و این هم ناشی از بحرانهای لاینحل گریبانگیر رژیم و بزرگترین بحران آن یعنی بحران اجتماعی است که سراسر کشور را به صحنه داغی تبدیل کرده که رژیم و نیروهای سرکوبگرش در آن یک لحظه آرام و قرار نمیتوانند داشته باشند و هر روز یک شهر مثل آتشفشان شروع به فوران آتش خشم و بغض متراکم ملت میکند. حرکتهای اعتراضی که ظاهراً علتش گرانی و بحران اقتصادی است ولی بهمحض شروع و در همان گام اول و ساعت اول، شعارها تبدیل به شعارهای سیاسی و بهقول خود رژیم شعارهای ساختار شکنانه میشود. آشکارا میتوان دید که شرایط ویژهیی حاکم شده است. مثلاً معاون استانداری فارس گفته است:
«شعارهای تجمع سهشنبه شیراز ربطی به گرانی نداشت… بیشتر شعارهای مطرح شده در این تجمع ساختارشکنانه بود و برخی افراد به اسم گرانی شعارهای ساختارشکنانه هدایتشدهای را سردادند».
یا آخوند مکارم شیرازی از مراجع حکومتی با ابراز وحشت شدید از نارضایتی انفجاری مردم میگوید:
«مردم از دستگاه قضایی بهشدت شکایت دارند. میگویند اگر آنها با قاطعیت، شجاعت و سرعت با مفسدان اقتصادی برخورد کنند این جرثومههای فساد بهسرعت برچیده میشوند».
و بعد اضافه میکند:
«آنها که از خارج مردم را به آشوب دعوت میکنند، دشمنان قسمخورده ملت ایرانند و تشنه به خون ما میباشند».
اینک شرایطی حاکم است که آخوند مکارم را هم این طور دچار وحشت کرده.
از ۲روز دیگر دور اول تحریمها هم شروع میشود که خیلی بیشتر از پیش بر شدت وخامت اوضاع میافزاید.
آب روی آتش قیام؟!
در چنین شرایطی است که در مجلس ارتجاع بحث سؤال یا استیضاح روحانی مطرح میشود و طبعاً روحانی هم ناچار میشود به کارهایی مانند تعویض رئیس بانک مرکزی تن دهد. کاری که البته از نظر آن باند بههیچوجه کافی نیست و به همین جهت ۹۳ تن از اعضای مجلس در نامهیی خواستار تغییر اساسی در تیم اقتصادی دولت روحانی و برکناری وزرای مربوطه شدهاند.
از این بازیها این سؤال به ذهن هر ناظری میزند که:
آیا رژیم، یا لااقل بخشی از رژیم تلاش میکند با چنین اقدامهایی آبی روی آتش قیام بریزد و شرایط بهشدت سخت و انفجاری حاکم بر رژیم را تخفیف بدهند و آرام کنند؟
و آیا با این حرکات، در این کاری که قصدش را دارند، موفق میشوند؟
جواب مطلقاً منفی است! آنها هرگز موفق نمیشوند با این آبها، آتش قیام را خاموش کنند!
اما لازم است بدانیم چرا؟
یک سال بود که سؤال از روحانی در مجلس مطرح بود. این موضوع ۳بار مطرح شد و هر ۳بار، چه دولت روحانی با فشارهایی که میآورد و چه خود علی لاریجانی که هوای کل رژیم را دارد، جلوی آن را گرفته بودند؛ ولی این بار بهعلت شدت بحرانها، اجرایی کردن استیضاح به گردنشان افتاده است. یعنی این یک ابتکارعمل از طرف مجلس یا باند خامنهای نیست، این را شرایط انفجاری موجود تحمیل کرده و به گردن آخوندها انداخته است.
از یک طرف رسانههای رژیم همچنان که در مورد برکناری سیف نوشتند این یک بازی تغییر صندلیهاست و هیچ مسألهیی حل نمیکند و یک چیزهای بنیادی و ساختاری باید تغییر کند؛ اما از طرف دیگر همین اقدام که از طرف بانیانش برای آرام کردن جو اجتماعی است، میتواند پیامدهای پیشبینی نشدهیی داشته باشد و برای رژیم بسیار خطرناک است.
چرا واقعاً هیچ تغییری نمیدهند؟
اگر این اقدام، نمایش است و برای ریختن آب بر آتش است، اگر واقعاً قصد آخوندها از استیضاح روحانی، کنترل و مهار قیام است، چرا تا ته این خط را بهعنوان یک راهکار نمیروند؟ اینکه مثلاً روحانی را برکنار کنند! یا لااقل بخش عمده کابینه او را تغییر دهند و بهقول خودشان یک خانهتکانی اساسی بکنند؟
پاسخ این پرسش روشن است، اینها ممکن است قصدشان ریختن آب بر آتش باشد، ولی شما میدانید وقتی آتش شدید و حرارت زیاد است، آب بر روی آتش، تأثیر معکوس دارد. اینجا هم چه بسا این کارها نتیجه معکوس دهد!
باند روحانی هم اتفاقاً روی همین تکیه میکنند و میگویند شرایط برای انجام این کار بدترین شرایط است و در این موقعیت نباید این کار صورت میگرفت و پیام ضعف میدهد، هم به مردم و نیروی برانداز و هم به طرفهای خارجی.
البته رژیمهای دیکتاتوری در حال سقوط، معمولاً در آخرین مرحله حیات خود به چنین ترفندها و مانورهایی متوسل میشوند و همیشه هم وقتی به چنین کارهایی روی میآورند که دیگر کار از کار گذشته و تأثیراتش معکوس است کما اینکه در رژیم شاه شاهد چنین بازیهایی در آخرین مرحله بودیم و جالب آن است که: با اینکه رژیم آخوندی تجربه رژیم شاه را دارد، اما باز نمیتواند از آن حذر کند. شاه هم با دستگیری و برکناری هویدا و رئیس ساواک و مهرههایی از این قبیل سعی کرد خودش را در ببرد، اما این بیشتر آتش شعار «مرگ بر شاه» را شعلهورتر کرد. الآن هم روشن است وقتی که حتی «حرف» سؤال از روحانی مطرح میشود، بلافاصله پای خود خامنهای که همه اختیارات دستش است به میان کشیده میشود. روزنامه آرمان روز ۱۱مرداد در این مورد نوشت:
«به نظر میرسد، هنوز دولتیان و تا حدودی مجلسیان اراده جدی بر شکستن تابوی قدرت مقدس را ندارند. اینان هنوز به این باور نرسیدهاند که هیچ قدرتی در نظام عرفی نباید غیرپاسخگو باشد… از این رو، رئیسجمهور و همکاران او نباید از حضور قاعدهمند در پارلمان واهمهای داشته باشند. حضور در مجلس فرصتی است برای بیان بسیاری از واقعیتها…
امید است با پرسشپذیر شدن بدون استثنای تمام ارکان قدرت، مسیر تأسیس مدیریت کارآمد و اثربخش هموار شود».
چرا راهکارهای رژیم نتیجه معکوس میدهد؟
با تمام این اوصاف نمیتوان تصور کرد که رژیم همین طور دست روی دست بگذارد و نظارهگر سقوط خودش باشد؛ بالاخره رژیم حاکم است و هر چه هم که باشد امکانات و وسایل زیادی دارد و از آنها استفاده میکند تا خودش را حفظ کند!
طبعا رژیم ممکن است دست به کارهایی بزند و حتماً هم یک کارهایی میکند، اما یقین باید کرد که هر کاری که بکند مثل کسی که در باتلاق افتاده و هر دست و پایی که میزند بیشتر فرو میرود. اکنون رژیم در مرحلهیی است که هر کاری که بکند تنها موجب تسریع روند سقوطش میشود. مثل توطئه تروریستی که علیه گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس کرد اما بهقول خودشان به بزرگترین فاجعه دیپلماتیک عمر رژیم تبدیل شد. چرا این طور است؟ بهخاطر اینکه یک آلترناتیو قدرتمند در صحنه است که متکی به حمایت مردم بهپاخاسته و مسلح به یک خط و استراتژی پیروزمند هزار کانون شورشی که به اعتراف مکرر رژیم راهگشایی آن را در صحنه و در خیابانها و شهرهای مختلف کشور، هر روز شاهدیم. به اتکای اینهاست که میتوانیم قاطعانه بگوییم:
رژیم مطلقاً هیچ شانسی برای خروج از سراشیب سقوط ندارد
سایت مجاهدین خلق