جنگ‌وجدال و بحران بر سر مذاکره با آمریکا

در موضوع مذاکره هسته‌یی، روزانه شاهد تشدید جنگ قدرت در بین باندهای مختلف حاکمیت هستیم. ماهیت و خاستگاه این جنگ چیست و چه تبعاتی دارد؟

بازی تبلیغاتی بین مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکره

مذاکره با آمریکا یکی از خطوط قرمز ایدئولوژیک نظام بوده است. تجربه توافق هسته‌یی (برجام) در سال ۱۳۹۴، به‌عنوان یک زخم باز و درمان‌ناپذیر در حافظه سیاسی حاکمیت باقی مانده است. این تجربه، که از سوی برخی به‌عنوان «اشتباه استراتژیک» و از سوی دیگران به‌عنوان «ناگزیری دیپلماتیک» توصیف می‌شود، اکنون به لنزی تبدیل شده که باندهای مختلف حاکمیت از طریق آن به مذاکرات پیش‌رو می‌نگرند. در این میان، مذاکره مجدد بار دیگر پرسش‌هایی بنیادین درباره مشروعیت، عقلانیت، و فرجام چنین گفت و گوهایی مطرح کرده است. البته آنها تلاش می‌کنند با راه‌اندازی بازی لو رفته تبلیغاتی بین «مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکره» اصل موضوع را به حاشیه ببرند و از تبعات آن در بین بدنه نظام بکاهند.

عربده‌کشی‌های علم‌الهدی

آخوند احمد علم‌الهدی، مذاکره با آمریکا را مصداق «بی‌توجهی به تکلیف شرعی» می‌داند. او درحالی که تجربهٔ برجام را  «لعنتی» خواند،  پیش‌بینی کرد که هر گونه مذاکره، به‌معنای تسلیم شدن در برابر آمریکا و یک دام استراتژیک است.

«اگر کسی ایرانی باشد و غیرت ایرانی داشته باشد، نمی‌پذیرد که دست خود را خالی کند، همه پیشرفت‌هایش را تسلیم کند و یک گوشه بنشیند کاسه گدایی دست بگیرد. شرایط امروز آمریکا همین است. آنها می‌گویند تسلیحات متقارن و غیرمتقارن ممنوع است. متقارنش که می‌شود همان تسلیحات کذایی اتمی، اما در تسلیحات غیرمتقارن حتی یک قبضه کُلت پلیس ما را هم می‌تواند شامل شود. به همین دلیل است که می‌گوییم مذاکره با آمریکا خلاف غرور ملی ماست» (۱).

نمایندگان مجلس و مواضع مشعشع

نمایندگان مجلس ارتجاع نظیر اکبر پولادی در عین تأیید مذاکرات غیرمستقیم، بر رعایت خطوط قرمز تأکید دارند. پولادی مذاکرات را مشروط به تبعیت از رهنمودهای خامنه‌ای می‌داند.

این مواضع در حالی بیان می‌شود که در همان جلسه مجلس ارتجاع مجید دوستعلی می‌گوید:

«امروز دشمن غدار و مستکبر با شاخ و شانه کشیدن دنبال این است تا مطامع مذبوحانه خود را به ملت عزیز تحمیل کند».

تأکید مکرر بر «فصل‌الخطاب» بودن حرف خامنه‌ای، بیانگر فقدان استقلال فکری در میان نمایندگان سرسپرده مجلس ارتجاع به بیت خامنه‌ای و هسته اصلی قدرت است.

نگرانی حاکمیت از واکنش‌های اجتماعی

رسانه‌های حکومتی، از جمله تلویزیون رژیم و روزنامه خراسان، با هدف کنترل افکار عمومی، بر غیرمستقیم بودن مذاکرات تأکید می‌کنند و هر گونه گمانه‌زنی درباره مذاکره مستقیم را رد می‌کنند. مهدی خانعلی‌زاده، مجری تلویزیون، با اشاره به تجربه تاریخی نقض تعهدات آمریکا، مذاکره را به گفتگویی با «دشمن» تشبیه می‌کند که باید با «حواس جمع»! انجام شود. روزنامه خراسان نیز با هشدار درباره «انتظارات کاذب»، از تکرار تجربه تماس تلفنی روحانی با اوباما در سال ۱۳۹۲ ابراز نگرانی می‌کند. این رویکرد نشان‌دهنده تلاش رژیم برای مدیریت فضای عمومی و جلوگیری از واکنش‌هایی است که می‌تواند به نارضایتی اجتماعی در بستر فضای انفجاری ایران منتهی شود.

«هم دیدگاه رهبر انقلاب و هم تجربه تاریخی مذاکرات با آمریکا نشان داده که این مسیر راه‌حلی برای رفع مشکلات کشور نیست. بنابراین، نباید این موضوع به اولویت اصلی کشور تبدیل شود و انتظارات کاذب در جامعه ایجاد کند. نگرانی‌ای که وجود دارد، تکرار تجربه سال ۹۲ و اقدامات خارج از چارچوب (مانند تماس تلفنی روحانی با اوباما) است. باید مراقب بود که مذاکره‌کنندگان ایرانی از خطوط قرمز تعیین‌شده عبور نکنند و به سمت مذاکره مستقیم یا طرح موضوعات غیرهسته‌یی کشیده نشوند. این امر هم دشمن را جری‌تر می‌کند و هم دوستان ما را در شرایط حساس منطقه غرب آسیا ناامید می‌کند» (۲).

این سردرگمی، بلاتکلیفی و چنگ کشیدن بر سر و روی هم در بین باندهای حاکمیت، شکنندگی آن را در برابر شرایط جدید بیش‌از‌پیش برملا می‌کند.

جنگ قدرت بر سر مذاکره با آمریکا، فراتر از یک اختلاف سیاسی، بازتابی از بحران هویت و بقای فاشیسم دینی در مواجهه با چالشهای داخلی و خارجی است. ریشه‌های این اختلافات نه در دیپلماسی، بلکه در ساختار قدرت و بحران‌هایی نهفته است که این نظام اهریمنی را به سمت سرنوشت محتوم یعنی سرنگونی شتاب می‌بخشند.

سایت مجاهدین خلق

منابع:

(۱) احمد علم‌الهدی، انتخاب، ۲۲فروردین ۱۴۰۴

(۲) روزنامه خراسان، ۲۱فروردین ۱۴۰۴