مهرداد هرسینی : بیداری ایرانیان – بخش هفدهم

 

انقلابیون طی هفت سال قیام جنگل همواره بر «  اصل آزادی , عدم تبعیض نژادی و مذهبی , اندیشه , عقیده , اجتماعات , آزادی مطبوعات , کار و کلام و همچنین تساوی حقوق زن و مرد در قوانین مدنی , اجتماعی و انفکاک روحانیت از امور سیاسی و معاش , تاکید و تا آخرین دم حیات از کوشش برای رسیدن به این اهداف باز نایستادند». ( سردار جنگل ابراهیم فخرائی)

,, جنگلی ها چه میگویند و چه می خواهند؟,,

جنگلی ها میگویند, ایرانیان باید در خانه خود بدون تجاوز و اذیت همسایگان به راحتی مشغول اصلاحات باشند.

جنگی ها میگوید : پایتخت ایران که مبداء مجازات نیک و بدنیکو کاران و بدکردان است , مظهر خائنان و مامن ستمکاران شده

جنگی ها میگوید : باید خائنین مجازات شوند

جنگی ها میگویند : باید دردهای بی درمان مملکت , دوا شود

جنگی ها میگویند : قشون اجانب باید رجعت نموده , زیاده براین مردم ایران از وجود آنها دچار زحمت و اذیت نباشد.

جنگی ها میگویند : باید یا موافق اصلاحات داخلی و رفع موانع خارجی شد یا جان برسر این آرزو گذاشت » ( روزنامه جنگل شماره یکم)

میرزا از جمله راد مردانی بود که با پیمان 1919 از سوی وثوق الدوله به مخالفت پرداخت و در مقابل نفوذ بیگانگان در حاکمیت ایستاد. آغاز مبارزه مسلحانه جنگل در شرایطی صورت گرفت که وثوق الدوله عامل استعماردرصدد « پیش کش کردن » تمامی ایران به انگلیس بود.

در آستانه انعقاد قرارداد وثوق الدوله با انگلیس , فرمانده نیروی قزاق در مناطق تحت نفوذ جنبش , اعلام حکومت نظامی کرد و طی اطلاعیه ای ضمن تهدید مردم منطقه گفت : « هرخانه ای که در آن جنگلی ها منزل کنند , سوزانده و صاحب اش تنبیه خواهد شد. افرادی که برای جنگلی ها آذوقه تهیه کنند و یا کمکی بنمایند , فورا اعدام و دارائی آنها ضبط خواهد شد». ( سردار جنگل – ابراهیم میر فخرائی)

با شدت گرفتن تهاجمات قوای دولتی , مقاومت میرزا نیز افزایش می باید. وی در یکی از سخنرانی های خود برای همرزمانش می گوید :

,, امروز وثوق الدوله در ایران گرد و خاک میکند و برای بردن کشور زیر یوغ استعمار انگلیس به محو وطن پرستان همت گماشته است. وثوق الدوله و کارگردانان اش از اعمال هیچ قسم آزار و شکنجه و حتی اعدام درباره احرار دریغ ندارند و ارتکاب هر جنایت را مجاز می شمارند. چرا که جنگل نقطه اتکاء آزاد مردان و بزرگترین سد پیشرفت مقاصد وطن فروشان است. به این جهت است که دو اسبه به ما می تازند تا هرچه زودتر ما را از بین ببرند,, ( همان منبع بالا)

این جنبش سرانجام در پی 5 سال مبارزه , در خرداد 1299 سراسر شمال ایران را آزاد و « جمهوری گیلان » را اعلام نمود و این خطه پایگاهی برای آزادی تمام ایران گردید.

در پی انعقاد « قرارداد دوستی ایران و شوروی», همسایه شمالی سیاست تنش زدائی را با دولت مرکزی ایران پیشه کرد و از آن جمله بدلیل ضعف های شدید اقتصادی و نیاز به صنایع مادر در انگلیس , در اولین گام از سیاست های تبلیغی علیه دولت ایران و انگلیس دست کشید.

پس از انعقاد قرار داد فی مابین , روتشتاین, سفیر شوری و وارد ایران شد و در مراسم سلام به مناسبت تاجگذاری احمد شاه , شرکت نمود.

وی دراین مراسم خطاب به شاه گفت :

,, خاطر اعلیحضرت همایونی مطمئن می سازد که دولت متبوعه دوستدار , نظر به تعهداتی که در موقع انعقاد قرارداد نموده است , با نهایت صمیمیت اقدامات لازمه را در تسریع تصفیه مساله گیلان اتخاذ خواهد نمود ,, (تاریخ بیست ساله حسین مکی )

دراین راستا نیز عناصر وابسته به شوروی که در جنبش جنگل رخنه کرده و حتی در پاره ای از موارد توانسته بودند به  درجاتی دست یابند, شروع به کارشکنی نموده و مانند خوره بجان جنبش می افتند.

 

ادامه دارد