در فردای آغاز بحران در خاورنزدیک شاهد بودیم که چگونه سیاست مخرب مماشت تلاش نمود تا با کم رنگ نمودن نقش مستقیم رژیم آخوندی در جنگ افروزی , عامدانه بر واقعیت ها خاک پاشیده و بدین سان بهترین زمینه برای بسط و گسترش ترور و آدم کشی در این بخش را فراهم نماید.
در آن دوران رئیس جمهور ایالات متحده طی مصاحبه ای با شبکه آمریکایی سی بی اس و در پاسخ به این سوال که « در مرزهای شمالی اسرائیل هماکنون درگیریهای پراکندهای گزارش میشود، پیام شما به حزبالله لبنان و حامیاش جمهوری اسلامی ایران چیست؟», گفته بود :«من نمیخواهم وارد اطلاعات محرمانه شوم، اما باید با صراحت بگویم که شواهد آشکاری دال بر نقش مستقیم ایران در حمله حماس نداریم». ( دویچه وله 24 مهر 1402)
سپس نیز شاهد بودیم که بلافاصله شبیه چنین جملاتی از سوی طرف درگیر در جنگ یعنی دولت دست راستی در اسرائیل انتشاربیرونی یافت و بدین سان علامت بغایت غلط و مخاطره آمیز ساطع گردید که گوئیا تنها طرف آنها در جنگ صرفا به حماس و جهاد اسلامی محدود می باشد.
این مواضع عامدانه در آن زمان در حالی بیان شد که حماس بی مهابا اعلام کرده بود: « نظام جمهوری اسلامی در ایران حامی حملات» می باشد و دیکتاتوری ولی فقیه نیز بصراحت گفته بود : « حامی « عملیات طوفان الاقصی » است.
خامنه ای نیز برای مهر و موم نمودن این واقعیت رسما در تریبون های حکومتی فریاد زد که « دستان و شانه های » آنان را می بوسد.
همچنین این دروغ آشکار مبنی بر نبود هرگون ادله برای دخالت رژیم آخوندی در حالی صورت گرفت که تمامی شواهد و قرائن و بویژه نقش دلارهای نفتی از سوی رژیم آخوندی , نوع موشک و پهپاد های شلیک شده , سیستم های تونل در نوار غزه , پشتیبانی لجستیک , آموزش , سلاح , ادوات و فرماندهی عملیات تماما از سوی نیروی تروریستی قدس طراحی وبه اجرا درآمده بود.
یک واقعیت برای این جملات نیز همان نقش بی بدیل نفر دوم نیروی تروریستی قدس , پاسدار محمد رضا زاهدی می باشد که طی هفته گذشته در دمشق و در کنسولگری رژیم آخوندی کشته شد .
در رابطه با نقش مستقیم و فرماندهی وی یک رسانه حکومتی اعتراف کرده است : « شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی که از سازمان های موسوم به اصولگرا در ایران به شمار می رود، در وب سایت خود، «شانا نیوز»، به «بیانیه رسمی گردانهای عزالدین القاسم» شاخه نظامی حماس در مورد فرمانده نیروی قدس (شاخه لبنان و سوریه) استناد کرد
در بیانیه شاخه نظامی حماس، گروهی که تحت حمایت جمهوری اسلامی است، اشاره شده که محمدرضا زاهدی «سالیان طولانی» در این دو زمینه «نقش برجسته ای» داشته است». ( سایت صدای آمریکا 28 فروردین 1403)
حال با این داده ها باید این سوال منطقی را در مقابل متولیان سیاست مماشت قرار داد که به چه دلیل در آغاز جنگ غزه , بر نقش مستقیم رژیم آخوندی و سپاه پاسداران خاک پاشیده اند؟
این سیاست مخرب در حالی بود که مقاومت ایران از همان روز نخست و بدلیل شناخت از ماهیت و طینت بنیادگرایی و کشور گشایانه رژیم آخوندی , بدرستی بر نقش مستقیم خامنه ای و سپاه در این بحران تاکید ویژه کرده بود.
حال در چنین صحنه ای و پس از رو شدن دستان خونین رژیم آخوندی در جنگ افروزی که طی روزهای اخیر با شکست سنگینی روبرو گردید , دو سناریو برای وضعیت کنونی در خاورمیانه مفروض است.
نخست تن دادن به هژمونی طلبی یک دیکتاتور خون ریز, کودک کش و بنیاد گرا در تهران برای بلعیدن بخش بزرگی از خاورنزدیک تا شاخ آفریقا و آب های گرم مدیترانه و یا بقول رهبر مقامت آقای مسعود رجوی , تقابل و کوبیدن سر مار ولایت که عامل و آمر اصلی تمانی مصیبت ها , جنگ , ترور , آدم ربایی و کشتار در بسیاری از کشورهای مسلمان و اسلامی است.