مهرداد هرسینی
تازهترین مواضع سخنگوی کاخ سفید مبنی بر اینکه «رئیسجمهور بایدن واقعاً به این باور دارد که ما به دیپلماسی (با رژیم ایران) متعهد هستیم اما برای دیگر گزینهها در صورت شکست دیپلماسی هم آماده هستیم»، نشان از واقعیتی بنام «وجود بنبست» برای استراتژی «دیپلماسی حداکثری» را دارد.
در این رابطه و از فردای راه افتادن استراتژی «دیپلماسی حداکثری» از سوی ایالاتمتحده علیه سیاستها و مطامع مخرب رژیم آخوندی شاهد هستیم که چگونه خامنهای ضمن بازی دادن طرفهای مذاکرهکننده، بر مجموعه فعالیتهای خود درزمینهٔ تولید سلاح اتمی، پروژههای موشکی و پهپادی شتاب دوچندان داده است.
بهیقین گسترش این فعالیتهای مخرب از سوی دیکتاتوری ولیفقیه بههیچوجه پیش از تغییر استراتژی در کاخ سفید امکانپذیر نمیبود، زیرا اساس و پایه سیاست راهبردی در آن دوران بر «فشار حداکثری» با اهرم تحریمهای خردکننده علیه بنیانهای مالی، اقتصادی، بانکی، دیپلماتیک و تمامی منافذی که خامنهای از طریق آنها میتوانست به دلارهای بادآورده دست یابد، استوار گردیده بود.
اگر بخواهیم یک ارزیابی اجمالی از وضعیت کنونی و بهویژه شکست شش دور مذاکره با رژیم آخوندی در وین ارائه دهیم، بهیقین معدلی بهجز «صفر» برای آن متصور نیست.
سخن از واقعیتی است که در سایه آن ولیفقیه زهر خورده ضمن بازی دادن طرفهای مذاکرهکننده با راهاندازی سیاست «مذاکره برای مذاکره»، نهتنها بر زیادهخواهیهای خود افزوده، بلکه آن را عامدانه و از فردای اردیبهشت سال جاری و بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، قدمبهقدم بهپیش برده است.
خاطرمان هست که شیخ حسن روحانی پیش از «خانهنشین» شدن بهکرات بر چند نکته کلیدی تأکید کرده بود. نخست «پبشرفت مذاکرات» و رسیدن به حصول «توافق» و بهتبع آن برداشته شدن تمامی «تحریمها» و دیگری اینکه «میدانیم، چرا نمیگذارند به توافق برسیم»
وی بهصراحت در این رابطه گفته بود: «ما گام اصلی و بزرگ را برداشتیم توافق اصلی انجامشده است.». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، تسنیم ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰)
دلیلی اصلی برای عدم ورود خامنهای به میدان مملو از مین «مذاکرات» را باید در واقعیتهای ملموس در کف خیابانهای کشور و بهویژه وجود مجموعه بحرانهای داخلی و بهویژه وجود نارضایتی و عمق تنفر اجتماعی و حقیقتی بنام «سرنگونی» توسط مردم و مقاومت ایران که خود را در مجموعه قیامها و اعتراضات به نمایش میگذارند، جستجو نمود.
همچنین در این راستا ولیفقیه بهخوبی میداند که باز شدن سرکلافی بنام «برجام ۲۰۲۱» به معنای رفتن بهسوی جامهای زهر بعدی مانند موشکی و منطقهای. جمعکردن بساط کشورگشایی میباشد. سایه سنگین این واقعیات به حدی است که «مقام معظم» ناچار به زدن «دندهعقب» گردیده، بطوریکه برای مثال سخنگوی کمیسیون امنیت ملی در مجلس در فردای برگزاری انتخابات در آمریکا، اینگونه پرده از سیاست نوین رژیم برداشته بود: «عمده هدف ما این است که مسیر فشار و تحریم علیه ایران را برعکس کرده و طرف غربی را وادار کنیم مسیری که شکل دادهاند را تغییر دهند ازاینرو قصد داریم بخشهای مختلفی از صنعت هستهای را فعال کنیم». (خبرگزاری اسپوتنیک ۲ نوامبر ۲۰۲۰)
بدینسان دیکتاتوری ولیفقیه راهکار را بر نقض آشکار تعهدات اتمی و بهویژه نقض برجام با برداشتن حداقل ۸ قدم مخرب جستجو میکند.
برای نمونه انباشت اورانیم غنیشده ۳ و نیم درصدی تا سقف ۶ هزار کیلو و استفاده از سانتریفیوژ های مدل آی آر ۶ و ۸ و همچنین غنی سازی بالای ۲۰ و ۶۰ درصدی و ذخیره نمودن آنها، تولید صفحه اورانیوم، عدم همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مسدود نمودن دوربینها و عدم ارائه اطلاعات از سه مکانی که در آنها «چاشنیهای انفجاری» صورت گرفته است، تماماً در راستای اهدافی بهغیراز «صلحآمیز» میباشند که در روح توافق اتمی ۲۰۱۵ نهفتهاند..
همچنین بهموازات فرار از ادامه مذاکرات باید به تشدید گروگانگیری، ربودن کشتیهای نفتی و تجاری، حمله به تأسیسات نفتی در کشورهای همسایه، شلیک پهپاد های انفجاری و موشک بهویژه به عراق و عربستان و یمن و نیز تشدید تسلیح نیروهای دستنشانده مانند «حزبالله، حشد الشعبی، جهاد اسلامی و حوثیها» اشاره نمود که تماماً در سایه ضعف و بیعملی طرفهای مقابل صورت گرفته است.
این واقعیتها مبین آن میباشند که خیال حکومت آخوندی از بیتأثیر بودن سیاست دیپلماسی حداکثری «جمع، جمع» میباشد، زیرا ترجمان این سیاست برای دیکتاتوری ولیفقیه به معنای دادن «چک سفید» برای ادامه سیاستهای مخرب اش بوده است.
در این راستا خامنهای برای دوقبضه کردن خیال طرفهای مقابل نیز تأکید کرده است که «نه جنگ» میشود و «نه مذاکره» میکنیم. این سخنان ترجمان همان سیاست «خرید وقت» با هدف رسیدن به سلاح اتمی و ضریب زدن به برنامههای موشکی میباشد که رژیم آخوندی با آن تلاش دارد تا دستان خود را برای هر مذاکره احتمالی «پر» نماید، امری که اکنون در محافل دیپلماتیک به معنای شکست استراتژی «دیپلماسی حداکثری» تلقی میگردد.
همبستگی ملی