سؤال: این روزها شاهد هستیم که سران رژیم سعی میکنند شرایط بحرانی حاکمیت را یک وضعیت عادی جلوه بدهند. سعی میکنند خودشان را بر چالشهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که رژیم با آنها درگیر است، مسلط نشان دهند.
شاهد بودیم که آخوند روحانی در جلسهٔ روز چهارشنبه هیأت دولت گفت: «کاخنشینان کاخ سفید با تحریمها، فشارها و شرایطی که در سیستم تبلیغاتی برای ناامید کردن مردم بهوجود آورده بودند، بر اساس افکار واهی خود بر این تصور بودند که روز ۱۳آبان روزی است که پایان نظام جمهوری اسلامی ایران را کلید میزنند. اما مردم نشان میدهند که تحت تأثیر تبلیغات غلط آنها قرار نمیگیرند».
واضح است روحانی میخواهد بگوید با امیددرمانی که شروع کرده است، جلو ناامید کردن مردم را گرفته است.
سؤال این است که حداقل ظرف ۱۲روزی که از ۱۳آبان تا الآن گذشته، رژیم چقدر موفق بوده است؟
محمدعلی توحیدی: به نظر من اگر موفق بود، در جلسهٔ کابینهاش صحبت از «کلید خوردن پایان نظام جمهوری اسلامی» نمیکرد. شکی نیست حرفهایی که روحانی آنجا میزد، مخاطبش و کسانی که میخواست تحت تأثیر قرار بدهد، همان هیأت وزرایی هستند که آنجانشستهاند.
دولت روحانی آنقدر در وضعیت وارفتهای است که کارها را بهقول تاجزاده آن دولت مستور و پنهان و پشت سر دارد انجام میدهد. سپاه و دستگاه قضایی که دست خامنهای است. وزرای روحانی هم که در حال رفتن و استعفا هستند. کاش حداقل به اینها روحیه بدهد! ولی من فکر نمیکنم اگر موفق بود، این جملهٔ «پایان نظام را میخواستند کلید بزنند» استفاده میکرد. بر اساس آنچه که خواندید، بهنظر میرسد اوضاع روحی هیأت دولتش را بدتر میکند.
بگذارید بگویم که اصل حرف این نیست. صحبتی که روحانی از امید و ناامیدی مردم میکند، منظورش انزجار و تنفر و به ستوه آمدن مردم از این رژیم است که میخواهند پایان کارش را رقم بزنند و از شرش خلاص بشوند. اصل قضیه این است. این هم منشأش ۱۳ آبان نبوده است. اتفاقاً خود روحانی میگفت که ترامپ بعد از اینکه فیلمهای قیام دی ۹۶ را دید و فیلمهای بعدی را ـ منظورش صحنهسازیهای رژیم است ـ ندید، از برجام بیرون آمد. پس در واقع آن التهاب و اعتراض و ناامیدی و چیزی که در دل جامعه و مردم ایران علیه حکومت آخوندی هست، ربطی به ۱۳ آبان ندارد. بنابراین «پایان نظام» سر جایش هست و صدایش را هم در فریاد کارگران نیشکر هفتتپه و پولاد اهواز میشنویم. یکی از همین کارگران خیلی جالب میگفت «اشکی که از چشم کودکان ما و خود ما درمیآید، سلاحی خواهد شد که شما را هدف قرار بدهد».
میبینید که حرف اصلی اینجا است. حالا خود روحانی و یا هیأت دولتی که میخواهد امیددرمانی کند، مثل موجودات یا حیواناتی که از وقوع زلزله خیلی زود باخبر میشوند، خودشان از این اوضاع بسیار بحرانی میگویند. دریای این جامعه توفانی است و برای کشتی شکستهٔ نظام هم بر روی این دریای توفانی، امید نجات نیست. خودشان این وضعیت را خیلی خوب حس میکنند. من فکر نمیکنم موفق شده باشند.
سؤال: ولی یک واقعیت وجود دارد. از بعد از شروع تحریمهای نفتی و بانکی، شاهد بودیم که رژیم توانسته قیمت ارز را ثابت نگه دارد. آیا این یک موفقیت حساب نمیشود؟
محمدعلی توحیدی: بهطور قطع هیچ شکی نیست که رژیم تمام قوای خودش را بسیج کرده و مجبور شده مقدار زیادی هم پول خرج کند. چون اینها با دلار بازی میکنند. این را بر اساس حرف خود روحانی میگویم. او میگفت «با نیروهای مسلح میرویم پای هواپیما و جعبههای دلار را میآوریم. خوبهایش را به یک جای دیگری میبرند و بدهایش را به ما میدهند»! بنابراین تلاش میکنند با این شیوه، یک مقداری دلار به بازار تزریق کنند که جلو یک شوکی را بگیرند. این کار را به موازات بگیر و ببند و اعدام کردهاند.
این کار را نمیشود به حساب توفیق در حل مسألهٔ و بحران ارز گذاشت. هیچ دانشجوی رشتة اقتصاد همچنین چیزی را نمیپذیرد. ضمن اینکه بحران ارزی رژیم آن موقع شروع شده بود که جهانگیری وارد صحنه شد و خیلی هم با آب و تاب در تلویزیون گفت که فقط یک نرخ داریم و آن ۴۲۰۰تومان است. تهدید هم کرد که غیر از این، هر کس پولشویی کند فلان و فلان میکنیم. همهٔ اینها هم بعد از یک ماه فرو ریخت. این تازه مربوط به آن موقع بود که میخواستند تدبیر اقتصادی بکنند! بعد هم یکسری رانتخوار را هم بردند و چیزهای دیگر خریدند.
بنابراین این اصلاً راهحل اقتصادی نیست. خود کارشناسان رژیم بارها گفتهاند که اینجوری با مسألهٔ ارز و پول و نرخ بازی کردن، از اساس مضر است. اقتصاد این رژیم عبارت است از اینکه نفت بفروشد و پول در بیاورد؛ آن هم نه برای مردم، بلکه برای پاسداران، برای حزبالشیطان لبنان و برای تأمین هزینههای گزاف شبهنظامیانش در کشورها. باید با فروش نفت و تأمین این چیزها کارش را بچرخاند. طبیعی است که اقتصاد و تبادل ارز که با این کارها و این چیزها حل نمیشود.
در همین نمونهیی که بسیج کرده تا نوسانات ارز را نگه دارد، اولاً: در بازار رکود است و معاملهیی وجود ندارد. ثانیاً: همین هم مدام در نوسان است. بنابراین اصلاً نمیتواند پایدار باشد. مشکل آخوند روحانی را هم حل نمیکند که نفت بفرو شد و پول خرج این چیزها بکند.
سؤال: سؤالی درباره تحریم و فروش نفت دارم که اجازه بدهید اول قسمتی از سخنان روحانی را در همین رابطه بشنویم و بعد من سؤالم را مطرح میکنم:
تلویزیون رژیم، حسن روحانی، ۲۲آبان ۹۷: «امید مردم بعد از ۱۳ آبان نسبت به قبل از ۱۳ آبان بیشتر شده است. یعنی همه فکر میکردند که روز ۱۳ آبان چه فاجعهٔ بزرگی رخ میدهد، چه صاعقة آسمانی به گوش مردم میرسد، همهٔ زندگی از هم میپاشد و همهچیز بههم میریزد. بعضیها شایع کرده بودند که دلار و سکه چقدر میشود. بعد دیدند که نه، اینجوری نیست. آنها مدعی بودند که نفت را به صفر میرسانند و مردم نگران شده بودند که درآمد ارزی ما چه میشود!
هیچکدام اینها به آن صورتی که آنها میگفتند، تحقق پیدا نکرد. درست است که مشکل هنوز هست و تمام نشده است؛ اما در عینحال ادعاهای دشمن آنطور که دارد ادعا میشود نیست و اینطور هم نیست که ما ناتوان باشیم».
آقای توحیدی! خود روحانی میگوید که ناتوان نیستند. همانطور که میدانید شروع به فروش نفت در بورس کردهاند. روحانی تأکید هم کرد که تحریمها را دور میزنند.
آیا با همین شیوهها و طرفهایی که اینطرف و آنطرف دارد، نمیتواند با فروش نفت، مشکلاتش را حل کند؟
محمدعلی توحیدی: بههیچ وجه. این از بحث قبلی که داشتیم، خیلی روشنتر است. الآن آنچه که خیلی جالب است، این است که باز هم همان دولت مستور و پنهان، جواب تحریمها را با رد کردن لایحهٔ اف. ای. تی. اف توسط شورای نگهبان داده است. بعد هم با نمایشهای ۱۳ آبان و لشکرکشی سرکردههای پاسدار در تهران و رشت و جاهای دیگر و سخنرانیهایشان با تهدید تروریسم و گروگانگیری و خط و نشان کشیدنها، مسیر انقباضی در پیش گرفته است.
در ماجرای فروش نفت در بورس به بخش خصوصی، باز هم خوب است که کارپردازش جهانگیری است که سرنوشت دلار جهانگیری را همه دیدند.
خود همینها تازه از همان موقع که تحریمها هنوز جدی شروع نشده بود، از فروش دو رقم ۲۸۰هزار و ۷۰۰هزار بشکه در روز به مدت یک ماه خبر دادند. این فروش هنوز در قبل از غافلگیری تحریمها بوده است. فرض کنید رقمی حول و حوش یک میلیون فروش رفته است. یک میلیون در یک ماه را مقایسه کنید با سه میلیون در یک روز. برای رژیمی که میخواسته روزی سه میلیون بشکه نفت بفرو شد و تازه همهاش هم خرج حزبالشیطان و شبهنطامیها و جنگها و تروریسم و تاراجهای بیت خامنهای میشده است، امورش نمیچرخید. یعنی با سه میلیون در روز نمیشد، حالا با یک میلیون در ماه آن هم دزدکی دزدکی و با فروش چند هزار بشکه اینور و آنور، قطعاً که این پاسخ و راهحل نیست.
نکتهٔ بسیار جالب در حرفهای روحانی این است که میگفت یک عدهیی فکر میکردند یک فاجعه و صاعقهیی میشود. انگار مردم ایران از اینکه رژیم نتواند نفتش را بفروشد، دچار چنین چیزی میشوند! روحانی دارد کاملاً فضای داخل حکومت و دولت خودش را که از صاعقة قطع درآمدهای نفتی اینقدر وحشت کردهاند، اینطور بیان میکند. الآن هم به دست و پا افتادهاند.
تازه نفت را هم بفروشند، باید برگشت آن را برای دارو و ضروریات غذایی و مایحتاج اساسی بدهند. یعنی پول نفت باید خرج این چیزها بشود و پول برای خرج پاسداران و غیرو ذلک دچار مشکل میشود. میگفتند با اروپا هم کلی ساخت و پاخت کرده بودند؛ ولی الآن میگویند هیچ کشوری حاضر نیست تقبل کرده و این مسأله را حل بکند.
در داخل هم برخلاف آنکه میگوید آرامش پیدا کرده است و کنترل کردهایم، الآن بر سر اف. ای. تی. اف باز دوباره به جان همدیگر افتادهاند. با وجود اینکه شورای نگهبان رد کرده است، ولی هر روز داد و بیدادشان بر سر اف. ای. تی. اف و بر سر کار با اروپا به هواست.
سؤال: در همین رابطه شاهد بودیم که یک نماینده مجلس رژیم گفت اگر لایحه اف. ای. تی. اف را تصویب نکنیم، نمیتوانیم با مجاهدین مقابله کنیم. در این رابطه دو سؤال وجود دارد: یکی اینکه چرا این دعوا را اینقدر کش میدهند؟ دیگر اینکه چرا به مجاهدین ربط میدهند؟
محمدعلی توحیدی: البته این بحث بسیار جدی و مفصلی است. این خودش یک صورت مسأله است که باید جداگانه به آن بپردازیم.
عجالتاًً نخست بگویم که چرا به مجاهدین ربط میدهند. صورت مسألهای که اینها درگیر آن هستند، بهطور واقعی یک مسألهٔ اقتصادی نیست؛ یک گردش کار حقوقی داخل خودشان بین مجلس و شورای نگهبان هم نیست. صورت مسأله، یک بحران سیاسی است. بحران سیاسی هم در این نقطه که رژیم در آن گرفتار است و در این کشتی شکسته بر روی دریای توفانی، عبارت از سرنگونی است. بهقول خود روحانی «پایان کار نظام جمهوری اسلامی» یا صاعقهای میباشد که ممکن است بر سرشان فرود بیاید.
یک صورت مسألهٔ دیگر هم هست که یک طرفش ملت و مجاهدین هستند که حرفشان رفتن کلیت این رژیم است. از ۳۰خرداد به اینطرف هم همین بوده است. یعنی راهحلی جز این برای هیچکدام از این بحرانها اصلاً وجود ندارد. یک طرف هم رژیم است.
به همین خاطر هم وقتی بر سر دعوای اف. ای. تی. اف که میرود، آخرین حرفش را به خامنهای میزند؛ میگوید اگر میخواهی جلو مجاهدین را بگیری و مانع فعالیت آنها بشوی، باید اف. ای. تی. اف را قبول کنی. ظریف هم آمده بود در مجلس و میگفت اگر میخواهید با چین و روسیه و دوستان خودمان هم معامله بکنیم، باید این را قبول کنیم. میگوید آقا! حواست باشد که اگر میخواهی با این صورت مسألهٔ جدی که روی میزمان است، یعنی بهخاطر مجاهدین و آلترناتیو شورای ملی مقاومت و سرنگونی کاری بکنی، بایستی این جامزهر را بپذیری. این پاسخ خیلی مختصر این پرسش است که امیدوارم بعداً بیشتر بحث کنیم.
سیمای آزادی