ولی فقیه کودک کش روز گذشته در جمع عوامل خود در نیروی هوایی بر واقعیتی بنام هرچه بیشتر یکدست نمودن حاکمیت و پاکسازی از « خواص بی بصیرت » و نیز امنیتی نمودن جامعه تاکید کرد.
وی در این سخنان از جمله می گوید : « خواص باید جهت عمومی حرکت جامعه را حفظ کنند و اگر از این وظیفه غفلت شود، حوادثی پیش خواهد آمد که ضربههای تاریخی به همراه میآورد».
سخن از روندی بنام « خالص سازی» است که اکنون با شیب تندی بنام « سرکوب خونین» و مجموعه گسترده ای از احکام اعدام و یا زندان های طویل المدت علیه فعالان سیاسی , مدنی , هنری , اجتماعی , رسانه ای , ورزشی و بویژه جوانان و زنان میهنمان اعمال می گردد.
همچنین باید به نگاه هراس آلود ولی فقیه به کلیت نظام آخوندی و بویژه به آندسته که وی پیشتر از آنان با عناوینی مانند « خواص بی بصیرت » سخن رانده بود , اشاره نمود.
در اجرائی نمودن این سناریو نیز شاهد بودیم که پیشتر باند های فشار و عوامل بسیج و سپاه در یک کر هماهنگ و در آبان ماه سال 94 و به هنگام برگزاری مراسم عزاداری در بیت خامنه ای, استارت آن را زده و چگونه آدرس و نام و نشانی این جماعت را به گوش جامعه رساندند.
براین منطق نیروهای فشار در حضور خامنه ای و با مشاهده ورود لاریجانی و روحانی به مراسم، شعارهایی از قبیل «خواص بیبصیرت؛ مایه ننگ ملت»، «اماننامه برجام؛ تلاش بیسرانجام»، و «مرگ بر منافق» سر داده اند.
آخوند علم الهدی که مردم به وی « بوفالوی نظام » می گویند در سخنانی ( خبرگزاری حکومتی مهر بتاریخ 22 مهر 1401) آَشکارا « خواص بی بصریت را خطرناک تر از مزدوران خارجی » نامیده بود.
سخن از یک سیاست راهبردی است که طرح و نقشه آن از یک دهه پیش طراحی و قدم به قدم به اجرا درآمده است. آخرین صفحه این سناریو نیز همان سیاست خالص سازی می باشد که به تعبیری پاک سازی هرچه بیشتر در راس نظام از نیروهای مسئله و زاویه دار به شخص ولی فقیه تعریف گردیده است.
دراین راستا نیز خامنه ای درمانده در ادامه سخنان دیروز ضمن اعتراف به این سیاست راهبردی , افزوده است : « این خودش موجب میشه که رویشها جای ریزشها را بگیرند، کندی بهوجود نیاید یا کمتر بهوجود بیاید».
آری خامنه ای بشدت در هراس و دلواپسی برای فردای تیره و تار نظام آخوندی است , زیرا وی بخوبی می داند که جریانات درون نظام یا همان پیشتر « خودی ها» چه میزان نسبت به کج عهدی , نامردی و نارو زدن های وی دل خونی دارند.
این همان شمشیر دولبه ای است که لبه بغایت تیز آن از سوی جامعه و عنصر اجتماعی با هدف سرنگونی دیکتاتوری ولی فقیه و آن سوی پوسیده اش از درون جنگ قدرت در نظام آخوندی نشات گرفته است.
براین منطق وی بجد در تلاش است تا با بستن شکاف در راس حاکمیت , موضوع « رهبر آینده » در دیکتاتوری مطلقه ولی فقیه را بدون حضور و مشارکت « خواص بی بصیرت » یکسره نماید.
وی دراین رابطه نیز دو قدم اساسی برداشته است.
نخست سرکوب خونین علیه جامعه دردمند ایران , با هدف منکوب نمودن مردم و دیگری حذف و تصفیه گسترده «خواص بی بصیرت».
شاخص های این باند های توسری خودره و مورد غضب ولی نعمت قرارگرفته نیز افرادی همچون آخوند روحانی , پاسدار احمدی نژاد , آخوند محمد خاتمی (هرسه نفر روسای جمهور نظام ) , برادران لاریجانی و یا پیشتر نیز حذف رفسنجانی و میرحسین موسوی و نیز مجموعه ای از آخوند های ریز و درشت در حوزه های علمیه قم و مشهد می باشند.