رضا خان – آغاز ترور و سرکوب دگراندیشان
دیکتاتور هوای قدرت در سر داشت و بدنبال شکست خفت بار در مقابل مجلس , اکنون بدنبال قبضه قدرت در تمامی زمینه ها و به تبع آن بدست گرفتن زمام امور کشور بود.
دراین راستا و در آبان 1303 برای ابراز قدرت خویش به خوزستان لشکر کشی کرد . این گسیل قوا علیه یکی از عوامل انگلیس در آن خطه بنام « شیخ خزئل» صورت گرفت که تا آن زمان بخش هایی از خوزستان را تحت کنترل و حاکمیت خود درآورده بود.
رضا خان بدون زحمت و توافق قبلی بین وی و کنسولگری انگلیس وارد خوزستان شد . این پیروزی وی را سرمست از قدرت نمود و پس از بازگشت برنامه اش را در دو محور تنظیم کرد .
نخست طرح ترور و سرکوب دگراندیشان
و دوم « ماده واحده تغییر سلطنت » که براساس آن قرار بود تا رضاخان هم شاه , هم رئیس الوزار و هم حاکم باشد.
براساس این ماده ، سلطنت سلسله قاجاریه منحل و حکومت موقت به رضاخان پهلوی تفویض شد. با تفویض حکومت موقت به رضاخان، وی توانست سرانجام به رویای خود جامعه عمل پوشانده و نخستین قدم را برای برقراری دیکتاتوری پهلوی را به ثمر برساند.
دراینر استا رضا خان برای نشستن بر تخت سلطنت از اهرم وکیلالدولههای در دومین مجلس شورای ملی که تعدادشان 80 نفر بود، استفاده کرد و ماده واحده خلع قاجاریه از سلطنت در تاریخ نهم آبان 1304 از تصویب مجلس گذراند.
بدین سان رضا خان توانست در سایه دولت های استعماری تا پایان سلطنت این دو ماده را بخوبی به اجرا گذارد که از آن جمله دستگیری و تبعید نقی بینش , مدیر روزنامه ستاره ایران بود.
مامورین به دفتر ستاره ایران که در جنوب خیابان سعدی فعلی بود , امدند و مدیر آن را به قزاق خانه برده و اعضاء روزنامه را بیرون ریختند و درب اداره را قفل نموده و صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه را به میدان مشق بردند.
با امر وزیر جنگ وی را در ملاء عام شلاق زدند. متعاقب این قضیه چند روزنامه نویس دیگر , زبان به اعتراض گشوده و انتقاداتی کرده و یا به حضرت عبدالعظیم رفته و متحصصن شدند.
سید محمد رضا میرزاده عشقی نیز از جمله آزادیخواهانی بود که بدستور رضا خان به قتل رسید.
میرزا که سالیان متمادی در خارج تحصیل کرده بود , با زمزمه جمهوری رضا خان به ایران بازگشت و روزنامه قرن بیستم را انتشار داد.
وی در نخستین شماره خود رضا خان و وثوق الدوله , عاقد قرارداد خائنانه 1919 و دیگر رجال دربار را به باد حمله گرفت و این اولین و آخرین نسخه از روزنامه قرن بیستم بود.
رضا خان که اکنون خود را فرا قانونی و قیم مملکت می دانست , خود را مقلب به « پدر ملت » نمود.
میرزاده عشقی نیز دریکی از ابیات خود و در پاسخ به این گستاخی , خطاب به دیکتاتوری می گوید :
« پدر ملت اگر این بی پدر است , به چنین …..».
متعاقب آن بدستور رضا خان صبح روز 12 تیر 1303 میرزاده عشقی در منزلش توسط عوامل ارسالی از سوی سرتیپ درگاهی با ضربات گلوله به شهادت رسید.
میرزا در یکی از اشعار خود از جمله سروده است
خاکم بسر زغصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت , چه خاکی به سر کنم
آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم
برداشتند فکر کلاه دگر کنم
مرد آن بود که این کلهش برسراست و من
نامردم ار بی کله آنی به سر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما
ای چرخ زیر و روی تو , زیر و زبر کنم
حتی فرخی پس از نشر یک رباعی که مصراع آخرش می گفت : « این است حکومت شتر , گاو , پلنگ» , ناچار گردید تا به سفارت روس پناهده شود. مدیر روزنامه ایران آزاد به سمنان تبعید شد….» ( کتاب پنجاه و پنج – علی دشتی)
ادامه دارد
