ظاهرا برای مصیبت, فقر , فلاکت , بدبختی و تخریب عامدانه محیط زیست در میهن مان پایانی متصور نیست.
یک نمونه آن نیز خشک شدن دریاچه تاریخی ارومیه با قدمتی بیش از 13 هزار سال می باشد که طی روزهای اخیر از سوی رسانه های حکومتی رسما اعلام گردیده است.
به یقین خشکسالی های گسترده در مناطق سابقا زر خیز ایران , ریشه در واقعیتی بنام شکست سیاست های مخرب رژیم آخوندی در تمامی زمنیه ها , سوء مدیریت , بلبشو و غارت اموال ملی و همچنین فساد ساختاری در دیکتاتوری دزد و فاسد ولی فقیه دارد.
دراین راستا کافی است نا نگاهی به دشت ها , مراتع , جنگل ها , رودخانه ها , تالاب ها , و یا دریاچه ها در ایران آخوند زده انداخت , تا بدین سان به عمق فاجعه ای که رژیم با هدر دادن صدها میلیارد برای پروژه های مخرب جنگ افروزی , نیروهای نیابتی , موشکی و یا اتمی بر گردن کشور انداخته , پی برد.
سخن از روندی است که طی چهار دهه گذشته نه تنها شتاب بی سابقه ای بخود گرفته , بلکه در نبود عرق ملی و دلسوزی برای منابع آب و خاکی کشور اکنون معیشت , سلامت و زندگی میلیون ها ایرانی را نیز بخطر انداخته است.
به یقین خشکی دریاچه ارومیه که قرار بود تا با صد ها میلیون دلار کمک از ژاپن و یا آلمان وبا استفاده از فن آوری و علوم این کشورها , بازسازی شود , تنها یک نمونه کوچک از خیانت های رژیم به مردم محروم ایران می باشد.
با آغاز پروسه خشکسالی در این خطه از کشورمان نیز بسیاری از کارشناسان تاکید کرده بودند که بروز خشکسالی بحدی خواهد بود که برای نمونه مردم تبریز ناچار به تخلیه این شهر خواهند شد.
همچنین براساس داده های حکومتی اکنون با تکمیل این روند , قریب 4 میلیون نفر در این منطقه بویژه روستائیان و ساکنان شهرهای اطراف , ناچار خواهند شد تا مناطق مسکونی خود را ترک نمایند.
خبرگزاری حکومتی ایلنا ( 16 مهر 1404) در این رابطه اعتراف کرده :« روستاهایی که خانههای کاهگلیشان یکییکی در حال خالی شدن است، اهالی که روزگاری کنار هم با خوبی و خوشی زندگی میکردند و زمینهایشان را سبز میکردند، حالا در دو راهی سختی ایستادهاند: رفتن به جایی که نشانی از آشنا نیست، یا ماندن در جایی که هر نفس کشیدن در هوای پر از نمک با درد همراه است».
دراین راستا باید به نقش مخرب سپاه پاسداران برای این روند و با هدف بدست آوردن میلیاردها دلار از فروش نمک و یا لیتیوم در این بخش اشاره نمود. تنها طی چهار دهه گذشته و تحت نظارت این ارگان غارتگر و سرکوبگر « 44 سد » بروی « 22 رودخانه » هایی که به دریاچه ارومیه می ریختند , به ثبت رسیده است.
مضافا براین حجم نیز باید به زیر کشت بردن « 680 هزار هکتار» زمین های کشاورزی برای تولید « ینجه !! و علوفه گاوی » و یا وجود صد ها چاه غیر مجاز و پل های غیر استاندارد بر بستر دریاچه اشاره نمود تا بدین سان پازل دلائل برای بروز این بحران زیست محیطی روشن تر گردد.
ابعاد تخریب محیط زیست تنها به آذربایجان غربی و شرقی منحصر نمی شود , کافی است نگاهی به فلات ایران انداخت تا بدین سان به بروز خشکسالی , بحران آب, تنش های منطقه ای برسر حقه آب , و یا رانش زمین در حداقل « 16 استان » کشور رسید.
سخن از وجود مافیای « آب , نمک, زمین , کوه , دریا و جنگل » می باشد که اکنون به یکی از راهکارهای حکومت برای رسیدن به « دلار » و دور زدن تحریم ها تبدیل شده است.
واقعیت در این میان آن است , دریاچه ارومیه که اواخردوران یخبندان ایجاد گردید , همواره طی قرن ها از منابع آبی کافی مانند کوه های زاگرس, سهند , سبلا رودخانههای زرینهرود، سیمینهرود، تلخه رود، گدار چای، باراندوزچای، شهرچای، نازلی چای و زولاچای برخوردار بوده است.
همچنین وجود باران های سالیانه و بویژه از طریق ابرهای ناشی از دریای مدیترانه نه تنها کاهش نیافته , بلکه بدلیل تغییرات جوی برای زمین , اکنون سیل آسا تر نیز گردیده است. لذا اکنون این سوال در مقابل متولیان رژیم فاسد آخوندی قراردارد که دلیل اصلی برای بروز این فاجعه محیط زیستی در کجاست؟
پاسخ به این سوال منطقی بسیار ساده می باشد , زیرا نگاه حاکمیت اساسا به مقوله اموال و منابع ملی ,و یا محیط زیست , نگاهی سود جویانه و مملو از سوء مدیریت و غارتگرانه می باشد. وجود باند های مافیایی و یا دستان آلوده سپاه پاسداران و زیر مجموعه های غارتگر آن بر آب و خاک کشور , به یقین ریشه اصلی برای بروز بحران زیست محیطی در کشوردارند.