مهرداد هرسینی
سخنان امروزخامنه ای کودک کش در « مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح» به یقین ترجمان وحشت و ترس وی از تبعات سیاست جنگ افروزانه و کشور گشایانه حکومت را دارد.
این دیکتاتور ترسو و بزدل که جرات قبول مسئولیت برای هرگونه خطایی را ندارد و هرگز این حجم عظیم از اعتراضات بین المللی و داخلی را در مخیله خود تصور نمی کرد, با بیان این جملات که « آنها که میگویند حماسه اخیر کار غیر فلسطینیها است دچار محاسبه غلط شدهاند» , مهرتائیدی بر شکست و اشتباه محاسبه رژیم آخوندی برای راه اندازی جنگی ناخواسته در منطقه بحرانی خاورمیانه زد.
واقعیت آن است که برای بحران سازی های خامنه ای کودک کش از طریق مشارکت مستقیم و یا راه اندازی جنگ های نیابتی به مانند جنگ یمن , فلسطین و یا اوکرائین , پایانی متصور نیست, زیرا دیکتاتوری ولی فقیه بقاء خود را تنها در دو پارامتر , نخست سرکوب خشن درداخل و دیگری بسط و گسترش ترور و بنیادگرایی جستجو می کند.
دراین راستا نیز یکی از بسترهای استراتژیک برای صدور جنگ و کشورگشایی , همان کشورهای منطقه تا شاخ آفریقا می باشند. وی در 19 اسفند 1400 طی سخنانی عمق راهبردی برای این سیاست را اینگونه به بیرون ساطع کرده است : « حضور در مسائل منطقه، این عمق راهبردی ما است» و سپس می افزاید : « این خودش وسیلهٔ استحکام نظام است، چطور این را ما از دست بدهیم؟» ( سایت مجاهدین خلق 18 مهر 1402)
اما آنچه که به صحنه داخلی بر می گردد , باید تاکید نمود , سخن از یک رژیم غرق در بحران های سیاسی , اقتصادی , مالی , فرهنگی و اجتماعی است که تلاش دارد تا با صدور بحران به خارج از مرزهای کشور , اذهان عموم را از صورت مسئله اصلی که همانا « قیام » و به تبع آن « سرنگونی » نظام آخوندی می باشد , منحرف نماید.
کافی است تا در این راستا به حجم سرمایه گذاری های میلیاردی از سوی رژیم آخوندی برای جذب نیرو , سازماندهی و تسلیح بنیادگرایان افراطی در کشورهایی مانند « لبنان , فلسطین , یمن , عراق , سوریه و حتی آفریقایی » نگاهی انداخت, تا بدین سان به ابعاد مخرب صدور انقلاب با هدف گرفتن قدرت در بسیاری از پایتخت ها رسید.
این استراتژی که رژیم از آن با عناوینی مانند « نفوذ خزنده » نام می برد , از فردای شکست در جنگ ضد میهنی ایران و عراق و به گل نشستن سیاست « فتح قدس از طریق کربلا» , با سازماندهی و راه اندازی « نیروی ترویستی قدس» پایه گذاری گردید. در راس این نیروی اهریمنی نیز که اکنون منطقه و کشورهای همسایه و اسلامی را با « سیاست میدانی » به آتش کشیده است , همان شخص خامنه ای و بیت وی قرار دارد.
همچنین باید تاکید نمود , آنچه را که اکنون دیکتاتوری ولی فقیه در مناطق اشغالی فلسطین راه انداخته, بواقع چیزی بجز جنگ طلبی با هدف روحیه دادن به نبروهای زهوار درفته حکومت و نیز بسیج آخرین تتمه های عناصر بنیادگرا در منطقه و کشورهای اسلامی نمی باشد.
تسلیح گروه های نباتی به انواع « موشک , پهپاد , سلاح های ساخت رژیم و تکنولوژی نظامی » در سایه پمپاژ دلار های باد آورده از سوی سیاست مخرب مماشات , اکنون این واقعیت رابه اثبات رساند است که بقول رهبر مقاومت , آقای مسعود رجوی « سرمار ولایت و فاشیسم مذهبی در تهران» قرار دارد.
خامنه ای با تسلیح نیروهای نیابتی خود با موشک و پهپاد یکبار دیگر به دنیا ثابت نمود که در صورت دستیابی به سلاح اتمی , به یقین آن را نیز در اختیار گروه های دست نشانده خود قرار خواهد داد. این همان نتیجه گیری منطقی و خطرناکی است که می توان از راهکار های کنونی رژیم آخوندی استتناج نمود.
بهرحال دستیابی به هرگونه صلح و حسن همجواری و یا احقاق حقوق مردم زیر ستم در فلسطین اشغالی , نه از طریق مماشات با دیکتاتوری خون ریز ولی فقیه , بی عملی , چشم پوشی های عامدانه , تزریق دلار و دادن باج و یا حمایت های سیاسی و دیپلماتیک , بلکه تنها و تنها با قاطعیت و حمایت از مردم , جامعه انقلابی و مقاومت ایران برای سرنگونی و برپایی یک ایران دمکراتیک میسر خواهد شد, امری که در منطق خود به مانند اکسیژن و هوای تازه به کالبد مجروح و جای جای مناطق بحرانی در خاورمیانه و کشورهای درگیر با ولی فقیه خون آشام سرازیر خواهد شد.