«انشاالله یک کاری هم برای آقای لاجوردی بکنید “
«آن روزی که این قضیه (محاصره منزل موسی خیابانی) اتفاق افتاد من محضر امام (ره) بودم. بچهها آمدند و گفتند… که قضیه تمام شده. آمدند که به امام گزارش بدهند. با دیدن فیلم شیرینی آن روز تکرار شد»
***
این فیلم، روایتی حکومتی از برخی وقایع سال 60است، سالی که خود و دههاش با همه آنچه که در آن سالها اتفاق افتاده، به بزرگترین معمای جوانانی تبدیل شده که آن سالها را ندیدهاند. مقطعی از تاریخ ایران جدید، که با خون دهها هزار دختر و پسر جوان و انقلابی ایران رنگین شد. دههای با اعدامهای خیابانی، شکنجههای مرگبار، زندانهای مخوف و پاسداران وبازجوهایی که حدی برای شکنجه و کشتار زندانیان، حتی زندانیان ”حکم “ گرفته هم نمیشناختند. هنوز اسناد احکامی که بهصورت رادیوتلویزیونی و به شکل ”فله“ای صادر میشدکه:
اگر زخمی آنها را گرفتید، تمامکش کنید! به بیمارستان نبرید!
مجاهدین هیچ حرمتی ندارند، خونشان هدر و مالشان حلال است! حتی حق شکایت هم ندارند!
محاکم رسمی حتی شکایتهایشان را هم تحویل نگیرند!
دستگیر شدگانشان را یا از بلندی (فرضا کوه) به پایین پرتاب کنید! یا دست راست و پای چپشان را قطع کنید یا…
و احکامی از این قبیل که، بارها ازقول و قلم خمینی و محمدی گیلانی و موسوی اردبیلی و رفسنجانی و همین خامنهای در رسانههای حکومتی منعکس شده و جای انکار ندارند.
خمینی حتی در یک سخنرانی که بعدها نوارش افشا شد گفته بود: اشتباه کردیم! باید همان اول انقلاب یک چندتا ازاینها را میگرفتیم آتش میزدیم کار تمام میشد!
(مثل همینکارهایی که داعش میکند و دستگیرشدگانش را زنده زنده در آتش میسوزاند) نوار همین صحبت خمینی هنوز هم در یوتوب در دسترس همگان هست.
نسل امروز میخواهد بداند مجاهدین به چه جرمی اینچنین در معرض قتل و غارت و شکنجه بودند؟ چهکار کرده بودند که چنین فتواهای مرگباری درباره آنها صادر میشد!
و هنگامی که جوان امروزی به مراجع حکومتی برای یافتن سوالهایش مراجعه میکند، نه در کتب بهاصطلاح پژوهشی و نه در اسناد و مدارک حکومتی و نه حتی در مقالات و فیلمهای تبلیغاتی، جواب محکمهپسندی نمییابد جز اینکه: منافقین! (یعنی همان مجاهدین خلق ایران) از همان روز اول انقلاب به ضدیت و مبارزه با نظام و امام! پرداختند و اسلحه به روی نظام کشیدند و زن و مرد و پیر و جوان و کاسب و… را کشتند (یک چیزی مثل فرانکشتاین!) و امام هم ناچار بود برای دفاع از اسلام!؟ و مسلمین؟! فتوای قتل و نابودی آنها را به سریعترین شکل و به شدیدترین شکل بدهد! همین وبس!
بعد هم برای اینکه جنایت خود را توجیه کنند شروع میکنند به سخنسرایی درباره مرتد شدن مجاهدین و جنایتهایی که کرده بودند و الیآخر! که یا تماماً جعل واقعیت است یا مانند داستان مرتد شدن منافقین که خلط تاریخ مجاهدین با خائنان فرصتطلبی است که سازمان مجاهدین را در یک مقطع از درون نابود کردند و اگر مسعود رجوی نبود، کار سازمان را یکسره کرده بودند.
آخوندها البته از دو سال و نیم تلاش مسالمتآمیز مجاهدین برای برقراری یک فضای سیاسی صلحآمیز و دموکراتیک در ایران، هیچ نمیگویند.
آخوندها البته از کشتار یکسویة مجاهدین در تمامی دوران پیروزی انقلاب تا سی خرداد 60 (که مجموعاً حدود 71نفر دختر و پسر مجاهد را پاسداران بیهیچ گناهی کشتند) هیچ نمیگویند.
آخوندها البته از اینکه حتی یک شکایت مجاهدین را محض رضای شیطان! هم که شده قبول کرده و پیگیری کرده باشند، هیچ نمیگویند.
آخوندها هنوز هم از اعلام رسمی اسم و مشخصات اعدام شدگان مجاهدین و اتهام رسمی آنها و نحوه محاکمه و قتلشان هیچ نمیگویند.
آخوندها هنوز هم از انتشار رسمی پرونده مجاهدینی که کشتهاند و محل دفن آنها، هیچ نمیگویند. نه مجاهدینی که بعد از سی خرداد 60به قتل رساندند و نه مجاهدینی که در جریان قتلعام 67در زندانها اعدام کردند!
آخوندها هنوز هم، پس از گذشت سه چهار دهه از زمان انجام آن جنایتها، از حتی گفتگوی آزاد درباره آن وقایع جلوگیری میکنند و تنها برای پوشاندن جنایاتشان، با مصاحبه پشت مصاحبه یا مقاله و رمان و داستان و یا حتی درست کردن فیلمهای تلویزیونی و سینمایی تلاش میکنند با ساختن یک چهره شیطانی از مجاهدین، فجایع خودساختهشان را توجیه کرده و مشروع و قانونی جلوه دهند!
و درست در همین نقطه است که نسل جوان امروز مچشان را میگیرد! و سؤال میکند:
اگر حقیقتاً مجاهدین چنین هستند که شما میگویید،
چرا پرونده قضایی آنها را علنی نمیکنید؟ چرا از اعلام اسامی آنها خودداری میکنید؟
چرا از نشاندادن مزار آنها حتی به خانوادههایشان امتناع میکنید؟
چرا مزارهای بینام و نشانشان را که در گوشه و کنار مملکت افتاده را شروع کردهاید به ویران کردن و صاف کردن واز بین بردن؟! (مانند کارهایی که همین هفتههای اخیر در مورد مزار شهدای مجاهد خلق در تبریز و مشهد و… کردید!).
این سوالها وقتی بیشتر و جدیتر مطرح میشوند که جوانان از همین حسن روحانی در جریان نمایش انتخابات میشنوند که 38سال است در این مملکت بساط اعدام برقرار است! و به زبانی، حکومت، بنایش بر اعدام وستونهایش بر کشتار جوانان استوار شده!
و اینچنین است که حتی خامنهای هم مجبور میشود به میدان آمده و مانند تبلیغاتچیهای دورهگرد دهه 40ایران و دهه 50 (1950غرب) با تابلویی به گردن، به تبلیغ فیلم سینمایی بر ضد مجاهدین بپردازد!
کمی که جلوتر برویم، صحنههای جالبتری هم از مرشد عالی! نظام خواهیم دید!
چرا که این ”دیگ“ هر چه بیشتر ”بهم زده شود“ فضاحتهای بیشتری از آن، برون خواهد ریخت و سوالهای جوانان افزونتر خواهد شد!
زیرنویس… … … …
فیلمفارسی اصطلاحی است تحقیرآمیز برای فیلمهای مبتذل و بیمحتوای سینمای قبل از انقلاب.