مهرداد هرسینی: ولایت فقیه – رویاهای برباد رفته یک دیکتاتور

 

روند تحولات در داخل کشور و نیز در منطقه بحرانی خاورنزدیک طی یک سال گذشته ,  بخوبی این واقعیت را آشکار نموده که رویاهای خامنه ای کودک کش برای حفظ و بسط حاکمیت خودکامه , به چه میزان با شکست های سنگین  و غیرقابل جبرانی روبرو گردیده است.

تو دهنی محکم از سوی  جامعه دردمند ایران به  دو نمایش انتخابات  مجلس حکومتی و ریاست جمهوری ولایت  , کشته شدن آخوند جلاد ابراهمی رئیسی  وبه طبع آن گل گرفتن درب سیاست « خالص سازی» و نیز  رشد و نمو مقاومت و پایداری در شهرهای کشور با کانون های شورشی همزمان با اعتراضات روبه رشد گسل هایی اجتماعی , تماما بینه ای برای وضعیت بحرانی  و لرزان رژیم در ایران می باشند.

بدین سان شاهد هستیم که دیکتاتوری مذهبی  که با مجموعه عظیمی از ابر بحران ها دست و پنجه نرم می کند , تنها راهکار برای تقابل با خواسته های بحق جامعه و ممانعت از قیام و سرنگونی را در افزایش بی سابقه اعدام ها , دستگیری های کور , ترور , راه اندازی انواع و اقسام گشت های سرکوبگرانه ,  تحمیل حجاب اجباری  و هرچه بیشتر پلیسی و امنیتی نمودن شهرها  جستجو می کند, تا بدین سان با ایجاد رعب و وحشت  جامعه را به محاق ببرد!

اگر این دلائل را مبنا یی برای سیاست گذاری های ولی فقیه قرار دهیم , به یقین به این تحلیل منطقی خواهیم رسید که یکی از راهکار ها برای حکومت , همان منحرف نمودن  افکار عمومی با صدور بحران به خارج از مرزهای کشور خواهد بود.

سخن از سیاستی راهبردی می باشد  که در بطن آن « ایجاد خاک ریز» در بسیاری از کشورهای همسایه و اسلامی , از طریق نیروهای نیابتی و دست نشانده سازمان دهی شده است.

یک نمونه برای این واقعیت را نیز طی گذشت یک سال در راه اندازی جنگی خانمان سوز که به کشته و زخمی شدن ده ها هزار تن و یا آواردگی قریب یک و نیم میلیون نفر از اهالی فلسطین انجامیده , میتوان رویت نمود.

دراین راستا خامنه ای با تسلیح نیروهای نیابتی و خرج میلیارد ها دلار از سرمایه ملی مردم  ایران تلاش نموده بود تا نخست  هاله ای امنیتی برای حکومت خود ایجاد و سپس با بسط و گسترش آن تحت نام  « هلال شیعه » به آب های گرم مدیترانه دسترسی پیدا کند.

برای رسیدن به این استراتژی نیز  حاکمیت  از هیچ جنایت و خباثت در حق مردم ایران و مردم بسیاری از کشور های منطقه کوتاهی نکرده است.

از کشتار مردم بیدفاع در سوریه و یاری رساندن به بشار اسد خون ریز , ایجاد جنگ های قومی و مذهبی در عراق , ایجاد بلوا و صدور ترو به کشورهای عربی  تا تسلیح و آموزش و تغذیه مالی برای حوثی ها در یمن ,  حشد الشعبی و حزب الله  در عراق  و  یا نیروهای دست نشانده  و مزدوری  مانند حسن نصرالله در لبنان و بخش هایی از فلسطین , تماما در چارچوب این سیاست راهبردی قرار دارند.

به هرحال با گذشت یک سال از جنگ افروزی در خاورمیانه با ضربات  نظامی سهمگینی که وی و نیروهای دست نشانده آخوندی دریافت کرده اند , اکنون میتوان به این واقعیت رسید که خامنه ای تا به امروز شکست های بسیاری سنگینی را متحمل گردیده , تا جائیکه پس از آخرین موشک باران ها با قریب پانصد موشکی و پهپاد اسقاطی که اساسا به لحاظ نظامی هیچ دست آوردی برای حکومت به همراه نداشت , اکنون چتر نظامی و امنیتی برای دیکتاتوری مذهبی  ترک برداشته و سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس  دچار سرگیجه و از دست دادن تعادل گردیده اند.

مضافا براین نکات نیز باید به نبود هرگونه پایگاه اجتماعی در داخل , نبود  دلارهای باد آورده و صندوق خالی و ورشکسته حکومت اشاره  نمود تا بدین سان به  سکوت عامدانه و « خانه نشینی» وی برای  هرگونه پاسخگویی و تقابل  با هدف ایجاد  بازدارندگی در مقابل طرف های منطقه ای رسید.

بسیاری از کارشناسان مسائل اطلاعاتی و امنیتی نیز براین باور هستند که دیکتاتوری آخوندی با مختصات کنونی و بشرط  اینکه بتواند قدرت را در تهران همچنان حفظ کند , برای مدت های طولانی قادر به بازسازی و ترمیم این ضربات نخواهد بود.

بدین سان خامنه ای اکنون تنها راهکار را در تشدید « فعالیت های اتمی » و « موشک های دور برد بالستیک »  با هدف دستیابی هرچه سریعتر  به « بمب هسته ای»  و توان « شلیک » جستجو میکند تا در صورت تحقق آن , به نوعی « تعادل » و « بازدارندگی »  در زمینه امنیتی و نظامی در منطقه برسد.