«باید به افرادی که حکم (خمینی) درباره (مجاهدین) را اجرا کردند مدال داد!». [آخوند احمد خاتمی]
سفیدسازی چهره جلادان در روزهای پایانی عمر رژیم مانند بخیه به آب دوغ زدن و آب در هاون کوبیدن است. زیرا در شرایطی قرار داریم که جنبش دادخواهی خون شهیدان قتلعام 67 به مثابه یک توفان بنیانکن وزیدن گرفته و وجدانهای بیدار را به داوری میخواند. در وضعیتی هستیم که فراخوان محاکمه جلادان در پای میز عدالت میرود که به یک خواست فراگیر تبدیل شود و فریاد انزجار و بیزاری از قاتلان 30000 از جوانان این مرز و بوم ایران و جهان را درنوردیده است.
قتلعام 67 – دوغاب ـ سفیدآب مالی چهره جلادان، روشی معاویهوار
این شیوه یادآور فرمانهای حکومتی معاویه به مأموران و صاحبان منبرها برای تحریف تاریخ نوپای اسلام و نیز خارجی و از اسلام خارج خواندن حضرت علی و خاندان عقیدتیاش بود.
قتلعام 67 – آب در هاون کوبیدن
قتلعام 67- جلادان مظلوم!
قتلعام 67 – نیاز خامنهای به تطهیر چهره جلادان
واقعیت این است که خون جوشان شهیدان قتلعام وجدان ایران و ایرانی را بهشدت برانگیخته است. آنان برای دادخواهی خون شهیدان، پیجوی به محاکمه کشاندن آمران و عاملان قتلعام 67هستند. آمران و عاملان قتلعام کسانی نیستند جز آنهایی که امروز مسند قدرت را تصرف کردهاند؛ از علی خامنهای بهعنوان «عمود و دیرک خیمه نظام!» گرفته تا مصطفی پورمحمدی در نقش میخ و مهار. وقتی خیمه از یکجا جر بخورد یا یک میخ آن در برابر توفان و تندباد از جای خود کنده شود، این جرخوردگی و واکندگی بهسر عت به دیگر جاها سرایت میکند. ته خط این تمامیت نظام نامشروع آخوندی و بهاصطلاح بنیانگذار گوربگور و کفنپاره آن (خمینی) است که آماج برانگیختگی خشم جوانان قرار میگیرد. این یعنی مرگ رژیم و پایان اصل و اصلة ولایت فقیه در ایران. خامنهای برای پنهان کردن دستهای جنایتکار و خونآلود خود، ناچار است به سفیدسازی و عارفنمایی اسدالله لاجوردی، قصاب اوین روی بیاورد و به این وسیله در پشت او پنهان شود ولی تا کی؟
قتلعام 67 – اعتلای جنبش دادخواهی ـ از پس پرده بیرون آمدن جلادان
آیا بهتر از این میشد به حقانیت 30000زندانی سیاسی اعدام شده و در نقطه مقابل به ابعاد تکاندهنده جنایت در قتلعام 67اذعان کرد؟ آیا این نشاندهنده اعتلای جنبش دادخواهی و بالغ شدن آن به مرحله جدید نیست؟
قتلعام 67 – مدال دادن به قاتلان قتلعام 67
از وقتی «چوب» جنبش دادخواهی بالا رفته، «گربههای دزد» و قاتل پا به فرار گذاشته و خود، خود را افشا میکنند. این خاصیت خون بیدار و غیرقابل کتمان شهیدان است. حال آخوند احمد خاتمی که خود از این جماعت توجیهگر و از دستهای آغشته به خون است میگوید باید به جنایتکاران مدال داد!… زهی وقاحت! زهی سیاه رویی و هرزه درایی!
دیر آمدی ای نگار سرمست!
… آری، باید به آنها مدال داد؛ مدال در نوردیدن مرزهای شقاوت، مدال منتهای وقاهت و رذالت. درست به همین دلیل برای بهتر شناختن آمران و عاملان قتلعام 67باید آنها را به مردم و جوانان بهپاخاسته ایران معرفی کرد.
قتلعام 67 – معرفی آمران و عاملان قتلعام 67 برای قضاوت شدن در پیشگاه مردم ایران:
قتلعام 67 – عکسهای برخی از جلادان مسئول کشتار در زندانها و نیز قتلعام 67
جنایتکار قتلعام 67 و قتلهای زنجیرهیی ـ آخوند علی فلاحیان
بیشتر بخوانید:
نمونههایی از احکام خمینی به عاملان جنایت برای تسریع در قتلعام 67
جناب حجت الاسلام آقای نیری – دامت افاضاته
از آنجا که گزارشات متعددی در مورد ضعف دستگاه قضایی به اینجانب رسیده است، و مردم شریف و متعهد ایران انتظار برخورد جدیتری با مسائل مختلف را دارند، به جنابعالی و حجت الاسلام آقای رئیسی مأموریت قضایی داده میشود تا نسبت به گزارشات شهرهای سمنان، سیرجان، اسلامآباد و درود رسیدگی نموده، و فارغ از پیچ و خمهای اداری با دقت و سرعت آنچه حکم خداست در موارد مذکور اجرا نمایید. باید سعی کنید خدای ناکرده حقی از کسی ضایع نگردد. والسلام.
به تاریخ ۱۱دی ماه ۱۳۶۷
روح الله الموسوی الخمینی بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که مقامات بالای قضایی کشور هیچگونه حساسیتی در مورد مسائل تکاندهنده فوق ندارند به حجتی الاسلام آقایان نیری و رئیسی، مأموریت داده میشود که طبق آنچه تشخیص میدهند، در چهارچوب اسلام عزیز، در موارد مذکور اقدام نمایند. باعث تعجب است که در نظام اسلامی چنین حوادثی اتفاق میافتد؛ ولی با کمال خونسردی اجرای احکام خدا تعطیل، و کارهای دیگر بر کار قضایی رجحان پیدا میکند.
67/10/23 روح الله الموسوی الخمینی
بسمه تعالی
شورایعالی قضایی جمهوری اسلامی
کلیه پروندههایی که تاکنون در آن شورا با کمال تعجب راکد مانده است، و اجرای حکم خدا تأخیر افتاده است در اختیار حجتی الاسلام آقایان: نیری و رئیسی قرار دهید، تا هر چه زودتر حکم خدا را اجرا نمایند، که درنگ جایز نیست. به آقایان نیری و رئیسی هم سفارش اکید مینمایم که جهات شرعیه را کاملاً رعایت نمایند. والسلام.
۱بهمن ۱۳۶۷
روح الله الموسوی الخمینی
در تاریخ ۲بهمن ۱۳۶۷آخوند حسینعلی نیری و ابراهیم رئیسی در مورد میزان اختیاراتشان و نیز دست باز داشتن در کشتار نامهیی به خمینی نوشتند که پاسخ آن بیدرنگ داده شد:
بسم الله الرحمن الرحیم. محضر مبارک زعیم عالیقدر، رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی – مدظله العالی
با سپاس بیکران از درگاه احدیت که اینجانبان را مشمول عنایت آن امام عزیز و بزرگوار قرار داده تا در اجرای احکام و حدود الهی گامی برداریم، مستدعی است نظر مبارک را امر به ابلاغ فرمایید که دستور مورخ 67/11/1 آن حضرت اختصاص به اجرای حدود الهی دارد یا شامل احکام صادره در مورد قصاص نفس نیز میشود؟
67/11/2 سیدابراهیم رئیسی – حسینعلی نیری
بسمه تعالی
جناب حجتی الاسلام آقایان نیری و رئیسی
آنچه را که به شما مأموریت دادم تا به پروندههایی که در شورایعالی قضایی راکد مانده است پس از رسیدگی اجرا نمایید، در مورد حدود و قصاص است با حفظ جهات شرعیة آن.
67/11/2
روح الله الموسوی الخمینی
نمونهیی دیگر از احکام خمینی به قاضیالقضات وقت (موسوی اردبیلی) برای فرستادن آخوند جنایتکار حسینعلی نیری به تنکابن برای اجرای «حکم خدا!» :
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی – دامت افاضاته
بنا بر گزارش اطلاعات، در تنکابن اعمال خلاف عفتی رخ داده است. از آنجا که شما گفتید این مسائل را ابتدائا با شما در میان بگذارم، جنابعالی پس از تحقیق، یکی از افراد قاطع قوه قضاییه، چون آقای نیری را به آن شهر فرستاده تا سریعاً حکم خدا را جاری نمایند.
امیدوارم دقت لازم را بنمایند تا به کسی ظلمی نگردد.
67/11/24 روح الله الموسوی الخمینی.