رضا خان – خاکسپاری دستاوردهای انقلاب مشروطه
درپی سرکوب خونین مردم در مسجد گوهر شاد, اکنون رضا خان بی دنده و ترمز به سیاست های خود در زمینه نقض حقوق بشر و اعمال یک دیکتاتوری مطلق سلطنتی ادامه میدهد.
وی براین باور است که با بکارگیری پاره ای از مستشاران خارجی و کشیدن چند خط راه آهن که تماما در چارچوب منافع انگلیس با هدف رساندن قوا , اسلحه و مایحتاج به منطقه قفقاز در جنگ علیه آلمان بود , النهایه می تواند خود را ناجی ایران قلمداد نماید.
دراین راستا ابعاد خود شیفتگی های بیش اندازه او بحدی بودند که وی حتی لقب « پدر ایران » را نصب العین خود نمود. پیشتر نیز وی القاب مختلفی را مانند « رضا سواد کوهی , رضا ماکسیم , رضا میر پنج, سردار سپه و یا رضا شاه کبیر» به خود اعطاء نموده بود.
سخن ار فردی مالیخولیایی گرفته می باشد که تشنه قدرت , مال اندوزی و سرکوب بوده, بطوریکه بدستور استعمار خارجی برسرکار آورده و طی چند دقیقه نیز بدستور آنان از اریکه قدرت به زیر کشیده شد. لذا اعطاء چنین القابی صرفا بعنوان دکوراسیون برای نشان دادن قدر قدرتی وی در سایه یک دولت سرکوبگر مرکزی بشمار می رفت.
در چنین شرائطی رضا خان تصمیم خود را برای تاجگذاری با دولت انگلیس در میان گذاشت .
شرط نخست برای رسیدن وی به پادشاهی آن بود که احمد شاه عملا از سلطنت کنارکشیده و پایان سلطنت قاجاریه در ایران را اعلام نماید.
در پی چراغ سبز انگلیس , شاه قاجارسرانجام تسلیم گردید وضمن قبول این پیشنهاد , رسما طی دستخطی سلطنت قاجاریه را مختومه اعلام نمود.بدین سان راه برای رضا خان و رسیدن وی به تاج و تخت هموار می گردد , بطوریکه بفرمان وی مجلس موسسان طی یک نشست نمایشی اقدامات لازم برای سلطنت او را فراهم نمود.
در این رابطه باید تاکید نمود که نخستین جلسهٔ مجلس مؤسسان در 15 آذر 1304 با سخنرانی رضاخان تشکیل گردید و وی طی این نشست دستور داد تا « نمایندگان باید در زمانی کوتاه به نتیجه برسند. کمیسیون مطالعه پس از بررسی اصول ۳۶، ۳۷، ۳۸ متمم قانون اساسی و بازنگری آنها، اصول پیشنهادی خود را در جلسهٔ چهارم به تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۰۴، به مجلس تسلیم و روز بعد، رضا پهلوی را شاه ایران و فرزند ذکور ارشد او و جانشیناناش که از مادر ایرانی متولد شده باشند را ولیعهد اعلام کرد». ( سایت ویکی پدیا)
بدین سان رضا خان در تاریخ 4 اردیبهشت 1305 در تالار سلام رسما بعنوان نخستین پادشاه سلسله پهلوی تاجگذاری نمود. مجموعه اقدامات وی از فردای رسیدن به تاج و تخت عمدتا در محور « تقویت و بازسازی ارتش , اصلاح قوانین مدنی , قضائی, اداری, سیستم آموزشی و مجموعه ای از طرح های عمرانی » استوار بودند که تماما از طریق کارشناسان خارجی از کشورهایی مانند چک , روسیه , اتریش, آمریکا , آلمان و انگلیس طراحی و به پیش برده شدند.
همچنین باید تاکید نمود که با آغاز پادشاهی رضا خان و عطف به تمامی داده های تاریخی , خط پایان بر « مشروطیت » و هرانچه که دستاوردهای این انقلاب مردمی بود , کشیده شد.
مشروطیت که نتیجه خون بهای میلیون ها ایرانی دردمند علیه ظلم و ستم دربار قارجار بود , قرار بود تا شاه « مشروط» به قوانین اساسی و نه فراقانونی عمل نماید.
اما کارنامه رضا خان و هرآنچه که وی در تقابل علیه مشروطیت انجام داد تماما در تضاد با جوهر و روح این خواسته بحق ملی بودند. از جمله باید به سرکوب سیستماتیک , اعمال دیکتاتوری فردی , بستن دهان و شکستن قلم ها , دستگیری و سربه نیست نمودن روزنامه نگاران , روشنفکران و فعالان سیاسی , نابودی احزاب , اعمال سانسور برای مطبوعات و تصمیم گیری های خودسرانه, خنثی نمودن میدان عمل برای مجالس و اجری قانون برای بسیاری از مسائل کشور , اشاره نمود.
« مهمتر از آن در دوره رضاشاه احزاب نابود شدند. حزب اصلاحطلبان پس از این که مدرس و همکاران روحانیاش کرسیهای خود در مجلس را از دست دادند ممنوع شد، حزب تجدد که وفادارانه از رضاشاه حمایت کرده بود ابتدا با حزب ایران نو جایگزین شد. این حزب در سال ۱۳۰۶ به ابتکار عبدالحسین تیمورتاش و با تأیید رضاشاه تأسیس شد. این حزب ملیگرا که به حزب ملی فاشیست ایتالیا و حزب جمهوریخواه خلق ترکیه شباهت داشت، هدف خود را «حفظ استقلال ایران تحت بیرق پهلوی و مبارزه با تفکرات ارتجاعی» اعلام کرد». ( همان منبع بالا)
ادامه دارد
