علائم و نشانهها از دیپلماسی علیل خامنهای نشان از آن دارند که دیکتاتوری ولیفقیه در تلاش است تا دور دیگری از بازی تکراری و شکستخوردهای بنام «مذاکرات اتمی» را راهاندازی نماید.
یک دلیل برای این جملات، سفر ناگهانی پاسدار امیر عبداللهیان به قطر و یا بقول خامنهای همان «کشور برادر» میباشد. که همواره بهعنوان میانجی میان طرفهای مذاکرهکننده با دیکتاتوری ولیفقیه عمل کرده است.
وی به هنگام ورود و با بیان این جملات که «مسقط همواره در نزدیک کردن دیدگاه طرفین مذاکره نقش سازندهای ایفا کرده»، علائم و نشانهها برای وساطت مجدد از سوی این کشور را به بیرون ساطع کرد.
توقف چندماهه مذاکرات که به گفته رئیسجمهور آمریکا، اکنون به «مرده» ای تبدیلشده، بهیقین ریشه آن در واقعیتی بنام قیام در داخل کشور نهفته است.
نخست آنکه خامنهای در تلاش بود تا در کوتاهترین مدت تمامی توان خود را بر سرکوب خونین و تقابل با قیام آفرینان و شورشگران در شهرهای میهن متمرکز نماید، اما طولانی شدن این روند انقلابی در ایران نیز در منطق طبیعیاش بهقدری تأثیرات بلامنازع خود را بر سیاستگذاران خارجی بهویژه ابواب جمع سیاست مماشات گذاشته است که آنان نیز ناچار به دست کشیدن از هرگونه دادن امتیاز و نزدیکی به دیکتاتوری کودک کش ولیفقیه شدهاند.
یک عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس رژیم در سخنانی ضمن اعتراف به واقعیت فوق میگوید: «نفوذ بیشازاندازه جریانات معاند ضد ایرانی در تصمیم سازی های کشورهای مؤثر اروپایی منجر به ایجاد این تصویر غلط شده که ایران آماده دادن امتیاز است». (سایت حکومتی فردا ۷ دیماه ۱۴۰۱)
بدینسان مشاهده میشود که نقش محوری مردم و مقاومت ایران در برهم زدن تعادل رژیم تا چه میزان فرامرزی بوده، تا جائیکه هرگونه نزدیکی به تابویی بنام «ولایتفقیه» اکنون به یکی از مشغلههای جدی برای حاکمیت و رسیدن به تعادل گذشته تبدیلشده است.
براین اساس باید به مجموعه فشارها و ایزولاسیون بینالمللی علیه دیکتاتوری ولیفقیه در سه زمینه «نقض حقوق بشر»، «مشارکت در جنگ» علیه اوکراین و نیز شدت بخشیدن به «پروژه ساخت سلاح اتمی» اشاره نمود تا به مجموعه دلایل برای اجماع جهانی علیه سیاستهای مخرب رژیم آخوندی رسید.
بدینسان دیکتاتوری ولیفقیه اکنون نهتنها بر سر «موضوع اتمی» بلکه و دو موضوع دیگر نیز با جامعه جهانی درگیر گردیده، امری که بهیقین در توان خامنهای باهدف خروج از ایزولاسیون روبه رشد برای آنها نمیباشد.
سایت حکومتی فرارو با اذعان به اجماع جهانی علیه رژیم مینویسد: «توافق هستهای با ایران تا زمانی که ایران حمایت از روسیه در جنگ اوکراین را آغاز نکرده بود از حمایت گستردهای در امریکا برخوردار بود. قراردادهای تسلیحاتی امضاشده ایران با روسیه، اما امکان ازسرگیری مذاکرات برای توافق هستهای با تهران را دشوارتر ساخت». (۷ دیماه ۱۴۰۱)
همچنین ظواهر امر نشان از آن دارند که خامنهای با راهاندازی «دیدوبازدید» از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی تلاش دارد تا قدری از مجموعه فشارهای علیه حاکمیت بکاهد و چنین وانمود نماید که گوئیا در حال «همکاری» با آژانس هست!، اما واقعیت آن است که وی بههیچوجه خیال دادن هرگونه امتیازی و بالطبع پاسخ دادن به سؤالات کلیدی از سوی این ارگان ناظر را در سر ندارد و راهاندازی مذاکرات با آژانس صرفاً با هدف خرید وقت صورت گرفته است.
یک واقعیت برای این ادعا نیز، همان عدم پاسخگویی رژیم تا به امروز به «سه مکان» که در آنها چاشنیهای انفجار اتمی صورت گرفته، میباشد. همچنین توسعه ابعاد نظامی و موشکهای بالستیک و یا شتابان دادن به پروژه اتمی و رفتن بهسوی غنیسازی ۶۰ درصدی نیز همچنان لاینحل وبی پاسخ ماندهاند.
بدینسان خامنهای درمانده که اکنون خود را در گوشه رینگ و تله سرنگونی و قیامها میبیند، مجدداً با اتخاذ سیاست شکستخوردهای بنام «مذاکره برای مذاکره» تلاش دارد تا از فشارهای بینالمللی علیه دیکتاتوری خود کاسته و بقول عوام و برای چندمین بار طرفهای مذاکره کننده را «سرکار» بگذارد.
همبستگی ملی