با هرچه نزدیکتر شدن به آئین ملی چهارشنبهسوری شاهد هراس و وحشت روبه رشدی در درون دیکتاتوری ولیفقیه میباشیم.
بهیقین این کابوس ناشی از سه واقعیت از درون جامعه ضد استبدادی ایران دارد.
نخست ریشههای بس عمیق در فرهنگ و سنن ملی است که اکنون به خاری در چشمان دیکتاتوری مذهبی تبدیل گردیده است، زیرا در فرهنگ کهن ایرانیان و فارسیزبانان، چهارشنبهسوری نخستین جشن از مجموعهٔ جشنها و مناسبتهای نوروزی است که مردم از پیر و جوان و صرفنظر از هر دین و آئینی، با برافروختن آتش به جنگ «سیاهی و زمستان» رفته و رسیدن بهار را جشن میگیرند
دومین مؤلفه همان وجود پتانسیل بالای انفجاری در میان تودههای بجان آمده است که اکنون فرصتی دوباره را برای تقابل با نیرهای سرکوبگری حکومتی بدست آوردهاند.
خیز و قیامهای مردمی طی بیش از یکصد و هفتاد روز گذشته با انبوهی از شهدا و اسرا، خود بهترین بستر برای ابراز خشم تودهها علیه دیکتاتوری ولیفقیه میباشند. مضافاً براین واقعیت نیز باید به حملات شیمایی نیروهای وحشی خامنهای علیه دختران میهنمان طی گذشت یکصد روز اخیر اشاره نمود تا بدینسان به پتانسیل بالای مردمی برای تبدیل این جشن ملی به قیامی دیگر رسید.
همچنین باید به مؤلفه سوم، یعنی وجود نیروی پیشتاز در صحنه و به فراخان های سالانه از سوی سازمان مجاهدین خلق اشاره نمود که در بستر گستردهای از کانونهای شورشی، کلیت نظام آخوندی را در این چالش ملی به سرنگونی میکشانند.
جیغ و فریادهای فرماندهان سپاه و یا نیروهای سرکوبگر در این رابطه نیز ترجمان همین واقعیات میباشند، زیرا آنان بهخوبی میدانند که وجود «آتش» در خیابانها به معنای برهم خوردن تعادل امنیتی در درون رژیم بوده و مشوقی است برای روحیه دادن به جامعه بهویژه جوانان، دختران و زنان آزاده میهنمان.
تازهترین سخنان از سوی پاسدار جنایتکار رادان، از آمران کشتار و شکنجه اسیران قیامی بهویژه در سال 88 بهیقین مهر تائیدی براین واقعیت میباشد که برخلاف تمامی ادعاهای حکومت، چهارشنبهسوری امسال اتفاقاً از «امنیتیترین» نوع خود میباشد.
وی در این رابطه خود را به کوچه علی چپ زده و میگوید: ««اشراف اطلاعاتی پلیس در شب چهارشنبه آخر سال باید بهگونهای باشد که هیچگونه زشتی و پلیدی فرصت رخ دادن در این شب را پیدا نکند یعنی نباید سرقتی رخ بدهد و نباید ناامنی رخ دهد». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، تسنیم ۱۶ اسفند ۱۴۰۱)
این سخنان در حالی بیان میشود که وی نخست تلاش نمود با این جمله که «ما به چهارشنبه آخر سال نگاه امنیتی نداریم»، بر واقعیتی بنام دیدگاه بهغایت امنیتی نظام برای این آئین ملی سرپوش بگذارد.
در این رابطه نیز دوایر امنیتی و اطلاعاتی رژیم از راهاندازی و تشدید «گشتهای محله محور» خبر دادهاند. بدینسان مشخص میشود که حکومت در وحشت از تبعات برای برپایی این سنت ملی، عملاً «حکومتنظامی» اعلام کرده است.
گشتهای محله محور نیز همان نیروهای سرکوبگر لباس شخصی، بسیج، اطلاعاتی و یا انصار و یا چماقداران موتورسوار میباشند که با فرمان خامنهای درمانده نهتنها «آتش به اختیار» بوده، بلکه عملاً فراقانونی و مجاز به قتل کشتار و سربه نیست کردن جوانان هستند.
پاسدار جنایتکار رادان در ادامه این واقعیت را اینگونه به بیرون ساطع کرده است: «پلیس برای برقراری نظم و امنیت در سطح شهر در کنار مردم است و با افرادی که بخواهند از مرز قانون عبور کنند، قطعاً برخورد خواهد».
وی سپس به وحشت بیانتهای حاکمیت با راهاندازی قرارگاهی بنام «ظفر» اذعان کرده و به گوشهای از طرحهای کاملاً تدافعی و امنیتی دیکتاتوری برای منکوب نمودن مردم اینگونه اعتراف مینماید: «در قرارگاههای دهگانه همه تلاشتان را انجام دهید تا به این مهم دست پیدا کنیم و من توقعم از قرارگاه ظفر این است که بیش از قرارگاههای دیگر پایکار باشد زیرا امسال سال خاصی است برای انجام مأموریتی خاص در حوزه انتظامی است».
همبستگی ملی