خامنه ای در دوراهی « تسلیم یا تقابل»

ازه ترین تحولات و مواضع از سوی جامعه بین الملل و بویژه متولیان رژیم آخوندی، سخن از آن دارند که ولی فقیه درمانده همچنان برای تصمیم‌گیری بر سر « مذاکرات اتمی » در بن بستی مرگبار افتاده است.

سخنان بسیارمتناقض پاسدارعراقچی بعنوان متولی وزارت خارجه حکومت مبنی براینکه « به دلیل سیاست‌های آمریکا مذاکره اتمی فعلا ممکن نیست» خود بهترین گواه بر وجود این بن بست می‌باشد.چنین مواضعی نیز بکرات از سوی رژیم آخوندی در رابطه با اتحادیه اروپا اتخاذ شده است.

واقعیت در این میان آن است که دیکتاتوری ولی فقیه در رابطه با پروژه ساخت سلاح اتمی طی ماه های گذشته دو کلان ضربه از سوی طرف های مقابل دریافت کرده است.
نخست بمباران سایت های زیر زمینی و تاسیسات غنی سازی از سوی ایالات متحده و دیگری راه افتادن تحریم‌های سنگین از سوی اتحادیه اروپا عطف به بند 7 منشور ملل متحد.

لذا در چنین پازلی، اکنون خامنه ای خود را در تله‌ای گیر انداخته که ساخته و پرداخته سیاست های راهبردی خود وی می باشد. براین اساس و درصورتی که حاکمیت برای هزارمین بار به پای میز مذاکره برود، به یقین دستانش بیش از هرزمانی خالی تر خواهد بود. یک دلیل برای این امر نیز همان سقوط خاک ریزهای رژیم در بسیاری از پایتخت‌های منطقه و کشورهای اسلامی می باشد، که بعنوان اهرم فشار برای باج گیری بود.

خاطرمان هست که ولی فقیه شکست خورده با تمامی توش و توان خود تلاش نموده بود تا با کمک شرکای تجاری و تسلیحاتی‌اش، از« کشیدن ماشه » و تبع آن راه افتادن سیل بنیان کنی بنام « تحریم ها»، جلوگیری بعمل آورد.
این روند حتی تاآنجا پیش رفت که رژیم آخوندی پیشنهاد داده بود، در پایان دائمی قطعنامه 2231 شورای امنیت، رقیق‌سازی ذخیره اورانیوم 60 درصدی به غنای 20 درصد برای تولید صفحات سوخت جهت تولید رادیوایزوتوپ‌های پزشکی در راکتور تحقیقاتی تهران، تبدیل و در نهایت ایالات متحده و شرکای غربی تحریم‌ها را در ازاء یک توافق موقت، بردارند.
اما پاشنه آشیل این پیشنهاد، همان زیاده خواهی های خامنه ای در خصوص « حفظ غنی سازی» در ایران بود، امری که از سوی طرف های مقابل رد گردید.

مضافا براین نکات نیز باید به شرائط سه گانه از سوی کاخ سفید اشاره نمود که اکنون به بن بست مرگبار برای رژیم آخوندی ضریب زده است. براساس این شرائط دیکتاتوری ولی فقیه باید دست از حمایت از نیروهای نیابتی در منطقه برداشته ، برد موشک های خود را محدود نماید و نیز غتی سازی در ایران بطور کامل متوقف نماید.

آخوند ذوالنوری، عضور کمیسیون حقوقی مجلس حکومتی در این رابطه اعتراف کرده: « بله سه شرط ترامپ گذاشته بر اساس نقلی که آقای بن سلمان کرده، گفته مطلقاً غنی‌سازی در داخل خاک ایران نباید باشه، ما می‌گیم منطق این حرف چیه؟».

به یقین آنچه که رژیم آخوندی از طرف های مقابل طلب می‌کند، نخست عدول آنها از «خطوط قرمز» مبنی بر « توقف کامل غنی سازی» و دیگر دریافت « تعهد و تضمین» برای عدم هرگونه عمل نظامی از سوی طرف ها، بویژه ایالات متحده و اسرائیل می باشد. به یقین هدف اصلی برای این بازی نیز همان خرید وقت وادامه پروژه ساخت سلاح اتمی در خفا می باشد.

همچنین این آخوند حکومتی در رابطه با قفل مذاکرات می افزاید: « اولش هم از مذاکرات خیلی خبری نبوده که حالا بگیم حالا چه خبره، به‌دلیل این‌که مذاکره تعریف خودش را داره اصطلاحاً میگن مذاکره تیکن گیو است، داد و ستده یه چیزی رو میده یه چیزی رو می‌گیری، ولی اگه طرف شما از قبل نتیجه رو برای خودش بسته باشد بخواهد بیاد اراده‌اش را بر شما تحمیل کند خب مذاکره معنی نداره، مذاکره تا، تسلیم خواسته دشمن شدن هست ». ( سیمای آزادی 11 آذر 1404)

به موازات این نکات نیز باید به دوز کلک های خامنه ای درخصوص نامه پزشکیان به عربستان سعودی با هدف وساطت این کشور نزد رئیس جمهوری آمریکا اشاره نمود.

درحالیکه بسیاری از گزارشات و حتی اعترافات مقامات حکومتی تاکید دارند که رئیس جمهور ولی فقیه چنین نامه ای را به واسطه خود ارسال نموده، اما خامنه ای در آخرین سخنان خود بجد آن را نه تنها تکذیب، بلکه دروغ نامیده است.

اما از آنجائیکه متولی اصلی پروژه های ساخت بمب اتم شخص ولی فقیه بوده و تمامی امور مربوط برای این پروژه استراتژیک، مستقیم زیر نظر وی و فرماندهان سپاه صورت می گیرد، به یقین ارسال این نامه هرگز بدون صلاحدید و تائید وی صورت نگرفته است، امری بوضوح دروغگویی های عامدانه از سوی خامنه ای را در دوران بن بست اتمی بخوبی به نمایش می گذارد.

همبستگی ملی