يادي از كريم پور شيرازي – 2
در پي كودتاي ضد ملي 28 مرداد، شاه كه از اين روزنامه نگار مبارز كينه ي عميقي بدل گرفته بود، شخصا دستور
تجسسات گسترده يي را براي دستگيري كريم پور قهرمان صادر ميكند.
« تعقيب مخالفان پس از 28 مرداد در فرمانداري نظامي به سرپرستي تيمور بختيار كه بعدا اولين رئيس سازمان
امنيت شد، شكل منظمي به خود گرفت و اعمال خشونت عليه مخالفان شدت يافت. اما بگفته ي ارتشبد جم اين
خشونت فقط سياسي نبود، تصفيه حساب شخصي هم بود. البته اين عكس العملي بود در مقابل زياده روي هايي كه مردم در آن موقع كردند.
من خاطرم هست كه مردم ديگر به امور خانوادگي اعليحضرت هم اعتنا نكردند. اگر شما خاطرتان
هست كه در آن روزنامه ها كريم پور شيرازي و نمي دانم مرد امروز، اين روزنامه ها چه چيزهايي مينوشتند. يك
كسي آن موقع زورش نميرسيد عكس العمل بكند و مجبور است تحمل بكند. بعد وقتي كه قدرت بدستش آمد، ميگويد
حالا پدرتان را در مي آورم.»
انقلاب ايران به روايت بي بي سي
روایت است که کریمپور که پس از کودتای 28 مرداد خود را پنهان کرده بود دو ماه بعد , یعنی در مهرماه همان سال در منطقه قلهک در تهران دستگیر و در دادگاه نظامی ارتش شاه محاکمه گردید.
دراین باره نوشته اند « او در ۱۴ دی ماه در حالی که برای اخذ آخرین دفاع به دادرسی ارتش برده شده بود خود را از طبقه دوم عمارت دادرسی ارتش به خیابان پرتاب کرد، اما از سوی دو نفر گروهبان ارتش دستگیر و خبر اقدام به خودکشی او در روزنامهها منتشر شد. او هنگامی که برای عکسبرداری از ستون فقراتش به بیمارستان ارتش برده شده بود به خبرنگاران گفت: «من میخواستم خودم را بکشم، زیرا طاقت تحمل این همه اتهام را نداشتم، ولی موفق به اجرای مقصود خود نشدم.»
سرانجام در پنجم اسفند سال 1332 دستگاه قضایی ارتش شاه برای «امیرمختار کریم پور شیرازی» , تقاضای مجازات اعدام کرد
گفته ميشود ، براي اين روزنامه نگار مبارز « بيدادگاهي » ترتيب داده و آزموده دادستان شاه طي كيفر خواست اش ، از جمله مي گويد:
« نامبرده اعلام ميكند كه در كليه ي تظاهرات ضد ملي شركت داشته و به آن افتخار ميكند». شاهدان ميگويند كه
آزموده شخصا در دستگيري و شكنجه ي كريم پور شيرازي نظارت داشت و همواره وي را با زشت ترين كلمات مورد
خطاب قرار ميداد.
كريم پور در رابطه با رفتار و كردار ضد انساني آزموده ، چند بيت سروده بود كه از آن جمله:
نه تصور كني از جور ستم مي نالم نالم از آن كه چرا دادستان داد نكرد
دادگاهي كه بود آلت دست زر و زور بهر بي زور و زران غير ستم داد نكرد
اين آزاده روزنامه نگار را سرانجام هفت ماه پس از كودتا در حاليكه بشدت شكنجه شده بود، در تاريخ 23 اسفند
همان سال به ميدان تير پادگان لشگر دو زرهي تهران در كنار اشرف ، خواهر شاه برده و بدون حكم و با ريختن
نفت، پيكر اين آزادي ستان را به آتش مي كشند. كريم پور در فرداي اين حادثه بدليل جراحات وارده در گذشت.
افسران ارتش كه در صحنه حضور داشتند، ميگويند وي ساعاتي قبل از شهادت خود، فرياد كشان گفته است : «
اشرف پهلوي قاتل من است» .
شعبان جعفری, ملقب به شعبان بی مخ , سردسته اوباش هوادار سلطنت در مصاحبه با هما سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن وی اعتراف کرده است : :
« این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره میگیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان میآوردنش بیرون. سربازا یه پالون میذاشتن روش. یه سیخونکم بهش میزدن. یه نفرم سوارش میکردن. بعد تو زندان مجرّد بود گویا… گویا تو همون زندون از بین میبرنش دیگه. لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش میریزن و آتیشش میزنن».( ویکی پدیا)
با قتل اين آزاده فرزند مردم ايران، دستگاه حكومتي و مشاطه گراني مانند زاهدي و فلسفي به جشن و پايكوبي
پرداختند و ظاهرا با اين تسويه حساب خواستند از مبارزان زهر چشم بگيرند، اما غافل از اينكه در آتش سوختن و پر
پر شدن كريم پور و اعدام و زنداني كردن و تبعيد صدها كريم پور ديگر در حافظه ي توده ي مردم براي « تسويه
حساب تاريخي » باقي ماندند.
با شعري از اين روزنامه نگار شوريده، يادش را گرامي ميداريم:
انجمن در مجلس شورا ندارد حاصلي انجمن بايست كردن در سراي انقلاب
ترس دولت، ملت بيچاره را از پا فكند نقشه يي بايد كشيدن از براي انقلاب
داروي صبر و شكيبايي نمي بخشد اثر درد ما را نيست درمان جز دواي انقلاب
كاخ اين خونخوارگان را واژگون بايست كرد ريختن بايد زنو از خون بناي انقلاب