دخالت های آشکار دیکتاتوری ولی فقیه در منطقه خاورمیانه و قاره افریقا، در سایه جنگ، ترور و صدرو بنیاد گرایی، اکنون ضرورت این واقعیت را که به چه میزان لیست گذاری سپاه پاسداران با تمامی زیر مجموعه های این نیروی مردم کش و تروریستی به « اوجب واجبات » تبدیل گردیده، هرچه نمایان تر میکند.
سخن از ابزاری برای دکترین راهبردی از سوی ولی فقیه می باشد که از طریق آن تلاش دارد تا در بسیاری از کشورهای همسایه و اسلامی اعمال هژمونی نماید. براین اساس و از فردای شکست در جنگ خانمان سوز ایران و عراق این سیاست راهبردی با هدف ایجاد « حیات خلوت » و از طریق پمپاژ دلارهای نفتی ، صدور سلاح ، موشک ، پهپاد و یا « تعالیم عقیدتی، سیاسی و نظامی» در دستور کار رژیم آخوندی قرار گرفت.
.
از این منظر کافی است تا نیم نگاهی به پایتخت های منطقه در لبنان ، فلسطین ، یمن ، عراق ، سودان ، زیمبابوه ، سومالی، چاد، اریتره، اتیوپی، کنگو ، نیجریه و یا لیبی در شمال آفریقا افکند تا بدین سان به عمق این سیاست بازدارنده و امنیتی و رسیدن خامنه ای به آبهای گرم مدیترانه و دریای سرخ رسید.
رژیم آخوندی با بازوی خود یعنی سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس طی سالهای اخیر تلاش کرده روابط خود را با کشورهای مختلف آفریقایی بطرز بی سابقه ای گسترش دهد. در این راستا تلاش های حکومت آخوندی در چهار محور عمده متمرکز گردیده اند.
گسترش روابطه دیپلماتیک ، اقتصادی، فرهنگی و صدور بنیاد گرایی از طریق حمایت از نیروهای نیابتی در این منطقه می باشند. متولی اصلی برای این سیاست نیز سپاه پاسداران است.
برای نمونه زیر شبکه های سپاه پاسداران عمدتا با سرمایه گذاری های هنگفت برای پروژه هایی که مردم ایران خود درگیرسقوط بنیان های اقتصادی کشور هستند ، تلاش دارد تا راه را برای سیاست های کشورگشایانه ولی فقیه باز نماید. .
پروژههایی مانند ساخت سدها، کارخانهها، جاده و خانه سازی ، آب رسانی ، برق و انرژی، پروژههای کشاورزی، گسیل متخصصان، تجهیزات و مشاورههای فنی و نیرو و نیز پروژه های نفتی و گازی از جمله آنان می باشند.
مضافا براین نکات نیز باید به پروژه های سپاه پاسداران در زمینه ساخت زیر شبکه های ترور، ارسال سلاح ، موشک ، پهپاد و یا آموزش نیروهای نیابتی ( برای نمونه حزب الله آفریقا) با هدف برهم زدن تعادل قدرت در این کشورها اشاره نمود.
نمونه هایی مانند مشارکت در جنگ های داخلی سودان و لیبی به یقین ادله محکمی برای اثبات این روند هستند.
برای نمونه نیروی قدس در کشورهایی مانند سودان، اریتره، و لیبی حضور نظامی و مستشاری برپا نموده است. در سایه این فعالیت های مخرب و طی سالیان اخیر رژیم آخوندی در این کشورها از طریق کمکهای گسترده نظامی به ارتش و گروههای نیابتی ، حضور خود را نه تنها تقویت بلکه تا بدانجا پیش رفته که در عمل یک « خط کمر بندی» میان دریا سرخ تا اقیانوس اطلس نیز کشیده است.
بدین سان باید تاکید نمود که نقش نیروی قدس در آفریقا ترکیبی پر رنگ از حمایتهای نظامی، اطلاعاتی ، دیپلماتیک ، فرهنگی و سیاسی می باشد. در سایه این نقش نیز نه تنها راه اندازی، آموزش و تسلیح نیروهای نیابتی ، بلکه توسعه روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای آفریقایی و نیز دسترسی به منابع حیاتی مانند معادن و یا اورانیوم برای ادامه پروژه ساخت سلاح اتمی فعال گردیده اند.
.محمد جواد ظریف ماله کش اعظم و وزیرخارجه اسبق نظام بکرات از سیاست « میدانی » سخن گفته است. سیاست میدانی نیز همان صدور بنیاد گرایی ، دخالت در امور دیگر کشورها ، ترور ، بمب گذاری و راه انداختن جنگ های نیابتی در میدان برای قبضه قدرت در بسیاری از کشورها و النهایه چک و چانه زنی با سیاست مماشات و گرفتن امتیاز شکل و قوام یافته است.
برای نمونه یک خروجی این سیاست نیز همان کمک ها مالی و بذل و بخشش میلیاردها دلار از خرانه ملی کشورمان به حزب الله ، عصائب، کتائب ، جهاد اسلامی ، حزب الله آفریقا ، الفرج در لیبی و بسیاری از نیروهای بنیاد گرا هستند.
اخیرا فاش گردید که رژیم آخوندی از طریق شبکه های قاچاق خود در کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از 1 میلیارد دلار کمک به حزب الله لبنان رسانده است.
به یقین باز گذاشتن تامین منابع مالی ، دلار های نفتی و یا آزاد سازی اموال بلوکه شده برای دیکتاتوری ولی فقیه بویژه در زمینه صادرات نفتی و پتروشیمی که بنابرتازه ترین داده ها به سقف 2،6 میلیون بشکه در روز رسیده است ، بهترین هدیه به « سر افعی » ولایت در منطقه خاورمیانه و آفریقا بوده و کمک شایانی به دیکتاتوری مذهبی و بانکدار تروریسم برای پیشبرد سیاست های مخرب آن کرده اند.
راهکار منطقی اکنون آن است که به نقش واقعی سپاه پاسداران و زیر شبکه های تروریستی آن که نه تنها در سرکوب خونین مردم ایران نقش اصلی را ایفا می کند ، بلکه منطقه خاورمیانه تا قاره آفریقا را بکام مرگ و نیستی و ترور فروبرده ، توجه ویژه گردد.
تحریم های سنگین ، لیست گذاری ، ارسال پرونده های تروریسم آخوندی به ارگان های ذیصلاح بین المللی و یا شورای امنیت ملل متحد اکنون نه تنها یک ضرورت جهانی، بلکه به نفع امنیت ملی برای بسیاری از کشورهای جهان می باشد.
همبستگی ملی
