مهرداد هرسینی: دم مار ولایت در تله افتاد

مجموعه تحولات شتابان در سوریه و سقوط بخشی از این کشور, بویژه مناطق استراتژیک , مانند حلب و یا بخش هایی از  حماه و سپس با پیشروی بسوی ادلب و حمص  توسط  نیروهای مقاومت , اکنون این واقعیت را به اثبات رساند که به چه میزان  سرمایه گذاری های خامنه ای برای حفظ بشار اسد خون ریز پوچ از آب درآمده است.

سخن از روندی منطقی علیه یک دیکتاتور خون ریز می باشد که از سال 2011 با جنبشی عظیم  و مردمی آغاز گردید , اما بدلیل حضور مخرب نیروی تروریستی قدس و کشتار زنان و کودکان بدستور قاسم سلیمانی  , در آن زمان با شکست نظامی روبرو شد.

حال با شکست حزب الله در جنوب لبنان و به تبع آن پدیدار شدن خلاء نظامی در بخش هایی از سوریه که حفظ آنها تنها با یاری این گروه تروریستی امکان پذیر می بود , شاهد هستیم که شهرها و روستاها در سه استان کلیدی ,  به مانند « دومینو» یکی پس از دیگری در حال سقوط می باشند.

لازم به یاد آوری است که حلب یکی از استان های استراتژیک برای سپاه پاسداران و شاهراه حمل و نقل سلاح به حزب الله در لبنان می باشد که  کنسولگری رژیم آخوندی نیز  در آن طی روزه های گذشته به آتش کشیده شد.

خامنه ای که سرمایه گذاری هنگفتی  برای حفظ بشار اسد کرده بود , اکنون با دستپاچگی و دروغ پردازی , عامدانه تلاش دارد تا مخالفان سوری را به جیب « داعش و القاعده » ریخته و بدین سان این تصویر غلط را به بیرون ساطع  نماید که گوئیا تمامی مخالفان بشار اسد و بویژه ائتلاف ملی , همزایش و همپالگی این گروه می باشند!

بطور کلی در جنگ امروز مردم سوریه علیه بشار اسد , چهار جریان بطور همزمان و همسو علیه مطامع خامنه ای و بشار اسد  صف آرائی کرده اند. نخست ائتلاف ملی سوریه , متشکل از نیروهای دمکراتیک و سکولار , دیگر کردها در مناطق مرزی با ترکیه  و سرانجام دو گروه دیگر بنام های جبهه النصره و تحریر الشام , با تفکرات سلفی.

همچنین باید تاکید نمود که  برخلاف دعاوی رژیم آخوندی , ارتش آزاد سوریه متشکل از فرماندهان  . کادرهای نظامی پیشین در  ارتش این کشور می باشند که  اکنون در مناطق شمالی سوریه مستقر هستند.

مضافا براین نکات نیز باید این واقعیت را مد نظر قرارداد که در جنگ کنونی , بازیگران منطقه ای  مانند ترکیه , امارات , قطر و اسرائیل  با منافع ملی و فراملی  گوناگون , از این گروه ها حمایت می کنند. لذا با توجه به این واقعیت , می تونا نتیجه گیری نمود که موضوع قطع دستان رژیم آخوندی و جاه طلبی های منطقه ای خامنه ای به نوعی اتحاد و همکاری علیه آخوند ها تبدیل شده است.   

اما آنچه که به دیکتاتوری ولی فقیه بر می گردد , همان شکست یک استراتژی راهبردی با هدف رسیدن به آب های گرم مدیترانه می باشد که پس از سقوط غزه و سپس منهدم شدن بخش بزرگی از توان نظامی حزب الله , بعنوان فرزند ناخلف ولی فقیه , و نیز از دست دادن بخش های جنوبی در لبنان , کنون به گل نشسته است.

این سرمایه گذاری که در ابعاد بی سابقه  نظامی , مالی و اقتصادی استوار گردیده , در فردای مرگ خمینی با دکترین جدیدی بنام « ایجاد خاک ریز» یا همان « اقمارمصنوعی» طراحی و پایه گذاری گردید.

تا آن زمان رژیم براین باور بود که خود به شخصه و با سپاه پاسداران به تنهایی قادر خواهد بود تا کشورهای همسایه و اسلامی را به اشغال و یا تحت کنترل عقیدتی  خود درآورد  , اما شکست حکومت در جنگ ایران وعراق و نوشیدن جام زهر , حاکمیت را ناچار نمود تا « ریل » عوض کرده و استراتژی نوینی بنام برپایی « محور مقاومت » را در دستور کار قراردهد.

بدین سان سیاستی پایه گذاری گردید که بضرب دلارهای باد آورده نفتی  طی یک دهه عملا محقق شد, تاجائیکه رژیم آخوندی توانست در سایه آ«  چهار پایتخت در منطقه را تحت نفوذ و بعضا کنترل خود قراردهد.

تحولات اخیر در سوریه که یکی از مهم ترین و استراتژیک ترین خاک ریزهای رژیم آخوندی برای جفظ قدرت در تهران  می باشد , نشان  از راه افتادن بهمن عظیمی بسوی سرمار ولایت می باشد. سخن از واقعیتی است که متولیان و سران وحشت زده حکومت بکرات طی روزهای اخیر بدان اعتراف کرده اند.  

برای نمونه روزنامه ستاره صبح وابسته به سپاه پاسداران در این رابطه اعتراف کرده است :« ممکن است پلن بعدی ایران را هدف قرار بدهد. روسیه در باتلاق اوکراین گرفتار است و دیگر نمی‌تواند برای نجات اسد مایه بگذارد و دیگر خبری از انسجام ایران و روسیه در حمایت از اسد نیست».