مهرداد هرسینی: ایران در آینه تاریخ – بخش دوم

دکتر مصدق – نفت ایران ملی شد

دراين  راستا بود كه ايران نيز به صحنه ي تخاصم اين تضادها كشيده شد.  بطور خلاصه  طبقه  بندي اين مجموعه را ميتوان چنين ارزيابي نمود:

1- تشديد  تضاد بين دوابر قدرت شوروي در شرق و ايالات متحده در غرب  و آغاز جنگ سرد

2-  تضعيف قدرت جهاني  انگليس  در صحنه هاي سياسي و اقتصادي 

3- اهميت ژئو پليتيك ايران

4-  مشكلات  جهاني انرژي

 در چنين هنگامه يي بود كه دكتر مصدق پا به صحنه ي سياست ايران گذاشت و از روز نخست در مجلس  به تبليغ سياست “ ملي شدن صنعت نفت “  پرداخت. این دقم  به پیشنهاد زنده یاد دکتر  حسین فاطمی برای آغاز استعمارزدایی از ایران، ملی شدن صنعت نفت را مطرح گردید .

در مقابل دربار شاه به كمك استعمار به جد در تلاش بودند  تا آمريكا را نسبت به دكتر مصدق بدبين نمايند و چنين وانمود ميكردند كه گوئيا با اجراي اين سياست و تثبيت منافع ملي ايرانيان « كمونيسم در ايران “خطر اصلي خواهد شد و شوروي خواهد توانست به نفوذ گسترده يي در ايران دست بزند. در اين راستا و در پي   “ اعلان قطع رابطه ي سياسي “ از سوي  دولت ملي مصدق با انگليس بود که   ضديت با پيشواي فقيد ضد استعماري  تشديد گرديد. 

اما سياست ايالات متحده ، در اساس به ضديت كشاندن دولت ملي با ابر قدرت شمالي و ترغيب  آن به ورود به “ پيمانهاي منطقه يي “ بود. در آن دوران آمريكا  ساليان متمادي بدنبال  كشيدن “ ديوار نظامي “ در مقابل شوروي در منطقه خليج فارس با هدف “ جلوگيري از نفوذ شوروي به آبهاي گرم خليج فارس و مناطق تحت سلطه ي  آمريكا و انگليس “ بود. تشديد تضاد بين دو ابر قدرت آن روز منجر به تشكيل پيمانهاي مختلف نظلمي گرديد كه براي نمونه پيمانهاي ناتو ، سنتو و سيتو در غرب از يك سو و پيمان ورشو در شرق از سوي ديگر در مقابل هم صف آرايي  نمودند و  ايران به دليل موقعيت فوق العاده استرتژيك خود براي هردو ابر قدرت حائز اهميت بود.

از سياست  پوشالي “ نفوذ كمونيسم “ سخن به ميان آمد، ضروري است تا اينجا به اين نكته اشاره شود كه به موازات سوء تبليغات استعماري، پاره يي ار جريانات مرتجع  داخلي به رهبري “ كاشاني “و عوامل وابسته  مانند “ حزب توده“عامدا به اين تصورات دامن ميزدند.  براي نمونه در حاليكه انگليس ها مسئله امتياز “ نفت جنوب “ را علم كرده بودند،

حزب توده با اعلان “ سياست توازن مثبت “ بدنبال گرفتن امتياز “ نفت شمال “ براي ابر قدرت شوروي بود. جوهراين سياست ضد ملي  بدين معني بود كه ايران در ازاء هر امتيازي كه به دول غربي ميدهد، بايد يك امتياز نيز به شوروي بدهد. اما دكتر مصدق بعنوان عنصري ملي و با سياستهاي مردمي و ضد استعماري  با اعلان سياست  “ موازنه ي منفي “ نه تنها بدنبال خلع يد از انگليس بود ، بلكه در تلاش بود تا شعار “ امتياز نفت و شيلات شمال“ رابي اثر نمايد.  

در آبان 1329 در پي مخالفتهاي دكتر مصدق در مجلس و افشائ قراداد “ گس – گلشاييان “ رزم آرا كه در اصل يكي  از آلترناتيو هاي انگليس در مقابل سقوط احتمالي شاه بود، به نمايندگان شركت نفت انگليس اطلاع داد كه هنوز مصمم است از قرارداد دفاع كند ، ولي شركت بايد دست وي را براي اين امر كاملا باز بگذارد و تعديلاتي  در شرايط خود بوجود آورد.

شركت نفت انگليس كه تا آن زمان بر امور اكتشاف، استخراج و فروش نفت ايران سايه انداخته بود به اين درخواست رزم آرا وقعي نگذاشت و فقط به چند پيشنهاد جزيي مانند احداث لوله ي گاز و تاسيس يك كارخانه ي سيمان، بسنده نمود.

 دكتر مصدق در تاريخ 4 آذر با استفاده از شرايط، از سوي فراكسيون خود، پيشنهاد “ ملي كردن صنعت نفت “ را به كميسيون نفت در مجلس ارائه داد. در متن اين پيشنهاد از جمله چنين آمده بود:

“ بنام سعادت ملت ايران و به منظور كمك به صلح جهاني، امضاء كنندگان ذيل پيشنهاد مينماييم كه صنعت نفت ايران  در تمام نقاط كشور، بدون استثنا ملي اعلام شود، يعني تمام عمليات اكتشاف، بهره برداري در دست دولت قرار گيرد“

« گذشته چراغ راه آينده »

عصر همان روز و با اعلام اين خبر ، مردم در حمايت از اين طرح ملي به خيابانها ريخته و با برگزاري تظاهرات عمومي به دكتر مصدق پاسخ مثبت دادند. 

ادامه دارد