از جمله تبعات برای سیاست های سرکوبگرانه ولی فقیه و مجموعه شکست های حاکمیت در بسیاری از زمینه ها، همان افزایش بی سابقه فرار مغزها میباشد.
فرار مغزها در هر کشوری به معنای برهم خوردن تعادل جامعه و وجود بن بست در بسیاری از زمینه ها از جمله سیاسی، اقتصادی، مالی، فرهنگی، قومی، مذهبی و النهایه امنیتی می باشد.
بدین سان جامعه دردمند ایران مناسب ترین علامت، دالّ بر بی ثباتی رژیم آخوندی را اکنون با افزایش « ۱۴۱ درصدی فرار مغزها »، آنهم تنها طی یک بازه زمانی یکساله به بیرون ساطع کرده است.
دراین رابطه سایت حکومتی همدلی اعتراف میکند: « ایرانیان بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ با افزایشی ۱۴۱ درصدی، سریعترین رشد نرخ مهاجرت را در جهان داشتهاند. شرایط نگرانکننده باعث شده تا کشور در زمینه فرار مغزها با مهاجرت بیش از ۲۰۰ هزار متخصص و چهرههای علمی و تحصیل کرده طی دهههای اخیر روبهرو شود و فرار مغزها بیش از هر برهه دیگری طی سالهای اخیر در ایران تشدید شده است». ( سایت سیمای آزادی ۶ دیماه ۱۴۰۳)
این روند مخرب که شیرازههای جامعه جوان ایران را دستخوش تحولات غیرقابل بازگشت قرارداده، ترجمان واقعیتی بنام « نبود چشم انداز و آینده ای روشن » برای میلیونها هموطن می باشد.
سقوط شاخص های اقتصادی، بحران فقر و فلاکت، وجود تورم سرسام آور که با خود گرانی و تعطیلی بسیاری از زیر ساخت ها را به همراه آورده و یا وجود لشکر بیکاران از جمله دلائل برای رشد این بحران می باشند.
بدین سان سالانه بطور متوسط قریب حداقل « ۲۰۰ هزار متخصص، چهرههای علمی و افراد تحصیلکرده ایران را ترک » کرده و بقول معروف «عبای» خامنه ای را به « عمامه » وی واگذار می کنند.
از سوی دیگر باید به سیاست سرکوب و نبود آزادی های شغلی ] فردی، اجتماعی و سیاسی در رژیم آخوندی اشاره نمود که خود مهمترین دلیل برای فرار مغزها می باشد. نیم نگاهی به زندان های کشور و وجود خیل بزرگی از زندانیان سیاسی نخبه و فرهیخته، وجود شبکه های متعدد امنیتی در دانشگاه ها و مراکز علمی کشور، تصفیه کاردهای معترض، پرونده سازی علیه دانشجویان و اساتید، فشارهای شغلی در سایه بگیر و ببند های امنیتی، به یقین مهر تائیدی براین واقعیت می باشد.
همچنین ابعاد بحران فرار مغزها در ایران بحدی است که برای نمونه صندوق بینالمللی پول در گزارش سال ۲۰۰۹ خود اعلام کردهاست « ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان 91 کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، مقام نخست را داراست. براساس این ارزیابی «۹۶ درصد از اختراعهای ثبت شده توسط متولدین ایران بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ توسط ایرانیان مقیم خارج از کشور ثبت شدهاست». (دانشنامه ویکی پدیا)
مضافا بر نکات فوق باید تاکید نمود، درحالیکه تا چندی قبل این روند صرفا به افراد فارغ التحصیل، خبره و نخبه محدود می گردید، اما طی چند سال اخیر و بویژه در سایه شکست های اجتماعی و سیاسی برای ولایت فقیه، شاهد هستیم که موضوع فرار از حاکمیت ننگین آخوندی دیگر از فرد گذشته و اکنون بطور دستجمعی و به « شرکت ها و موسسات » نیز سرایت کرده است.
در این راستا نیز باید اضافه نمود که خروج سرمایه از کشور صرفا به مقوله انسانی مانند فرار مغزها، متخصصین، کادرهای پزشکی، علمی، ورزشی و فرهیختگان محدود نمی شود، بلکه شاخصه های دیگری مانند « فرار سرمایه » از کشور را نیز در برمی گیرد.
واقعیت در رژیم آخوندی آن است که برهم خوردن تعادل رژیم و چشم اندازی بنام « سرنگونی » اکنون حضور و فعالیت سرمایه در داخل کشور را نیز عملا متوقف نموده است.
بدین سان نیز شاهد هستیم که در سایه تورم و گرانی سرسام آور و نیز شکست سیاست های راهبردی خامنه ای برای خروج از بحران ها، اقتصاد ایران با رکودی بی سابقه روبرو گردیده، بطوریکه در بهترین شرائط آن را می توان با کشورهایی مانند سریلانکا، ونزوئلا و افغانستان مقایسه نمود.
همبستگی ملی