سرشت و سرنوشت مشترک دیکتاتورها

در پنجمین سالگرد قیام کبیر آبان۹۸ شاهد مختصات جدیدی در رژیم ورشکسته و ابتر خامنه‌‌ای هستیم. آخوند حیدری کاشانی از اعضای خبرگان ارتجاع تصویر جدیدی از ولایت خامنه‌ای را به جامعهٔ ایران و جهان مخابره کرده است: «یک تصویر صندلی خالی آقا، عبا و چفیه خالی آقا، جای یک گلوله پشت دیوار پشت سر»!

این تمام چیزی است که از یک دیکتاتور منفور برجا می‌ماند.

خواندن این عبارت بی‌اختیار آدمی را به یاد رمان «پاییز پدرسالار»، اثر ارزشمند گابریل گارسیا مارکز می‌اندازد.

در یک مصاحبهٔ اختصاصی درج‌شده در ابتدای این رمان به سرگذشت عبرت‌آموز چند دیکتاتور آمریکای لاتین اشاره شده است. یکی از آنها «دوالیر در هاییتی‌» است که دستور داد تمام سگ‌های سیاه کشور را بکشند، چون یکی از دشمنانش – که از زندانی شدن و به قتل رسیدن می‌ترسید- خودش را به یک سگ سیاه بدل کرده بود! [مقایسه کنید با فرمان فرعون برای کشتن فرزندان ذکور بنی‌اسرائیل]، دیکتاتور دیگر «فرانچیا پاراگوا»ست که فرمان داده بود در مملکت را چنان ببندند که گویی خانه‌ای را قفل می‌کند! «هر نالدز ماتینز» دیکتاتور بعدی است که آونگی اختراع کرده بود که آن را قبل از غذا خوردن به سمت پایین آویزان می‌کرد، تا مطمئن شود غذایش مسموم نیست! جالب‌تر از همه «خوان وینست گومز» است که شهودی غیرطبیعی داشت و دارای استعداد پیش ‌بینی بود، عادت داشت زمان مرگش را اعلام کند و دوباره به زندگی بازگردد! (برگرفته از کتاب «عطر گایابا؛ مصاحبة‌ اختصاصی پلینیو مندوزا با گارسیا مارکز. ترجمة دکتر محمدرضا اینانلو. تهران. نشر شیرین. زمستان۱۳۸۰)

دیکتاتورها هم خصوصیت مشترک دارند و هم سرنوشت مشترک. آنها در تنهایی و انزوای زمهریری خویش می‌میرند، می‌پوسند و از یاد می‌روند.

همان‌طور که خوان ونست گومز عادت داشت زمان مرگش را اعلام کند، خامنه‌ای نیز در دیدار ۱۷ آبان خود با مجلس خبرگان، نسبت به مرگ خودش پیش‌آگهی داد:

«علت این‌که می گوییم مجلس خبرگان انقلابی‌ترین نهاد جمهوری اسلامی است، نقش این مجلس در گزینش رهبری است و بحمدالله مجلس خبرگان آماده است برای این نقش و باید آماده باشد.»‌ (سایت خامنه‌ای. ۱۷ آبان ۱۴۰۳)

بخش‌های ناگفته و پنهان این دیدار را آخوند حیدری کاشانی روی دایره ریخته است. او این دیدار را «یک نقطه عطف» و در عین‌حال «از جهاتی نگران‌کننده‌»! خوانده است. از خلال صحبت‌های او متوجه می‌شویم که خامنه‌ای به اعضای خبرگان ارتجاع گفته است اگر موقعیتی پیش بیاید که «کسی مأموریتش تمام شود و از میان شما برود»! آیا شما عقب‌نشینی آرمانی [بخوانید عدول از اصل ضدایرانی و ضداسلامی ولایت فقیه] خواهید داشت؟ بعد می‌گوید که با «صراحت» به مجلس خبرگان دستور داد که «با سرعت» وارد عمل شوید و رهبری بعدی را «با جدیت،‌ با قاطعیت، با صلابت، بدون درنگ و تأخیر»! انتخاب کنید.

این آخوند اعتراف می‌کند که ادبیاتی چنین دلهره‌آور را از خامنه‌ای سراغ نداشته و نگران‌کننده‌ترین قسمت از حرفهای ولی فقیه ارتجاع همین بوده است.

پیش‌آگهی خامنه‌ای نسبت به مرگ خودش با هر نقطه عزیمت و طراحی در انتقال قدرت به جانشین مفروض، بیانگر علامت زوال دیکتاتوری ولایت فقیه و پایان یک دیکتاتور فرتوت و سفاک است.

آخوند حیدری کاشانی روزی را تصور می‌کند که دیگر سایهٔ «آقا»! بالای سر نظام نباشد. نقل می‌کند که با شنیدن پیش‌آگهی خامنه‌ای از مرگ خودش،‌ اعضای مجلس خبرگان «های‌های شروع به گریه کردند و نتوانستند جلوی خودشان را بگیرند»! او سپس می‌گوید خامنه‌ای دارد جامعه [اسم مستعار نان‌خورها و وابستگان حکومت] و مجلس خبرگان را برای مرگ خودش آماده می‌کند. تصویری که از مرگ خامنه‌ای ارائه می‌دهد، «یک صندلی خالی»! است با «یک عبا و چفیهٔ خالی»! در حالی که آثار «یک گلوله در دیوار پشت سر»! او دیده می‌شود. 

به واقعیت پیوستن این تصویر، با انقلاب دموکراتیک مردم ایران، دیر است، اما هرگز دور نیست. دیکتاتورها علاوه بر سرشت مشترک، سرنوشتی مشترک دارند.

سایت مجاهدین خلق