سیاست موازنه منفی در تقابل با دو ابر قدرت
دراين راستا بود كه ايران نيز به صحنه ي تخاصم اين تضادها كشيده شد. بطور خلاصه طبقه بندي اين مجموعه را
ميتوان چنين ارزيابي نمود:
1- تشديد تضاد بين دوابر قدرت شوروي در شرق و ايالات متحده در غرب و آغاز جنگ سرد
2- تضعيف قدرت جهاني انگليس در صحنه هاي سياسي و اقتصادي
3- اهميت ژئو پليتيك ايران
4- مشكلات جهاني انرژي
در چنين هنگامه يي بود كه دكتر مصدق پا به صحنه ي سياست ايران گذاشت و از روز نخست در مجلس به تبليغ
سياست “ ملي شدن صنعت نفت “ پرداخت. در مقابل دربار شاه به كمك استعمار به جد در تلاش بودند تا آمريكا را
نسبت به دكتر مصدق بدبين نمايند و چنين وانمود ميكردند كه گوئيا با اجراي اين سياست و تثبيت منافع ملي ايرانيان،
« كمونيسم در ايران “خطر اصلي خواهد شد و شوروي خواهد توانست به نفوذ گسترده يي در ايران دست بزند. در
اين راستا و در پي “ اعلان قطع رابطه ي سياسي “ از سوي دولت ملي مصدق با انگليس بود كه ضديت با
پيشواي فقيد ضد استعماري تشديد گرديد.
اما سياست ايالات متحده ، در اساس به ضديت كشاندن دولت ملي با ابر قدرت شمالي و ترغيب آن به ورود به
“ پيمانهاي منطقه يي “ بود. در آن دوران آمريكا ساليان متمادي بدنبال كشيدن “ ديوار نظامي “ در مقابل شوروي
در منطقه خليج فارس با هدف “ جلوگيري از نفوذ شوروي به آبهاي گرم خليج فارس و مناطق تحت سلطه ي آمريكا
و انگليس “ بود. تشديد تضاد بين دو ابر قدرت آن روز منجر به تشكيل پيمانهاي مختلف نظلمي گرديد كه
براي نمونه پيمانهاي ناتو ، سنتو و سيتو در غرب از يك سو و پيمان ورشو در شرق از سوي ديگر در مقابل هم صف
آرايي نمودند و ايران به دليل موقعيت فوق العاده استرتژيك خود براي هردو ابر قدرت حائز اهميت بود.
از سياست پوشالي “ نفوذ كمونيسم “ سخن به ميان آمد، ضروري است تا اينجا به اين نكته اشاره شود كه به موازات
سوء تبليغات استعماري، پاره يي ار جريانات مرتجع داخلي به رهبري “ كاشاني “و عوامل وابسته مانند “ حزب
توده“عامدا به اين تصورات دامن ميزدند.
براي نمونه در حاليكه انگليس ها مسئله امتياز “ نفت جنوب “ را علم كرده بودند، حزب توده با اعلان “ سياست
توازن مثبت “ بدنبال گرفتن امتياز “ نفت شمال “ براي ابر قدرت شوروي بود.
جوهر اين سياست ضد ملي بدين معني بود كه ايران در ازاء هر امتيازي كه به دول غربي ميدهد، بايد يك امتياز نيز
به شوروي بدهد. اما دكتر مصدق بعنوان عنصري ملي و با سياستهاي مردمي و ضد استعماري با اعلان سياست
“ موازنه ي منفي “ نه تنها بدنبال خلع يد از انگليس بود ، بلكه در تلاش بود تا شعار “ امتياز نفت و شيلات شمال
رابي اثر نمايد.
لازم به ذکر است که اساس و پایه سیاست موازنه منفی که برای نخستین بار از سوی دولت ملی دکتر مصدق اعلام
گردید , بدرستی اهداف و سیاست های جاه طلبانه دو ابر قدرت آن روز را به چالشی ملی کشیده بود.
این سیاست زمانی اعلام گردید که اتحاد جماهیر شوروی درخواست امتیاز نفت شمال را داشت امری که دولت مصدق
با اجرائی نمودن آن بشدت مخالف و علیه این مطامع استعماری نیز سیاست موازنه منفی را راه اندازی نمود.
,, موازنه منفی سعی می کند از تعارضات موجود در نظام بین الملل به نفع منافع ملی استفاده کند
موازنه منفی به تمام قدرت های برتر خارجی با یک نظر می نگرد و اصل رهایی از غرب به بهای وابستگی به شرق
را شدیداً رد می کند,, ( سرآغاز ملی شدن نفت در ایران )
ترجمان این سیاست طرد سلطه خارجی و تضمین حاکمیت مردمی از طریق ایجاد توازن سیاسی میان دو ابر قدرت
آنروز می باشد.
دراین راستا نیز در سیام مهرماه 1326 ، نمایندگان مجلس شورای ملی ماده واحدهای را به تصویب رساندند که دو
هدف را دنبال مب نمود. نخست منتفی شدن قرارداد نفت ایران و شوروی و دیگری ممنوعیت برای اعطاء هرگونه
امتیازی به خارجیها به منظور استیفای حقوق ملت ایران از نفت جنوب همچنین یکی از شاهکارهای دکتر مصدق , اجرائی نمودن سیاستی بنام « اقتصاد بدون نفت» می باشد که در پرتو آن دولت ملی توانست برای نخستین بار در تاریخ ایران , ضمن تقابل با تحریم های نفتی از سوی انگلیس , اقتصاد وابسته به نفت را به ثباتی کم نظیر سوق دهد.
ادامه دارد