قطعنامه سازمان ملل و مسئولیت جهانی در برابر اعدامها در ایران

شتاب دادن روزافزون به ماشین اعدام توسط ولی فقیه، هیچ معنایی جز بازگشت‌ناپذیری به هرگونه راه حل در برابر مطالبات جامعه‌ی ایران ندارد. رشد تصاعدی ماهانه و روزانه اعدام‌ها از مهر [۳۰۰ اعدام] تا ۲۹ آذر [۳۴۴ اعدام]، یعنی اعلام آشکار در بن‌بست بودن نظام نسبت به هرگونه چشم‌اندازی جز مواجهه با انفجار خشم اجتماعی. حاصل هر اعدام، جز کاشتن یک بمب در زیر پوست جامعه‌ی ایران نیست. بنابراین هر اعدام، برداشتن یک گام رو به پایان است.

روز پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴ مجمع عمومی ملل متحد، هفتادودومین قطعنامه‌ی محکومیت «نقض وخیم، گسترده و سیستماتیک حقوق‌ بشر» توسط حاکمیت ملایان را صادر و تصویب نمود. یک بخش مهم این قطعنامه، یادآوریِ جنایت قتل عام تابستان ۶۷ و قرار دادن اعدام‌های همین روزها در ردیف آن جنایت است. با آن‌که قطعنامه بر «بی‌اعتنایی کامل به ابتدایی‌ترین اصول حقوق‌ بشر» توسط حاکمیت آخوندی تأکید می‌کند، ولی بی‌شک آن‌چه موجب تکرار و افسارگسیختگی در استمرار سیاست اعدام در ایران شده است، احساس مصون بودن آمران و عاملان جنایت از نبود مجازات بین‌المللی می‌باشد.

کاظم رجوی؛ بنیان‌گذار مبارزه‌ی حقوق‌ بشر علیه اعدام در ایران

هر قطعنامه‌یی که از جانب ارگان‌های سازمان ملل درباره‌ی نقض حقوق‌ بشر در ایران صادر می‌شود، یادآور نخستین پیشگام روشنگر و آگاهی‌بخش بین‌المللی در ضرورت صدور قطعنامه‌های محکومیت حاکمیت آخوندی است. نخستین پیشگام از سال ۱۳۶۴ به‌بعد، پروفسور کاظم رجوی بود. هم‌او که داستان نسل‌اندرنسل مدافع و مبارز حقوق بشر در ایران را در یک عبارت کوتاه تعریف نمود: «ما حقوق بشر را با خون‌مان می‌نویسیم.» دکتر کاظم رجوی بود که نخستین بار قطعنامه‌ی محکومیت نقض حقوق بشر توسط خمینی را از کمیسیون حقوق بشر به کمیته‌ی سوم و مجمع عمومی برد. از آن پس همه‌ی تلاش‌های مداوم طی سالیان، بر گنجینه و سرمایه‌ی حقوقیِ مهیا گشته و مدون‌شده‌ی دکتر کاظم رجوی استوار شد. همان‌طور که در خاطراتش یادآور شده، هنگام تلاش‌های ملی و میهنی و انسانی‌اش برای استیفای حق و حقوق بشر مردم ایران، بارها در راهروهای سازمان ملل توسط دیپلمات ـ تروریست‌های رژیم ملایان تهدید به کشته شدن شده بود. و او سرانجام «حقوق بشر را با خون» خود نوشت. هنوز هم تداوم محکومیت‌های بین‌المللیِ نقض حقوق بشر در ایران آخوندزده،‌ پشتوانه و عقبه‌یی در رنج و عشق و خون پروفسور کاظم رجوی دارد.

دنیایی که هفتاد و دو بار یک حاکمیت ۴۷ ساله را به‌خاطر نقض مداوم حقوق بشر محکوم می‌کند، بر این واقعیت گواهی می‌دهد که مبارزه‌یی دیرینه و مستمر، منطبق بر مبانی و منشور حقوق بشر علیه حاکمیت اشغال‌گر ایران‌زمین، جریان دارد. ریشه‌ی اصلیِ این مبارزه در متن جامعه و در وجدان زخم‌خورده‌ی مردمی است که چهار دهه است هزینه‌ی ایستادگی را با جان، آزادی و کرامت خود پرداخته‌اند. قطعنامه‌ها زمانی معنا و کارکرد واقعی می‌یابند که از سطح «ابراز نگرانی» عبور کرده و به سازوکارهای الزام‌آور حقوقی و کیفری متصل شوند. استمرار سیاست اعدام، نه از موضع اقتدار، بلکه از سر هراس حاکمیتی است که هر روز بیش از پیش مشروعیت خود را از دست داده و تنها ابزار باقی‌مانده‌اش، خشونت عریان حکومتی است.

واقعیت این است که حاکمیت ملایان با هر طناب دار، پرونده‌ی خود را در حافظه‌ی تاریخی ایران و در اسناد بین‌المللی سنگین‌تر می‌کند. هیچ نظامی در تاریخ با انباشت جنایت و کشتار، از فروپاشی نگریخته است. آن‌چه امروز در ایران جریان دارد، پایان محتوم یک حاکمیت فقط متکی بر اعدام است. پایان حاکمیتی که در برابر خواست آزادی، عدالت و کرامت انسانی، جز چوبه‌های دار پاسخی ندارد.

از این‌رو مسئولیت جامعه‌ی جهانی، نهادهای حقوق بشری و دولت‌هایی که خود را متعهد به منشور ملل متحد می‌دانند، دیگر صرفاً اخلاقی نیست؛ مسئولیتی حقوقی و تاریخی است. بی‌عملی در برابر جنایت سازمان‌یافته، چشم بستن به تداوم اعدام است. همان‌گونه که دادگاه تاریخ، آمران و عاملان کشتارهای پیشین را به انزوا و رسوایی کشاند، بی‌تردید عاملان اعدام‌های امروز نیز از این داوری مصون نخواهند ماند.

ولی فقیه هرچه ماشین اعدام را شتاب بدهد، زمان توقفش نزدیک‌تر می‌شود. جامعه‌ی ایران با وجود زخم‌ها و سوگ‌های بی‌شمار، معادله‌ی خشونت را به نفع آزادی و آینده‌یی انسانی، به‌دور از هرگونه دیکتاتوری برهم خواهد زد.

سایت مجاهدین خلق