ایران: جنایت علیه بشریت؛ محاکمهٔ آمران و عاملان

سومین روز اجلاس جهانی ایران آزاد ۱۴۰۳ در ادامهٔ دو روز آتشین و توفانی به جنبش دادخواهی اختصاص داشت. عنوانی که بر پیشانی این اجلاس می‌درخشید، به‌خوبی هدف آن را انعکاس می‌داد: ایران: جنایت علیه بشریت؛ محاکمهٔ آمران و عاملان

نظام قتل‌عام؛ قوانین ضدبشری

«ایران: جنایت علیه بشریت»، گستره‌ای فراتر از شناخت‌های گذشته و کنونی ما دارد. ذهن را از تأثیرات سوء و پروپاگاندای شیطان‌سازانهٔ این رژیم بشوییم، به میهن در زنجیرمان نگاه کنیم و بار دیگر قوانین دست پخت این رژیم را از نظر بگذارنیم. واقعیت این است که جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی در این حاکمیت قرون‌وسطایی یک امر نهادینه شده و ذاتی است.

همان‌طور که خانم رجوی در سخنرانی خود در این اجلاس تصریح کرد، قانون انتخابات، نظارت استصوابی، احکام حکومتی و اختیارات فرعونی ولی‌فقیه، قانون مطبوعات، قانون مطبوعات و صیانت از فضای مجازی، قوانین نوشته و نانوشتهٔ مربوط به حجاب و عفاف و سرکوب زنان و به‌خصوص قوانین جزایی این رژیم همگی سند جنایت علیه بشریت هستند و روح انسان متمدن با یکایک آنها در تعارض است. به‌راستی سنگسار، دست و پا قطع کردن، چشم درآوردن، پرتاب از کوه، و شلاق و اعدام با کدام‌یک از مواد اعلامیهٔ جهانی حقوق‌بشر و دیگر قوانین انسان‌دوستانهٔ بین‌المللی همخوانی دارند؟ ستم مضاعف به زنان و شرعی و قانونی جلوه‌دادن این ستم با کدام معیار بشری و جهانی قابل توجیه است؟

به‌قول ماریت نیباک، نایب‌رئیس اول پارلمان نروژ (۲۰۱۷): «ما از رژیمی صحبت می‌کنیم که به آپارتاید جنسی خود لباس حقوق پوشانده است».

نهادهای دولتی با دستاویز قرار دادن این قوانین قرون‌وسطایی به جنگ با مردم و مقاومتی رفته‌اند که این حاکمیت قرون‌وسطایی را نمی‌خواهند. بنابراین مردم ایران در معرض یک قتل‌عام مستمر و سیستماتیک قرار دارند؛ قتل‌عام جامعهٔ مدنی و حقوق شناخته‌شدهٔ شهروندی، قتل‌عام آزادی و آزاداندیشی، قتل‌عام اخلاق و کرامت انسانی، قتل‌عام دانش و استقلال علمی، قتل‌عام معیشت و استانداردهای زندگی توأم با شرافت، قتل‌عام محیط‌زیست و فرهنگ و تمدن ایران.

قتل‌عام ۶۷ یک نسل‌کشی فراموشی‌ناپذیر

در بین سلسله جنایت‌های این رژیم علیه بشریت، قتل‌عام ۳۰۰۰۰تن از زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز در تابستان ۶۷ از حساسیت خاصی برخوردار است. خاطرهٔ دردناک این نسل‌کشی فجیع هنوز در قلب و ضمیر خانواده‌های دادخواه و دیگر اعضای خانوادهٔ مقاومت را می‌آزارد. هر سال که می‌گذرد ابعاد تازه‌یی از آن برای جامعهٔ جهانی آشکار می‌شود (۱).

ساده‌انگارانه خواهد بود اگر قتل‌عام۶۷ را مربوط به یک بازهٔ زمانی خاص و ناشی از حاکمیت یک طرز تفکر فناتیک در آن دوره بدانیم. این همان کاری است که باندهایی از رژیم با هدف شستن دست آمران و عاملان قتل‌عام به آن مبادرت می‌کنند. حکم دست‌نویس خمینی هنوز راهنمای عمل آمران و عاملان قتل‌عام است. آنها ۳۶سال پس از آن جنایت دهشتناک و غیرقابل تصور، با برپایی دادگاههای فرمایشی به محاکمهٔ مجاهدان سرموضع نشسته‌اند. این رژیم از زبان آخوند مصطفی پورمحمدی، از اعضای هیأت مرگ مدعی است که هنوز با مجاهدین تسویه حساب نکرده است. بنابراین جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی هنوز ادامه دارد. هنوز خانواده‌های دادخواه با گذشت ۳۶سال نتوانسته‌اند نشانی مزار عزیزان‌شان را به‌دست بیاورند. بنابراین نبرد ادامه دارد.

غلبهٔ شکوه مقاومت بر حجم ستبر شقاوت

از شگفتی‌های روزگار ما این است که شکوه و عظمت این مقاومت به پیشتازی زنان شجاع و بن‌بست‌شکن، شقاوت نهادینه شده در ذات پلید نظام ولایت فقیه را به زانو درآورده است. به‌زعم نظام قتل‌عام قرار بود با اعدام مخفیانه و جمعی قهرمانان مردم ایران، برای همیشه توان و انگیزهٔ مقاومت از بین برود و ولایت شیطانی خمینی و خامنه‌ای در ایران عمر ابدی داشته باشد، اما امروز آن قتل‌عام به‌عنوان جنایت علیه بشریت در افکار عمومی به ثبت رسیده است. شخصیت‌های حقوقی و عدالت‌خواه خواهان حسابرسی از آمران و عاملان آن هستند.

سفیر یوآخیم روکر: «یک هیأت تحقیق بین‌المللی باید به ایران برود و یک تحقیق مسئولانه در بارهٔ این قتل‌عام انجام دهد».

دکتر وولف شومبورگ: «برای برقراری یک دادگاه بین‌المللی نیازمند یک ارادهٔ سیاسی هستیم. این امکان وجود دارد که با برقراری این دادگاهها از جنایات رژیم جلوگیری کنیم… ما نباید تسلیم بشویم، ما الآن یک فرصت استثنایی داریم که حتی اگر شورای امنیت هم وتو کند، می‌توانیم خط خودمان را پیش ببریم. مکانیسم‌هایی وجود دارد که این جنایتها را که هم در ایران و هم در سراسر جهان انجام می‌شود پیگیری کنیم».

آلن درشوویتز: «امیدوارم دادگاههای بین‌المللی علیه این رژیم برقرار شود. ما نمی‌توانیم از کسی و دولتی که قوانین بین‌المللی را نقض می‌کند بخواهیم خودش در این باره تحقیق کند».

جاوید رحمان، گزارشگر ملل متحد ویژه حقوق‌بشر در گزارش جدید خود، قتل‌عام ۶۷ و اعدام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ را جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی و حتی نسل‌کشی، اعلام کرده است.

کهکشان دادخواهی

کهکشان دادخواهی در سومین روز اجلاس جهانی ایران آزاد ۱۴۰۳ این اراده را بارز کرد که حسابرسی از آمران و عاملان قتل‌عام ۶۷ شدنی، در دسترس و یک وظیفهٔ ملی، انقلابی، انسانی و بین‌المللی است. به اشکها و بغض‌های امینه قرایی و دیگر خانواده‌های داغدار قتل‌عام شدگان سوگند می‌خوریم که تا کشاندن یکایک جنایتکاران به پای میز محاکمه از پای ننشینیم.

«نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم»

پانوشت: 

(۱) کیث هارپر، سفیر آمریکا در شورای حقوق‌بشر سازمان ملل از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷:

«من از قتل‌عام۶۷ و اعدامهای جمعی مطلع بودم، اما هرگز عمق فاجعه را نمی‌دانستم. وقتی بیشتر تحقیق کردم برایم مسجل شد که هدف جنایتکاران این بود که افراد را ساکت کنند و از بین ببرند».