قيام ملي سي تير
در پي پيروزي دكتر مصدق در دادگاه بين المللي لاهه و اعاده حقوق ملي ايرانيان، رهبر نهضت ملي در تاريخ 14
تيرماه 1331 استعفاي خود را به مجلس هفدهم تقديم كرد. دليل اين امر دخالتهاي شاه و دربار در “ تعيين وزير
جنگ“بود. تا آن زمان بر خلاف تمامي قوانين جاري در مملكت، وزير جنگ همواره از سوي شاه تعيين ميگرديد. اما
دكتر مصدق تصميم داشت تا با تغيير اين “ سنت غير قانوني“ نخست از كودتا توسط ارتش جلوگيري بعمل آورد و
ثانيا ارتش را به خدمت مردم و اهداف مردمي در آورد. وي در پيامي كه به مردم ايران فرستاد، دلائل استعفاي خود را
از سمت نخست وزير قانوني كشور، چنين اعلام نمود:
“ اينكه دولت اينجانب پيشرفتي حاصل نمود و توانست ريشه ي كهنسال استعمار را از اين مملكت بر كند، هيچ نبود
غير از همراهي اكثريت قريب به اتفاق مردم مملكت. چنانچه همه ميدانند، در آغاز كار عوامل شناخته شده شركت
سابق نيز چاره يي جز آن نديدند كه به پيروزي از افكار عمومي، خود را با اين نهضت ملي هماهنگ نشان دهند، اما
يقين بود كه اين عده از پاي نخواهند نشست و در نهان و بتدريج زمينه را براي بازگشت اوضاع سابق فراهم خواهند
ساخت….. شما ملت ايران اكنون به چشم خود مي بينيد، پايه انحطاط اخلاقي اين گروه بحدي رسيده است كه حاضرند
آمال ملت ايران به نتيجه نرسد تا چند روزي بيشتر به بساط اهريمني خويش تكيه زنند.
بخشهايي از متن استعفاي دكتر مصدق- ايران بين دو انقلاب
با انتشار خبر استعفاء مردم و كسبه ي بازار تهران مغازه هاي خود را بستند و تظاهرات هايي در اطراف ميدان
بهارستان بوقوع پيوست. در اين اعتراضات مردم ضمن در گيري با قواي ارتش، شعار ميدادند، “ مصدق پيروز
است“.همزمان با گسترش ناآرامي ها دربار سريعا دست بكار گرديد و به دستور شاه، 22 تن از نمايندگان وابسته به
شاه در مجلس تجمع كرده و حتي بدن داشتن اكثريت آراء ، قوام السلطنه، يكي از مهره هاي انگليس را بعنوان نخست
وزير انتخاب نمودند.
راديو تهران در 27 تير اطلاعيه يي صادره از سوي قوام را قرائت نمود نمود و از جمله تهديد كرد:
“ واي بحال كسانيكه در اقدامات مصلحانه ي من اخلال نمايند و در راهي كه در پيش دارم مانع بتراشند يا نظم عمومي
را برهم بزنند. اينگونه آشوبگران با شديدترين عكس العمل از طرف من روبرو خواهند شد و چنانكه در گذشته نشان
داده ام، بدون ملاحظه از احدي و بدون توجه به مقام و موقعيت مخالفين، كيفر اعمالشان را كنارشان ميگذارم. حتي
ممكن است تا جايي بروم كه با تصويب اكثريت پارلمان دست به محاكم انقلابي زده و روزي صد تبهكار را از هر طبق
به موجب خشك بي شفقت قانون تيره روزي سازم. به عموم اخطار ميكنم كه دوره ي عصيان سپري شده و روز
اطاعت از اوامر و نواهي حكومت فرا رسيده است“
اما مردم بدون توجه به تهديدات دستگاه حكومتي همچنان مصمم و خواهان “ بازگشت دكتر مصدق“ بودند. روز سي
تير مردم در ميدان بهارستان تجمع كرده و به دفاتر روزنامه هاي وابسته به دربار حمله ور شدند. از شهرهاي مختلف
نيز مردم “ كفن پوشيده“و عازم تهران گرديدند و با نيروهاي شاه و ارتش به زد و خورد پرداختند. در تهران تعداد
زيادي از ارتشيان از سوي مردم خلع سلاح شده و اعتصابات عمومي سراسر كشور را فرا گرفت. مردم در خيابانها
فرياد ميزدند:
“ يا مرگ يا مصدق“ و به جنگ و گريز با قواي دولتي ميپرداختند.در تهران مردم از بامداد به پا خاستند و در دسته
هاي مختلف بسوي ميدان بهارستان، خيابانهاي شاه اباد، فردوسي ، سعدي ، استانبول، نادري و در مقابل دانشگاه در
گيري هاي خونيني بوقوع پيوست و تعداد بيشماري به شهادت رسيدند. در گيري ها در حوالي ميدان بهارستان ،
محل مجلس شوراي ملي و خيابان اكباتان گسترده تر از ساير مناطق بود و نخستين گلوله باران ها از ساعت هفت
صبح آغاز گرديد.
تعداد زيادي از ارتشيان در اين روز با سرپيچي از دستورات فرماندهان ، به صفوف مردم پيوستند. اوضاع در
شهرستانها نيز به همين منوال روايت شده است. براي نمونه شهرهاي اهواز و آبادان، بدليل جوش وخروش مبارزات
كارگران صنعت نفت عليه شاه و دربار، بعد از تهران گسترده ترين بود.
اكنون با بحراني شدن اوضاع، قوام نامه يي به شاه نوشته و خواستار“ تعطيل شدن مجلس“ و دستگيري طرفداران
دكتر مصدق ميگردد. اما به يمن پايداري ايرانيان، تلاشهاي اين عنصر استعمار كفاف نكرد و سرانجام دربار تسليم
خواسته هاي بحق مردم شد و به “ عزل قوام“ تن در داد .نمايندگان بلافاصله در مجلس حاضر شده و از 64 نماينده،
61 نفر خواستار زمامداري مجدد دكتر مصدق گرديدند و بدين ترتيب مصدق بار ديگر به نخست وزيري رسيد.
ساعت پنج بعد از ظهر ماموران و سربازان از شهر جمع آوري شدند و مردم خود نظم شهر ها را بعهده گرفتند. دكترمصدق طي اطلاعيه يي از مردم ميخواهد تا از انتقام جويي نسبت به قواي پليس، ارتش و سربازان خودداري كنند.
ادامه دارد