مهرداد هرسینی : روایتی از تاریخ معاصر بخش نوزدهم

روند  كودتا

در مقالات گذشته بدانجا رسيديم كه مركز كودتاچيان در سفارت ايالات متحده در تهران بود و در منزل بهباني نيز

ستادي براي “ پخش پول“ تشكيل شده بود. افرادي مانند شعبان بي مخ، رمضان يخي ، طيب و محمود مسگر

دستورات خود را از “ بيت بهبهاني“ دريافت ميكردند. در روز 28 مرداد آنها بهمراه تعدادي از روسپيان با كاميون

هايي در خيابان هاي تهران براه افتاده و با چوب و چماق ضمن به آتش كشيدن دفاتر روزنامه ها و گروههاي سياسي

و حمله به مردم با ايجاد رعب و وحشت ، شعار “ جاويد شاه“ سر ميدادند. تمامي اين جريانات در برابر چشمان حيرت

زده ي مردم  و هزاران تن از طرفداران دكتر مصدق انجام گرفت، بطوريكه همه را غافلگير كرده و عملا ميدان بدست

اوباش دربار افتاده بود.

“ تنها مقاومت جدي در برابر اخلالگران را گارد محافظ منزل مصدق، سرهنگ ممتاز از خود نشان داد. آنان تا آخرين

فشنگ به مبارزه ادامه دادند.“

ماهنامه شورا شماره 10 مرداد 1362

با تصرف و تخريب “ خانه ي ملت“ ،  راديو تهران نيز بتصرف كودتاچيان درآمد و اكنون سناريوي كودتا كامل گشته

و با دستگيري رهبر نهضت ضد استعماري بدين ترتيب به كمك استعمار يكبار ديگر شاه ، اين مظهر فساد و

خودكامگي براي 25 سال ديگر در قدرت ابقاء  و بر ميهنمان حكومت ميكند. كرميت روزولت در اين رابطه ميگويد:

“ برادران رشيديان از صبح زود فعاليت خود را آغاز كردند. حركت از بازار شروع شد . اين محل از جايي كه من و

بيل بيصبرانه منتظر بوديم، خيلي دور بود. برادران رشيديان حمايت غولهاي زورخانه را به ديگر همراهان خود اضافه

كرده بودند. آنها از شمال بطرف غرب پيش ميرفتند……. سرهنگ عباس فرزانگان گفته بود كه روز موعود اولين

هدف او ايستگاه راديو است. ساعت يازده و نيم متصدي بي سيم درب زير زمين را زد و پيام “ بيدل اسميت“ را از

واشنگتن تسليم من كرد. بيدل خيال كرده بود، چون خبري از من نرسيده حتما واقعه ي بدي روي داده است. جوابي كه

براي او فرستادم بدين شرح بود: پيام 18 اوت شما رسيد. خوشحالم به اطلاعتان برسانم كه گساوي ( نام مستعار شاه)

به زودي پيروزمندانه به تهران بر ميگردد.“ 

كتاب ضد كودتا

ساعت دو بعد ازظهر شاه كه اكنون در رم بسر ميبرد با خوشحالي خبر كودتا را دريافت  مينمايد.

“ چهارشنبه 28 مرداد اطاقمان را ترك  ميكنيم و براي خوردن نهار همراه با خاتمي و آتاباي به سالن غذا خوري هتل

ميرويم. ميخواهيم بنشينيم كه يك خبرنگار جوان آسوشيتد پرس با شتاب خودش را به ما ميرساند و يك پيام كتبي را كه

از خبرگزاري خود دريافت كرده بود به ما ارائه ميدهد. شاه محتاطانه آن را مي گيرد و مي خواند. “ مصدق سرنگون،

سلطنت طلب ها صاحب كنترل تهران، زاهدي نخست وزير…“

كاخ تنهايي- ثريا اسفندياري همسر دوم شاه

 پس از انجام چند مصاحبه تلگرامي براي بهبهاني بشرح زير مخابره مينمايد:

“ ايت الله بهباني  تهران

بنام خداوند تبارك و تعالي

از محبتي كه ملت ايران به من و حفظ قانون اساسي نشان داد ، عميقا سپاسگزارم. تمام قواي مسلح و تمام مسئولين

كشوري و ملت ايران دستورات نخست وزير جناب فضل الله زاهدي را كه بر طبق قانون اساسي از طرف من براي

رياست دولت قانوني و ملي ايران انتخاب شده است، اطاعت كنند…… شاه“

 كودتاچيان منزل دكتر مصدق را در عصر روز چهارشنبه 28 مرداد به توپ مي بندند و پارچه يي كه بر آن اين شعر

نوشته شده بود را بالاي درب خانه آويزان مي نمايند:

سرشب به سر قصد تاراج داشت      سحرگه نه سر به تن و نه سر تاج داشت

همچنین باید تاکید نمود که در ایران دوران کودتای 28  مرداد، قبل و بعد از جنگ دوم جهانی، « سازمان مخفی

اطلاعات بریتانیا به ریاست شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر ریپورتر – اردشیر جی) که به عنوان رئیس (بعد از جنگ
دوم جهانی) شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ایران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیین‌کننده

داشت» .

 در رأس عملیات انتشاراتی و دروغ‌پراکنی بریتانیایی‌ها در ایران رابرت چارلز زنر از شبکه بدامن از نزدیکان آن

لمبتون قرارداشت که به‌ویژه برای همکاری با شرکت نفت ایران و انگلیس از سوی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا

به ایران اعزام شده بود ( سایت ویکی پدیا)

ادامه دارد