وجود واقعیتی بنام استمرار قیامها و درماندگی دیکتاتوری آخوندی برای متوقف نمودن آن، اکنون در روند منطقی خود خامنهای را بر آن داشته تا هرچه بیشتر حاکمیت را به حضور گسترده و میدانداری از سوی «سپاه مردمکش پاسداران» سوق دهد.
میدان دادن به این نیروی سرکوبگر و خونریز بهیقین ترجمان ناتوانی و بیبضاعتی رژیمی است که از فردای خیز بزرگ مردم ایران در شهریور امسال، آخرین تتمههای اجتماعی خود را از دست داده است.
این روند انقلابی در منطق خود آنچنان ولیفقیه را درمانده کرده که وی به مانند انسانهای مالیخولیایی ، حتی از سایه خود نیز در هراس و وحشت بسر میبرد.
عدم وجود پایگاه مردمی، پشت کردن خواص به حاکمیت، فشار های اجتماعی، وجود تودههای بهجانآمده در کف خیابانها، شکستهای اقتصادی، مالی، سیاسی و عقیدتی و همچنین وجود بحرانی بنام «سرنگونی» بهیقین نقش ویژهای برای بحرانهای روحی دیکتاتور منفور ایفا میکنند.
در راستای ادامه واگذاری قدرت به سپاه مردمکش پاسداران، رژیم آخوندی از انتصاب پاسدار محمد کرمی، فرمانده قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق کشور بهعنوان «استاندار» جدید در سیستان و بلوچستان خبر داده است.
سخن از خطهای سابقاً زرخیز در میهنمان میباشد که اکنون در سایه سیاستهای سرکوبگرانه ولیفقیه به «کویری خشک» با زیربناهای فرسوده، فقر گسترده و بحرانهای عمیق اقتصادی، تولیدی، مالی و ورشکستگی کامل دستوپنجه نرم میکند.
لازم به ذکر است که پاسدار مردمکش، محمد کرمی پیشتر از سوی دولت کانادا در سال ۱۴۰۱ به دلیل «نقض فاحش حقوق بشر» و نیز از سوی دولت آمریکا در سال ۱۴۰۰، «به اتهام نقض حقوق بشر و مسئولیت در تیراندازی بهسوی معترضان در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸» در لیست سیاه و تحریمها قرارگرفته است.
مضافاً براین واقعیت نیز باید به سرکوب خونین از سوی سپاه پاسداران طی گذشت یکصد روز از قیام در شهرهای این استان اشاره نمود، تا پازل «تبعیض» مضاعف علیه هموطنان دردمند در این بخش بشدت ضربه خورده روشنتر گردد.
بنا برداده های مقاومت ایران، سپاه مردمکش پاسداران تنها در جمعه خونین (۸ مهر ۱۴۰۱) یکصد معترض ازجمله کودکان و نوجوانان را به شهادت رساند و صدها معترض بیسلاح و بیدفاع را زخمی کرده است.
همچنین در راستای هرچه بیشتر نظامی و امنیتی کردن حاکمیت و سپردن قدرت به سپاه مردمکش پاسداران، شاهد هستیم که از زمان بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، نهتنها کابینه دولت، بلکه مجموعه عظیمی از زیر ساختارهای مدیریتی، استانداری و فرمانداری، شهرداران، مشاوران اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، رسانهها و یا در سطوح معاونان دولتی نیز تماماً به فرماندهان و کادرهای سپاه پاسداران واگذار گردیدهاند.
در این راستا و با نیمنگاهی به مجموعه دادههای حکومتی، بهخوبی میتوان به وجود حداقل «۱۴» وزیر از فرماندهان سپاه پاسداران در هیئت دولت نحس سیزدهم رسید.
بهیقین این همان جوهر و روح سیاست استراتژیک از سوی خامنهای پلید مبنی بر تشکیل یک «دولت جوان حزب الهی» و با هدف خروج از بحران سرنگونی، تقابل با نیروی پیشتاز کانونهای شورشی و در نهایت کنترل جامعه انقلابی ایران میباشد.
همبستگی ملی