هتک حرمت به سنگ مزار دکتر غلامحسین ساعدی , نویسنده ای دردمند , انسانی والا , متفکر و طبیب نامدار میهن مان که قربانی دو دیکتاتوری شاه و شیخ بود , دیگر بار واقعیتی بنام آبشخور مشترک فکری , فرهنگی, سیاسی و عقیدتی دو نظام سرکوبگر و شکنجه گر را به نمایش گذاشت.
به یقین این اقدام شنیع که در تقابل با تمامی ارزش های انسانی و روح هرگونه کرامت و حرمت به درگذشتگان , قربانیان و شهدای مردم ایران می باشد , نه اولین از نوع خود و نه آخرین آن می باشد.
حمله و هجوم و بی حرمتی به مزار مبارزان و مجاهدان که اکنون در ایران آخوند زده به بخشی از سیاست های راهبردی نظام تبدیل گردیده را جامعه دردمند ایران روزانه در آرمستان های کشور و در گورهای دستجمعی بکرات تجربه می کند.
تخریب و شکستن سنگ مزار قربانیان و شهدا , توهین و نوشتن رکیک ترین کلمات بر سنگ قبر شهدا , صاف نمودن گورهای دستجمعی با بلدوزر و کشیدن جاده , اتوبان و ساخت خانه و آپارتمان بروی مزار عزیرانمان , به یقین چراغ راهنما برای اوباش طرفدار شاه مخلوع و خاندان فاسد وی می باشند.
بدین سان می توان به « همکاری شیخ و شاه » علیه تمامی نیروهای دمکراتیک و خواهان ایرانی مبتنی بر یک جمهوری دمکراتیک رسید , امری که نه تنها در این مورد خاص , بلکه طی دوران قیام ها در سال 1401 بکرات خود را با آویختن به « سپاه مردم کش پاسداران و اطلاعات پلید آخوندی » به اثبات رساند.
اری « شاه و شیخ » دو روی یک سکه اند و شاخصه های آنان در کوچه و خیابان ها « شعبان بی مخ , پرویزثابتی , ماشالله قصاب , آخوند اژه ای , خلخالی و پور محمدی» می باشند. آنان از « یکی شدن » مردم و نیروهای دمکراتیک در جامعه , از ارزش های مبارزاتی, دمکراتیک و انقلابی بشدت در هراس اند, زیرا دستانشان به « خون آلوده » و « ضد ارزش » می باشند.
همچنین سخن از تفکری سرکوبگرانه در ظاهر عمامه و کراوات می باشد که آثار رفتار و کردارهای آنان هنوز برتن و روح و روان بسیاری از زندانیانی سیاسی و عقیدتی در اوین و دیگر سیاهچال های آریامهری و ولایت باقی است.
همان فقر فرهنگی و تهی بودن از هرگونه بردباری و پایه ئی ترین ارزش های انسانی که هردو دیکتاتوری از آن بویی نبرده اند. همان رژیم هایی که بر سر و روی زندانیان بیدفاع در سیاهچال های خود « ادرار» می کنند و آنان را با شنیع ترین کلمات و شیوه ها , شکنجه و مورد آزار جنسی قرار داده و می دهند.
ظاهرا فرزند شاه مخلوع که اکنون خود راعامدانه به کوچه علی چپ زده , خبر ندارد این جاهلان و چاقوکشان , عربده کشان و لمپن های سلطنت در کدامین مکتب درس ترور شخصیت و عربده کشی علیه مردم را خوانده اند.
وی و همسرش که شعار « مرگ بر چپی و مجاهد » سر میدهد , از همین « مدرسه » آمده و خود نیز یکی از همین ها می باشند.
این همان فرهنگ منحط و مردودی است که مردم و مقاومت ایران کمر به نابودی آن بسته اند, تا دیگر هیچ جنایتکاری و هیچ دیکتاتوری و یا خانواده دزد و فاسدی نتواند و به خود اجازه دهد تا بر موج حقوق دمکراتیک آنان سوار و خواسته های منطقی جامعه برای حریت و ارزش های جهان شمول انسانی را لگد مال نماید.
با تمام قوا چنین شیوه های ضد اخلاقی , ضد مبارزاتی , ترور شخصیت , فحاشی و لمپنیسم شاه و شیخ را محکوم کنیم . اینان را از صفوف خود طرد و افشاء و برای همبستگی میان آحاد مردم و خصلت های دمکراتیک در تلاش بمانیم.