مهرداد هرسینی : ولایت فقیه – شر اکبر

 

آغاز « انگیزاسیون مذهبی» به اوائل قرن دوازدهم میلادی, زمانیکه روحانیون حاکم در آن دوران به مانند ولایت فقیه , فلسفه وجودی تفتیش عقاید را در مقابل « آزادی بیان , آزادی اندیشه وعقیده » راه اندازی نمودند, بر می گردد.

جباران خشک مذهب و سیاه اندیش   به مانند آخوند های مرتجع  حاکم بر میهن امان به اشتباه براین باور بودند که با بستن , شکنجه , سرکوب ,  اعمال خشونت , سانسور , تحریف , ترور و صدور بنیادگرایی و یا لشکر کشی و کشورگشایی  به دیگر کشور ها  می توانند به تقابل با روند روبه رشد سه عنصر « حریت , عقیده و اندیشه » رفته  و بدین سان برای قرن ها بر صندلی قدرت تکیه بزنند.

اما تاریخ نشان داد که عنصری بنام « آزادی خواهی» سرانجام بر مستبدین دین فروش نائل آمده و آن کاخ های زرین  و امپراطوری های قلابی به مانند خانه های پوشالی شروع به فروریختن خواهند کرد.

قصد از بیان این توضیحات , قدری روشنگری در خصوص اساس و بنیان « انگیزاسیون ولایت » در میهن اسیرمان ایران است.

با این پیش درآمد باید تاکید نمود که وضعیت برای دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران درست به مانند قرون وسطی می باشد.  در یک سو جوانان ,  زنان و مردان با خواسته های بحق برای رفاه , نان , آزادی , حقوق بشر و دمکراسی و در سوی دیگرآخوند ها ی مرتجع با زر و زور و با  قداره بندان خود در سایه دلارهای نفتی , حاصل از سرمایه ملی ما ایرانیان,  صف آرایی کرده اند.

به یقین این نبردی نا برابر , اما بحق می باشد , زیرا در پایان آن پیروزی از آن ملتی است که تن به ظلم و ستم , ناعدالتی و سرکوب نداده  و به مانند دوران دیکتاتوری  شاه , عزم جزم کرده تا بساط داغ و درفش و نعلین و عبا و عمامه را از این زیباترین وطن برچینند.

  خاطرمان هست , این آخوند های مرتجع بودند که در اساس فلسفه « امامت خمینی » را با دجالیتی بی نظیر و تحریف تاریخ اسلام و باورهای مذهبی مردم مطرح و  فلسفه عقب افتاده و ارتجاعی را از طریق انقلاب فرهنگی ساری و جاری کرند.  

بدین سان بود که در روند منطقی این جریان ضد تکاملی  و پس از مرگ خمینی , اصل « ولایت فقیه » بعنوان نخ نبات حکومت تبیین و تعریف مجدد  گردید و یک شبه یک آخوند درجه چندم به مانند خامنه ای بر مسند قدرت  و سرنوشت کشور تکیه زد.

با آغاز نحوست ولایت نیز شاهد بودیم صفی از  پروژه های سرکوبگرانه , جنگ افروزانه ,تروریستی ,  اتمی  و منطقه ای و بویه کشتار قیام آفرینان در سه قیام بزرگ شکل و قوام یافتند تا به مانند دوران سیاه کلیسا ,  جامعه را  از خواسته های بحق منحرف و به محاق برده و حاکمیت را برای قرن ها تثبیت نمایند.

برای نمونه خمینی براین باور بود که « علم فساد می آورد» و براین سیاق رژیم با راه اندازی شورای انقلاب فرهنگی دست به تحریف و دستکاری عامدانه متون علمی , دانشگاهی , فلسفه , علوم انسانی , علوم ریاضی , فیزیک , مکانیک ,  علوم پزشکی , و شیمی زد .

وی تاکید داشت که  « نباید علوم جدید را بپذیریم و می‌گفتند ما هر چه از علم نیاز داریم می‌توانیم از حوزه‌های علمیه به دست بیاوریم و لذا نیازی به دانشگاه نداریم». به یقین این آغازی بود برای تمامی ماجرا در فردای قیام ضد سلطنتی .

همچنین تازه ترین سخنان از سوی خامنه ای , « عمود خیمه ولایت » مبنی براینکه « اگر به فکر این باشند که در داخل کشور فتنه راه بیندازند مثل بعضی از سال‌های قبل که راه انداختند ,  جواب‌شان را خود ملت خواهند داد», به یقین  اذعان به این صف آرایی میان مردم و حاکمیت و نیز اعتراف به  شکست سیاست استراتژیک وی در زمینه تقابل با خواسته های بحق جامعه  ایران می باشد.

بدین سان حاکم مستبد تلاش دارد با اهرم سرکوب خونین و هرچه بیشتر امنیتی نمودن جامعه ,  ولایت فقیه را به هر نحو که شده حفظ نماید.

اما اعترافات روزانه  مبنی بر شکست از سوی متولیان و رسانه های رژیم  در زمینه های اجتماعی , سیاسی و فرهنگی درحالی است که دیگر نه حرکت زمان و نه چرخش اوضاع  به نفع حاکمیت و سیاست های سرکوبگرانه ولی فقیه در زمینه های داخلی , منطقه ای و بین المللی  نمی باشند.

این را واقعیت های درون جامعه , خواسته های بحق مردم , وجود مقاومت سازمان یافته , شعارها و شیوه های اعتراضی اقشار بجان آمده علیه  دزدی , فساد , غارت و سرکوب و بویژه بن بست در درون ولایت فقیه  بخوبی به بیرون  ساطع می کنند.

به یقین تیک تیک زمان بنفع فلسفه وجودی « شر اکبر»  نمی باشد.