سخن این هفته را با نیما , پدر شعر نوین پارسی , و برآمده از سواحل آبی دریای مازندران , آغاز کنیم. از وی بعنوان پدر تحول فکری , در زمینه شعر نام می برند. نیما از رهروان میرزا کوچک خان بود و در بسیاری از نوشتار های خود , عشق و علاقه اش به پیوستن به جنبش جنگل را , به بیرون ساطع کرده بود. به عقیده اهل فن , نیما یوشیج , آگاهانه تمامی بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید و شعر نو عنوانی بود که , نیما بر هنر خویش نهادهبود. حال با بخشی از شعر زیبای از این شاعر نوپرداز که بواقع پدر انقلاب , درشعر نوین پارسی است , پیش گفتار خودمون را آغاز کنیم.
نیما می گوید : دیده ئی یک گلوله یا تیری
که به خاک اندر آورد شیری؟
دیده ئی پاره سنگ کم وزنی
که چو از مبدأش برون بپرد
دلِ بحرِ عظیم را بدرد
درهمه موج ها شود نافذ
مرَد، ای بی نواي راه نشین
پاره ي آن سنگ و آن گلوله تویی
که تو را انقلاب و دست تهی
می کند بسوی عالمی پرتاب
ارجمندی , پس , ازکجا پیداست؟
ارجمندی , زقوّتِ دلِ توست
پی دشمن بسی لجاجت کن
چون لجاجت کند، سماجت کن
مرد را , زندگی چنین باید