به یقین رخداد تاریخی بنام « بروز قیام ها در سال 1401» , آنهم طی شش ماه علیه دیکتاتوری ولی فقیه , ترجمان درسی فراموشی ناپذیر از سوی جامعه به رژیم کودک کش آخوندی بود.
سخن از مجموعه عظیمی از اعترضات و خیزش های بحق می باشد که از فردای قتل ناجوانمردانه مهسا امینی , به یک خیز ملی برای حریت و کرامت انسانی با هدف سرنگون نمودن بساط دیکتاتوری مذهبی در بیش از 28 استان کشور بوقوع پیوست.
صحنه های پرشکوه جهش جامعه با آتش زدن و یا رودرویی با ماشین سرکوب حکومت که هنوز بخش هایی از آنها در شبکه های اجتماعی یافت می شوند , یکبار دیگر این حقیقت را به اثبات رسید که به چه میزان رژیم آخوندی پوسیده , متزلزل , بی پایه و ضربه پذیر می باشد.
همچنین باید به ابعاد سبوعیت و جنایات رژیم از فردای راه افتادن لکوموتیو قیام در شهرها نیز اشاره نمود , سخن ازجنایاتی است که به یقین جای هیچ شک و شبهه ای برای کشتار سیستماتیک و سازمان داده شده از سوی دیکتاتوری ولی فقیه باقی نمی گذارد.
سرکوب خونینی که بیش از 750 قربانی و هزاران زخمی و قریب 20 هزار اسیر قیامی برجا گذاشت بطوریکه بخش بزرگی از قربانیان آن را کودکان , نوجوانان , جوانان و بویژه زنان آزاده میهن مان تشکیل می دهند.
هنوز سخنان حاکم خون ریز در گوش هایمان طنین انداز است . دراین راستا خامنه ای ضمن به صحنه آمدن و « اغتشاش گر» نامیدن معترضین , عملا از « سرکوب » و راه اندازی چوبه ای اعدام و قوه قهریه علیه مردم سخن گفت. وی بصراحت از قوه قضائیه رژیم خواستار آن گردید تا « برای اینها مجازات معین کند، محاکمه کند اینها را».
در ای حافظه تاریخی ما ایرانیان هنوز صحنه های دردآور شکنجه, شلیک و زدن ضربات باتوم بر سر و صورت دختران و نوباوگان , استفاده از شوکر های برقی , گلوله های ساچمه ای , گاز های شیمایی و یا ضرب و شتم زنان و دختران شجاع در خیابان ها باقی است زخم عمیقی که به یقین برای همیشه در خاطره و تاریخ جامعه باقی خواهد ماند.
همچنین دراین میان نیز آنچه که به اثبات رسید , همان نقش تعیین کننده و رهبری کننده زنان سرکوب شده ایران طی قیام ها می باشد. در این راستا و با نیم نگاهی به صحنه های رزم و نبرد علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم در کوچه و خیابان ها , بخوبی می توان براین واقعیت صحه گذاشت که زنان آزاده میهن مان موتور محرکه و نقش رهبری کننده بلامنازعی را برای انقلاب دمکراتیک در ایران آخوند زده ایفا کرده و میکنند.
خاطرمان هست که دررابطه با نقش رهبری کننده زنان در قیام ها , خانم رجوی تاکید کرده بودند: « دلاوریهای شما تحسین همه را در سراسر ایران و در سراسر جهان برانگیخته است. همه میبینند در بسیاری صحنهها چهره خودتان را پوشاندهاید، با چالاکی به هر طرف میدوید و نیروهای رزمنده را به پیشروی و تهاجم ترغیب میکنید.
شما ترس را از میدان نبرد برچیدهاید و با سلاح تهاجم به پیش میتازید. شما نشان دادهاید که قدرت انتخاب و عزمتان برای آزادی، هزار بار از سرکوب و کشتار آخوندها قویتر است».
سخن از نیمی از آحاد جامعه دردمند ایران است که تحت ستم مضاعفی بنام « زن ستیزی» از سوی رژیم آخوندی قراردارد. شاخص این واقعیت نیز همان وجود قوانین قرون وسطایی وسرکوبگرانه در جای جای این حکومت خون ریز می باشد که زنان را بعنوان « انسان درجه دوم » تعریف کرده و بدین سان با دادن چک سفید به نیروهای وحشی و سرکوبگر خود , راه را برای اعمال هرگونه تعرض , خشونت , شکنجه و کشتار هموار نموده است
از فردای کشتار ها , سربه نیست نمودن های قهری , دستگیری های کور , شلیک به چشم و صورت معرتضین و امنیتی نمودن جامعه با داغ و درفش و شلاق , شاهد هستیم که چگونه دیکتاتوری قدم به قدم آخرین روزنه های تنفسی در جامعه را مسدود و با تلاش برای راه اندازی سیاست شکست خورده خالص سازی, بسیاری از زمینه ها را برای بدیهی ترین حقوق شهروندی قفل نموده است.
براین اساس محدودیت های شدید اجتماعی , تحقیر و توهین های گوناگون در عرصه فرهنگی , سیاست , اقتصاد , هنر , ورزش , اجتماع , آزادی های فردی و یا راه اندازی مجموعه عظیمی از قوانین ضد زن که در آنها ساده ترین و پیش پا افتاده ترین حقوق آنان , لگد مال می گردند ,از جمله شاخصه های این وضعیت ضد انسانی می باشند.
اما قیام 1401 ثابت کرده که جامعه دردمند ایران هرگز زیر بار ستم , ظلم و دیکتاتوری نخواهد رفت. این قیام در منطق خود سیستم اعصاب حاکمیت را برهم زده , بطوریکه هر لحظه و هر ثانیه امکان انفجاری دیگری, اما اینیار مهیب تر آن انتظار می رود.
آری خامنه ای کودک کش باید بلرزد و شب ها کابوس سرنگونی را در ضمیر و روح و روان خود تجربه نماید. وی باید صدها میلیارد دلار برای حفظ بساط ننگین حکومت هزینه نماید. جادو جنبل کند و از این و آن و بویژه اصلاح طلبان قلابی و ماله کشان کشتار فرزندان ما التماش ند که به یاری اش بشتابند.
اما به یقین مردم ایران با وجود تمامی توطئه ها , خیانت ها از سوی بازماندگان سلطنت مدفون شده , گروه های واداده و ذوب شده در سیاست مماشات و و ولایت مطلقه فقیه , سرانجام به حقوق حقه خود همان جمهوری دمکراتیک خواهد رسید.
جای تمامی شهدای و اسیران قیامی را با شاخه های گل سوسن, نسترن و لاله در میادین و خیابان ها پر کنیم.
و چنین باد.